مقاله پایان کار اسفندیار

Day 2,845, 17:19 Published in Iran Iran by Persian Elite



سلام به همه دوستان

آخر دوره من هم رسید،همتون میدونید این ماه برای این دست به دیکتاتوری زدم چون وضعیت خیلی حساس بود و هیچ آدم زبده ای برای ریاست جمهوری کاندید نشده بود و مجلس هم دنبال پر کردن خزانش بود،جای اینکه به فکر صلاح مملکت باشه و تصمیم عاقلانه بگیره.به صورتی که 30 ساعت زمان رو در فروم اتلاف کردند سر تصویب یه قانون که آخر هم به شدت مسخره و غیر قابل اجرا بود.

بگذریم،شاید سوال براتون شده باشه چرا خودم نیومدم،همتون من رو میشناسید،من یه آدم نظامی ام نه یه سیاست مدار و اصلا دوست ندارم در راس قدرت باشم و ترجیح میدم همیشه در پشت صحنه کار کنم:دی

ولی این ماه اوضاع واقعا خطرناک بود و ایران نیاز به یه آدم کله خراب و وحشی مثل خودم داشت،میتونید از پیمان بپرسید که چطور زجه میزد که تو مذاکرات با گرجستان حرف نزنم ولی خب کو گوش شنوا:دی

در کل،دیکتاتوری نیاز بود برای ایران و نتیجش هم رضایت بخش بود خدا رو شکر ولی خب همونطور که قبلا هم گفتم من به معنای واقعی دیکتاتور نیستم و این شما هستید که به من اعتبار میدید،پس تصمیم گرفتم این اعتبار رو به شما برگردونم و در ایران دوباره دموکراسی ایجاد کنم.البته دوباره ذکر میکنم که فقط به معنای لغوی و گرنه در دوران من اوج دموکراسی چه در کابینه چه در کشور حاکم بود.مثل همون مقاله درباره تصمیم گیری جنگ یا صلح با گرجستان و ...

درباره ازاد سازی صادقانه میگم،خالیه خالیم.هر کی پولشو داره انقلاب کنه ازاد کنه.چون من واقعا دیگه اه در بساط ندارم.

خلاصه،مال بد بیخ ریش صاحابش،این ماه کمرم شکست،نمیدونم بعضی دوستان رو چه حسابی همچین مسئولیتی رو قبول میکنن و میان جلو،شاید براشون مهم نیست که دوره ی پر باری داشته باشن و نامشون در تاریخ ایران ثبت بشه ولی برای من که یه آدم آرمانگرا هستم این مورد خیلی برام مهم بود و تمام تلاشم رو برای فراهم کردن بهترین ها برای ایران انجام دادم.

البته کمی ناراضی هستم چون توی برنامم بود که حرکت بزرگتری بکنم ولی خب یکبار برای همیشه باید گرجستان رو سر جاش میشوندیم و این وظیفه افتاد به عهده من.

میرم سر اصل مطلب،با اجازه همتون میخوام این مقاله آخر دوره رو به چند بخش تقسیم کنم،شرمنده اگر طولانی میشه،میخوام رکورد پیمان رو بزنم:دی





بخش اول:تشکرات
این دوره واقعا مدیون خیلی ها شدم.خیلی سخت بود تحمل اینهمه مسئولیت اگر دوستانم در کنارم نبودن.

اول از همه میخوام تشکر کنم از امید و نادر عزیز که همیشه پشتم بودن،بهم اعتبار دادن و باعث شدن چه در داخل و چه در خارج لابی قدرتمندی پیدا کنم و من رو به عنوان رفیق خودشون قبول کردن و همیشه در هر حالی حمایتم کردن.

دومین تشکر رو به کابینم بدهکارم،که واقعا میدونم الان متنفرن ازم:دی

از محمد عزیز که واقعا به هوش نظامیش غبطه میخورم و همیشه بهترین مشورت ها رو بهم داد. چه شبایی که باهم بیدار بودیم و حتی من خوابیدم ممد بیدار بود بعد میکپید منو بیدار میکرد،ممد جان یه دنیا ممنونتم،کار کردن باهات واقعا لذت بخش بود و باعث افتخارم بود که با کسی کار میکنم که با یه شاتش 3 تا کشور میرن دهن فایتراشون رو که ضد ایران زده بود سرویس میکنن.

از پیمان عزیز ممنونم که بار زیادی این ماه رو دوشش بود.هر روز یه لیست دراز از کار میذاشتم رو دوشش میگفتم تا شب انجام بدش و بینوا جیک نمیزد:دی

یه فرد نخبه در سیاست که تو مذاکرات همه تسلیم قدرت کلامش میشدن و حتی تو آخرین نامه که از طرف گرجا باز شد،یکی از مسئولین گرجستان با فلاکت اول نامه گفت، "آلبوس تو رو قران بیا دوستانه صحبت کنیم،گور بابایه سیاست من چیزی ازش حالیم نمیشه"

اگر بخوام تشبیه کنم،من مثل آتیش بودم و پیمان مثل یخ،خیلی جاها به هر قیمتی جلومو گرفت که گام اشتباهی بر ندارم و بعضی جاها چنان با تشر با طرف خارجی صحبت میکرد که من میرفتم آرومش میکردم.اوج غیرت هست این بشر.واقعا تحسینش میکنم و در کنارش خیلی چیزها یاد گرفتم.

خیلی جاها چنان ریز و نامحسوس درگیری داخلی تو کشورهای خارجی درست میکرد که به خودم میگفتم این آدم دست شیطون رو از پشت بسته.نمیشه گفت چون اگر خبرش دست دوستان خارجی بیفته مشکلزا میشه:دی

پیمان جان ممنون که کنارم بودی

در قدم بعدی از سیاوش عزیز میخوام تشکر کنم،وزیر آموزش مادام العمر ایران،که این ماه دهنشو سرویس کردم.سیاوش عزیز بنابر خواسته ای که من ازش داشتم در حال آماده کردن یه پکیج آموزشی جدید برای تازه وارد ها هست.واقعا کار سنگینی هست چون نامه خوش آمد گویی که الان برای تازه واردین فرستاده میشه برای زمان جنگ با مقدونیه هست فکر کنم:دی

و همه چی منقضی شده،برای همین مقالات آموزشی جدیدش رو میبیند که هی چاپ میشه،به امید خدا نامه خوش آمد گویی جدید رو هم به زودی ارسال میکنیم.

سیاوش جان یه دنیا ممنونم

از مونیکای عزیز هم تشکر میکنم که با اینکه خیلی ها از کشور ایتالیا و از ساید مخالف سرزنشش کردن ولی پای کار ایستاد و بهم کمک کرد.این دختر اگر بیشتر از ماها غیرت نداشته باشه کمتر نداره.فوق العادس

مونیکا جان،خواهر عزیزم،ممنون که این ماه کنارم بودی و همه چیز رو تحمل کردی

میرسیم به معاونان عزیز:حسین،کیارش،فرید،صادق،احسان

از همشون ممنونم،فوق العاده بودند،معاون های وزارت دفاع که گل کاشتن،ماهی پر از جنگ داشتیم برای دوستان که راحت گلد به دست بیارن و سی سی از مدال تی پی و همینطور انقلاب.

همه این انقلاب ها و این منیجمنت جنگ ها روی دوش این دوستان بود.

حسین عزیز که واقعا مدیونشم،بسیار دلسوز و پر تلاش،گل کاشت این پسر،حسین داداش دمت گرم

میرسیم به گل سر سبد جمع که آرش سامورایی خودمون هست،آرش ماه سختی رو پشت سر گذاشت،ما نقش شیپورچی جنگ رو بهش داده بودیم.بچه ها رو به صف میکرد،شات میداد میفرستاد به سمت جبهه های نبرد حق علیه باطل:دی

ولی خب براش سخت بود،چون از وقتی اومده دیو 4 نقش پشمک حاج عبدالله رو داره و هر هیتش در حد یه چس خفیف دیوار رو جا به جا میکنه،آرش جان خدا قوت:دی

البته اکانت دیو 1 جدیدا گرفته و میخواد دوباره شمشیرش رو بکشه بیرون،پس حسابی حواستون به ماتحت هاتون باشه:دی

یه تشکر بزرگ هم بدهکارم به بلال و مجید عزیز که مثل برادر کنارم بودن و از هیچ چیزی دریغ نکردن و سنگ تموم گذاشتن برام.دمه جفتشون گرم

در نهایت یه تشکر کلی به همتون بدهکارم که با قدرت کنارم بودید و نشون دادید اتحاد دست یافتنی هست.همه ی احزاب،مخصوصا حامی اصلیم که حزب اخلاق مدار مهر بود و از بقیه دوستانم مثل محمود عزیز،ساندیس(:دی)،حسین،پدرام،محمد77،رضا و ... که ذهنم یاری نمیکنه الان.دست همتون درد نکنه واقعا گل کاشتید این ماه.

واو،خیلی طولانی شد میرم سراغ بخش بعدی:دی





بخش دوم:مسائل سیاسی

این ماه واقعا سخت بود.وقتی شروع کردیم با نامه های سرزنش آمیز مسئولین کشورهای خارجی مواجه شدیم.خیلی از کشور ها ناراحت بودن ازینکه در دوره قبلی ایران برای خودش ام پی پی غربال کرده بود و درخواست ام پی پی رو رد میکرد و حتی زحمت نمیداد که بگه ما دیگه ام پی پی نمیبندیم به این دلایل و حتی دولت سوئد بهمون دهن کجی کرد

ولی تمام این مشکلات توسط درایت پیمان و محمد عزیز حل شد و خدا رو شکر وجهه بین المللی ایران دوباره مثل اول شد و چه بسا بهتر.

حتی دولت سوئد با درایت این دو نفر به غلط کردن افتاد و بعد از کارهای پیمان و محمد درخواست ام پی پی فرستادن که ما در نامه به سی پی شون جواب نه دادیم و اونها به خاطر عذرخواهی 20 کا سی سی به خزانه دونات کردن.ولی به هر حال ما ام پی پی نبستیم چون واقعا پاشون رو از گلیمشون درازتر کرده بودند.

ماه سختی رو با دولت گرجستان پیش رو داشتیم،وقتی میگم سخت واقعا به معنای واقعی طاقت فرسا بود.

تهدید پشت تهدید از جانب دیکتاتورشون،مقاله های توهین امیز در مدیاشون که نمونه هاش هست،نمیدونم چی بگم واقعا.البته ما جواب همه ی اونها رو با حذف کردنشون به مدت 1 ماه کامل و نداشتن مجلس تلافی کردیم و کاری کردیم که برای صلح بیان جلو و حتی در مقاله آخری که پیمان عزیز در جواب به بازی سیاسی وزیر امور خارجه گرجستان زد،شاهد بودیم که یکی از سرانشون حتی اومد دیکتاتورشون رو زیر سوال بود و گفت اون هیچکارس.که این نشون دهنده اوج فلاکت یه کشور هست.

از اونجایی که من به شدت از احتمال حضور یک تیم ناکارآمد در دوره ی آینده نگران بودم و نمیخواستم تمام زحماتمون به باد بره و همینطور به این دلیل که گرج ها بعد از اینکه من صبح نچرال رو فرستادم اومدن و با احترام شرایط رو پذیرفتن،تصمیم گرفتم درخواستشون رو قبول کنم و کشور رو بدون هیچ جنگی تحویل دولت بعدی بدم.

پیرو این تصمیم،مراحل نهایی بستن نپ و اجاره دادن 2 منطقه از ارمنستان در حال انجام هست،اونها حاکمیت مارو قبول کردن و با قیمت خوبی مناطق رو بهشون اجاره دادیم چون حقیقتا ما نیازی به اون مناطق نداریم و اگر اجاره بدیم بیشتر به نفعمون هست.

مقالات پیرامون این موضوع رو وزارت امور خارجه به زودی میزنه

در جنوب ایران با کشور مصر که دوستان ایرانی عزیز هستن،سوءتفاهماتی پیش اومد که خدا رو شکر حل شد و ما در مناطق عربستان صاحب 3 منطقه شدیم.

در شرق ایران زمینه سازی های بسیار مفیدی در راستای دوستی و اتحاد با کشور پاکستان کردیم که در آینده نتیجه اونها رو خواهیم دید و به شخصه با وزیر دفاع پاکستان همکاری های نظامی داشتم.

با دولت ارمنستان هم بعد از همکاری که با اونها کردیم برای گرفتن قدرت در کشورشون و جلوگیری از کودتای قدرت های خارجی،رابطه ی بسیار خوبی برقرار شد که واقعا نیاز داشتیم

در کل میتونم بگم از بعد سیاسی دستاورد های بسیار ارزشمندی رو در این ماه شاهد بودیم.






بخش سوم:مسائل نظامی

بخش مورد علاقه ی من:دی

در شروع دوره من به همه قول یک ماه پر از جنگ رو دادم و روی قولم ایستادم،ایران در حد یه کشور پر قدرت ظاهر شد و هر روز جنگ های زیادی داشت.حتی بهمون تبریک گفته میشد از کشورهایی مثل اسلوونی و کلمبیا و پرو.

میتونم بگم،ایران جون دوباره گرفت،ما مثل یک کشور قدرتمند هر روز درگیر بودیم و جنگ های متعددی داشتیم.چندین جنگ همزمان رو منیج میکردیم و در همه هم پیروز میشدیم که واقعا جای خوشحالی داشت.

ما تونستیم با استفاده از پتانسیل ایران کاری کنیم که حتی 1 شکست نداشته باشیم و همه ی جنگ هایی رو که برنامه داشتیم پیروز بشیم با قدرت پیروز شدیم که نشون از توانایی بالای شما دوستان داره.

پس خودتون رو دست کم نگیرید،ایران خیلی قدرتمند تر از این حرفاس،به جرات میگم ما در حد کشوری مثل اسلوونی هستیم،فقط باید اراده کنیم.

وضعیت کشور زمانی که من روی کار اومدم خیلی عجیب بود.گرجستان داشت به مرز اصلی حمله میکرد،مستعمراتمون در ارمنستان و عربستان رو از دست داده بودیم و در خارج همه متعجب بودن ازینکه چرا ایران هی میبازه.شاید شات هایی رو دیده باشید یا حتی در چنل دیده باشید که خارجیا میومدن میپرسیدن قضیه چیه،چرا هی میبازید.

با هماهنگی و استفاده از پتانسیل ایران ما تونستیم جواب دندان شکنی به گرجستان بدیم و اونها رو دوبار پیاپی حذف کنیم و از مجلس محروم کنیم و قدرت ایران رو بهشون نشون بدیم.همینطور ما مناطق عربستان رو بدست اوردیم و در دنیا قدرت خودمون رو نشون دادیم.

صد در صد من اونطور که باید از وضعیت نظامی ایران راضی نبودم.چون من برنامه داشتم یا به تایلند یا برای کمک به متحدامون به شیلی یا به انگلستان بزنم.ولی خب سرکوب گرجستان این اجازه رو بهمون نداد و مجبور شدیم که فعلا سر جامون بشینیم.

در تورنومنت اخیر هم فوق العاده ظاهر شدیم و واقعا خیره کننده بودیم،دست همه درد نکنه.

شرمنده خیلی حرف زدم ولی گفتنی ها رو میبایست گفت،منم فقط شرح ما وقع دادم تا همه در اطلاع وضعیتی که ایران در حال حاضر در اون قرار داره باشید.

باز هم تشکر میکنم از همه که من رو حمایت کردن و بهم اعتماد کردن،امیدوارم ماه پیش رو هم پر قدرت تر و بهتر باشیم.

یا علی