دلنوشته آخر

Day 4,299, 07:08 Published in Iran United Arab Emirates by Quake.
0سلام دوستان
چه خبر ؟ در چه حاليد؟
اگر حال منو مي پرسيد
( يا شايدم نپرسيد 😃)
بايد بگم خوبم
اما ذهنم مشغوله
خيلي هاتون منو ميشناسيد (يا شايدم نشناسيد 😐)
از دعوا و بحث به دورم چون تجربه بهم ثابت کرده که زندگي کوتاه تر از اين حرفاست که بخوام از کسي برنجم يا کسي رو از خودم برنجونم
چه تو واقعي چه تو مجازي
اما خب منم مثل هر آدمي خط فکري خودمو دارم و وقتي مي بينم يه قضيه يا عملي درست نيست نمي تونم به خودم بقبولونم که چشمام رو ببندم و ازش به ناحق دفاع کنم
حتي اگه اين اشتباهات از سمت بهترين دوستام يا هم حزبي هام باشه
علي الخصوص توي ايريپ که پي گرفتن سياست اشتباه باعث هزارو يک خطر و آسيب به ايرانمون ميشه
اين چند وقت دوستان من حالا به هر دليلي دچار اشتباهاتي شدن
لفظ اشتباه بد نيست آدم ميتونه ازشون درس بگيره و بار بعدي اصلاحشون کنه
اما وقتي کار به تکرار همون اشتباه برسه ديگه اسمش هر چيزي که باشه نميشه بهش گفت اشتباه
اما کار از جايي خراب ميشه که حتي با اينکه بدوني سياستي که در پيش گرفته شده اشتباهه سعي کني ازش دفاع کني حالا چون هم دسته يا همگروه يا هم حزبي هستيد
ميگن اگه ميخواي يه چيزي رو پيش مردم خراب کني ازش بدگويي نکن ، به جاش به بدترين شکل ممکن ازش دفاع کن
و اين ميشه که مجبور ميشي تا آخر اين داستان بري و براي اينکه توي اين مسير هرچقدر هم که غير منطقي باشه باقي بموني يه سري از خطوط قرمز رو هم رد کني
حالا اين همه حرف زدم و آسمون ريسمون به هم بافتم که چي؟
توي طول تاريخ ايريپ بارها دعوا و درگيري ديدم ، بارها رقابت و جدل ديدم
بارها حزب خودم در رقابت با حزباي رقيب افتاده
کل کل و اختلاف سليقه هميشه بوده و هست و خواهد بود اما دليل خوبي براي فحاشي و توهين به دوستانمون که همشون بچه هاي گلي هستن و دوستشون داريم بکنيم
دليل خوبي براي اينکه سياست اشتباهي رو در پيش بگيريم نميشه
هيچ کس توي ايريپ فرشته نيست
همه اشتباه میکنن
اما مهم اینه که سعی نکنیم اشتباهات خودمون رو نبینیم و فقط به خاطر داشتن اختلاف با طرف مقابل بهشون گیر بدیم
به هر حال اين چند وقت که توي دلپي بودم خاطرات خوبي داشتم اما اتفاقات اين چند وقت و اشتباهاتی که از سمت دوستان خودمون سر میزد برام قابل قبول نبود
تا اینکه ديدم حامد هم به خاطر همین دلایل از حزب رفت فهميدم دوران کوتاه منم به سر اومده
تو این مقاله فقط خواستم گلایه هایی که از دوستام تو حزب داشتم رو بگم
واینو بهشون بگم که مسیری که دارید میرید اشتباهه
فکر نمیکنم که کسی به خاطر رفتنم از حزب ضرر کنه و کوچیک همه دوستان هم حزبی هم هستم
اما خواستم از اينجا ازشون حداحافظي کنم و از همشون تشکر کنم و بگم دستشون رو ميبوسم که از وقتي که اومدم به من لطف داشتن
منو پذيرفتن
با هم کار کرديم
توي دولت بوديم
و در کل برام خيلي عزيزن و اگر حرفی در مقالم زدم و گلایه کردم به خاطر همین دوست داشتنه
يه تشکر ويژه هم از برادرم بزرگم پژمان بکنم که هيچ وقت لطفش رو از من دريغ نکرد و هميشه حمايتمون کرد
و ازش معذرت بخوام که دارم ميرم چون حس کردم نميتونم بمونم
و در آخر
ميرم يه طرفي براي خودم در آرامش يه يونجه اي بخورم و يه علفي بزنم بر بدن
و اگه شد کمکي به آموزش کشورم بکنم
شايدم مثل آرش که يه سامورايي سرگردانه ، منم بشم يه گوسفند سرگردان و مثل شبح در ايريپ بخزم
در پايان
با هم دوست باشيد