خاطرات مازیار قسمت اول

Day 1,842, 09:31 Published in Iran Iran by ma zi yar






امروز بعد از 1 سال برگشتم ایران تا این مقاله رو چاپ کنم برگردم باز صربستان تو این مقاله قصد دارم تا خاطرات و تجربه هایی که تو این بازی به دست آوردم رو بگم یه عده باهاش حال کنن یه عده ضد حال بخورن یه عده هم براشون تجربه بشه


آشنائی با بازی


دقیق یادم نمیاد از کجا با این بلای خانه مان سوز آشنا شدم اما چیزی که یادمه سال 87 بود و اواخر دوران سربازی تازه ای دی اس ال رو راه انداخته بودم روز دوم بود که تو گوگل سرچ کردم بازی انلاین هدفم از این بازیهای فلش بود اما تو گشت و گذارم تو سایتها اول از همه با تراوین آشنا شدم که خودش یه تایمی خواب و خوراک ازم گرفته بود چون من تازه کار برای اولین بار با سرور سرعت شروع کرده بودم .همون روز تو یه سایت دیگه با ایری آشنا شدم نمی دونم با لینک کی بود چون همیشه عادت دارم تو این جور مواقع لینک پیشنهاد دهنده رو پاک کنم مستقیم ثبت نام کنم :دی



ورژن 1


وارد دنیای غریبی شدم ورژن 1 بود بازی و کل بازی خلاصه می شد به ورک و ترین و فایت زدن به تعداد محدود بود روزی 50 تا ریکاوری داشتیم خلاصه تو 1 ساعت می شد سروته بازی رو هم آورد .کار زیادی نمی کردم اونموقع ها کل جذابیت بازی برام کار کردن وترین زدن بود و خوندن مقاله های دوستان کم کم اون موقع ها خیلی دوست داشتم برم سمت سیاست اما از همون اول هم جو ایران جوری بود که اگه حرفی می زدیم همه می گفتن مولتی کی هستی این شد که دیدم سیاست به درد من نمی خوره و رفتم دنبال تجارت با اون خورده گلد هائی که داشتم زدم تو کار کارخونه داری البته نه کارخونه اسلحه و غذا کارخونه مواد اولیه که اونموقع ها اگه اشتباه نکنم چوب و نفت و آهن و الماس و گندم بود یه مدت این کارو ادامه دادم تا با یه متد جدید آشنا شدم هر چی داشتم تو ایرانو فروختم و زدم تو کار خرید و فروش می رفتم کشورائی که منطقه از دست دادن کارخونه های مواد اولیه رو می خریدم لیسانس تجارت رو اکانت نبود رو کارخونه ها بود سعی می کردم کارخونه هائی رو بخرم که لیسانس بیشتری دارن چون منطقه اشغال شده بود کارخونه هارو مفت می خریدم بعد صبر می کردم منطقه آزادکه می شد به قیمت خوبی می فروختم هر روزم از اینکه موجودی اکانتم بیشتر می شه کلی حال می کردم بازی رو به همین منوال ادامه دادم و تازه فیلد مارشال شده بودم که بازی فیلتر شد .فیلتر شدن بازی مصادف شد با تغییر ورژن بازی و این تغییر باعث شد من دیگه بازی نکنم تا زمانی که ......1


بعد از فیلترینگ


یه مدت بازی نکردم و اون ورژن عجیب که یکی تانک بود یکی هلیکوپتر یکی مهندس بود یکی بیکارو ندیدم خدا رو شکر زمانی که دوباره هوس کردم بازی کنم زمانی که برگشتم این ورژن البته نه به شکل الان تازه شروع شده بود یه مدتی طول کشید با روند بازی آشنا بشم و به لطف ادمین هرچی داشتم تو اکانت از ورژن قبلی به گلد تبدیل شده بود و 240 گلد تو اکانت داشتم .با گلدائی که داشتم شروع کردم به بازی و کارخونه داری تا اینکه دوباره به سرم زد برم تو کار سیاست چون از اینکه بی سرصدا بازی کنم خسته شده بودم می خواستم کمی شناخته بشم این شد که افتادم تو حزب بازی اولش رفتم دلپی اما دیدم اونجا شدید باند بازیه و کسی ما رو تحویل نمی گیره اومدم بیرون رفتم حزب جمهوری خواه تو این حزب چون تازه داشت پا می گرفت تونستم با یکم فعالیت تو فروم شناخته بشم و به هسته مرکزی راه پیدا کنم .داشتم مثل آدم بازی می کردم که هوس مولتی بازی زد به سرم رفتم یه مولتی ساختم به اسم پارتیزان اوضاع داشت خوب پیش می رفت کسی هم بهم شک نکرده بود تا اینکه یه روز از رو یه اشتباه چون گلد لازم داشتم به خودم با مولتیم گلد فرستادم که این باعث شد اکانت قدیمم هم به همراه مولتی به قبرستان ایریپابلیک بپیونده .بعد از این چون خیلی ضرر کرده بودم تصمیم گرفتم یه اکانت دیگه بسازم و کلا مولتی بازی کنم اما تو این کار اصلا مهارت نداشتم و دوباره بن شدم تا اینکه سرم به سنگ خورد و این اکانت رو ساختم و تازه ماجراهای اصلی شروع شد


شروع جدید با اکانت جدید


این بخش که شاید مهم ترین دوران بازی من هست و همه تجربه های مفیدم که شاید الانم به درد بخورن رو تو مقاله بعدی توضیح می دم که این مقاله هم طولانی نشه

=====خاطرات مازیار قسمت 1=====
http://www.erepublik.com/en/article/-1-2169992/1/20
====😛ls shot it =====