میتینگ نامه تبریز-شماره اول

Day 2,165, 15:25 Published in Iran USA by behnam jabbari


سلام خدمت همه بر و بچه های باحال و بیحال ایرپابلیک ایران
امروز بنده به علت گشادی آقای پیمان آلبوس زاده عوام فریب پور و به این دلیل که ایشون به علت اینکه هنوز تو هپروت سیر میکنه و هر شب خواب حمید رضا رو میبینه در خدمتتونم حالا چرا در خدمتتون ؟ بله از اونجا که بسیاری از دوستان مکررا ماوقع میتینگ تبریز رو از ما میخواستن امروز با شماره ای ماجرایی و وحشتی از
دنیای میتینگای ایرپابلیک در خدمتتونم
نقش آفرینان
امیر
بهنام
پیمان
دانیال
سعید
حمیدرضا
سجاد

ابتدا امر از اونجا که تبریز یکی از مناطق نزدیک به قطب شماله و 6ماه شبه و 6ماه روز رفقا ساعت بیولوژیکیشون باگ خورده بود برا همین ساعت 8شب داشتن ناهار میپختن و اون سیخا چیزی نبود جز نوعی از کباب های اورانیومی معروف به باغارساخ که حکم انرژی بار داره و بنده هم از اونجایی که اصولا بسیار انسان دوست هستم گفتم این چوبا رو براشون جمع کنم که مبادا گشنه بمونن و بگن ترکا مارو گشنه نگه داشتن ولی از عواقب این خوردن رفقا بی اطلاع بودم که بیشتر پایین میبینین چه اتفاقایی رخ میده:





بعد از لمبوندن اون کباب ها بود که سی پی مملکت تصمیم گرفتن به مسایل کشوری نظارت داشته باشن در این حین بود که صفحه جنگی باز شد امیر هم که یه آدم نظامی یهو یه راکت لوود کرد و آماده شلیک شد دانیال هم با تمام شور و شعفی که از دیدن پنل ریاست جمهوری
داشت منتظر شد ببینه رییس جمهورش چطور صحنه نبرد رو به هم میریزه





بله اینجا هم اثرات راکت امیر هویدا میشه و دانیال به این روز میوفته



از این به بعد دانیال رو نداشتیم و کسی ازش خبری نداشت که چه اتفاقی براش افتاده ما هم که خر کیف بودیم عین خیالمون نبود سرباز رایان ما گم شده




این شکست مفتضحانه عوام فریب مقابل من هست:


تا اینکه دانیال خودشو به ما به این نحو نشون داد در حالی که یه عکس پرسنلی برای ارائه به بنیاد شهدا و جانبازان آماده میشد و هنوز آثار اون راکت مرگبار رو به چهره معصومش داشت




بعد این ماجرا بود که دانیال عزمشو جزم کرد تا انتقامی سخت از سی پی بخاطر هدف گیری اشتباهش بگیره ولی نه در میدان جنگ بلک در عرصه ورزش
اما اونجا هم متاسفانه سی پی با هیکل مثل رومپری که داشت نعره کنان تور دروازه رو
پاره کرد




بعد از این دیگه کسی یارای مقابله با سی پی رو نداشت و همه تصمیم گرفتن عرصه رو تقدیم سی پی کنن و سرشون به کار خودشون باشه







اما دانیال هنوزم زخم خورده آماده انتقام بود تا اینکه ساعت از نیمه شب گذشت و نیمه
شب متعلق به کیه؟ آره درست حدس زدین ماه کامل بود و دانیال تبدیل به زامبی شد اینبار هیکل هرکول وار سی پی هم به کارش نیومد و به این صورت که مشاهده میکنین در حال تبدیل به وایت والکر شدن بودن




و این داستان همچنان ادامه دارد...
منتظر قسمت دوم باشین