میتینگ نامه تبریز-شماره اول
behnam jabbari
سلام خدمت همه بر و بچه های باحال و بیحال ایرپابلیک ایران
امروز بنده به علت گشادی آقای پیمان آلبوس زاده عوام فریب پور و به این دلیل که ایشون به علت اینکه هنوز تو هپروت سیر میکنه و هر شب خواب حمید رضا رو میبینه در خدمتتونم حالا چرا در خدمتتون ؟ بله از اونجا که بسیاری از دوستان مکررا ماوقع میتینگ تبریز رو از ما میخواستن امروز با شماره ای ماجرایی و وحشتی از
دنیای میتینگای ایرپابلیک در خدمتتونم
نقش آفرینان
امیر
بهنام
پیمان
دانیال
سعید
حمیدرضا
سجاد
ابتدا امر از اونجا که تبریز یکی از مناطق نزدیک به قطب شماله و 6ماه شبه و 6ماه روز رفقا ساعت بیولوژیکیشون باگ خورده بود برا همین ساعت 8شب داشتن ناهار میپختن و اون سیخا چیزی نبود جز نوعی از کباب های اورانیومی معروف به باغارساخ که حکم انرژی بار داره و بنده هم از اونجایی که اصولا بسیار انسان دوست هستم گفتم این چوبا رو براشون جمع کنم که مبادا گشنه بمونن و بگن ترکا مارو گشنه نگه داشتن ولی از عواقب این خوردن رفقا بی اطلاع بودم که بیشتر پایین میبینین چه اتفاقایی رخ میده:
بعد از لمبوندن اون کباب ها بود که سی پی مملکت تصمیم گرفتن به مسایل کشوری نظارت داشته باشن در این حین بود که صفحه جنگی باز شد امیر هم که یه آدم نظامی یهو یه راکت لوود کرد و آماده شلیک شد دانیال هم با تمام شور و شعفی که از دیدن پنل ریاست جمهوری
داشت منتظر شد ببینه رییس جمهورش چطور صحنه نبرد رو به هم میریزه
بله اینجا هم اثرات راکت امیر هویدا میشه و دانیال به این روز میوفته
از این به بعد دانیال رو نداشتیم و کسی ازش خبری نداشت که چه اتفاقی براش افتاده ما هم که خر کیف بودیم عین خیالمون نبود سرباز رایان ما گم شده
این شکست مفتضحانه عوام فریب مقابل من هست:
تا اینکه دانیال خودشو به ما به این نحو نشون داد در حالی که یه عکس پرسنلی برای ارائه به بنیاد شهدا و جانبازان آماده میشد و هنوز آثار اون راکت مرگبار رو به چهره معصومش داشت
بعد این ماجرا بود که دانیال عزمشو جزم کرد تا انتقامی سخت از سی پی بخاطر هدف گیری اشتباهش بگیره ولی نه در میدان جنگ بلک در عرصه ورزش
اما اونجا هم متاسفانه سی پی با هیکل مثل رومپری که داشت نعره کنان تور دروازه رو
پاره کرد
بعد از این دیگه کسی یارای مقابله با سی پی رو نداشت و همه تصمیم گرفتن عرصه رو تقدیم سی پی کنن و سرشون به کار خودشون باشه
اما دانیال هنوزم زخم خورده آماده انتقام بود تا اینکه ساعت از نیمه شب گذشت و نیمه
شب متعلق به کیه؟ آره درست حدس زدین ماه کامل بود و دانیال تبدیل به زامبی شد اینبار هیکل هرکول وار سی پی هم به کارش نیومد و به این صورت که مشاهده میکنین در حال تبدیل به وایت والکر شدن بودن
و این داستان همچنان ادامه دارد...
منتظر قسمت دوم باشین
Comments
V
اووووووووووووووووف چه داااااااااافی:دی
http://uploadtak.com/images/p274_CIMG1230.jpg
جنفیر لوپز شاگردشه:دی
دیگه راکت سی پی خیلی قوی بود وقتی حمیدرضا داشت شلیک میکرد فرار کردیم که مبادا مثل دانیال بشیم
🙂)
گرده؟:دی
سعید کدومه؟؟
چون لینک خودت رو گذاشتی برای سعید
چهارتا میتینگ رفتم هنوز نفهمیدی کدومم؟:دی
اکانت قبلی من بالای کامنت تو هست اکانت جدیدم همینه که باهاش کامنت دادم الان:دی
اول
آب قطعه
هار هور هار هور 😛
v
😃
😃
ترس من از قسمت دوم و سوم است :دی
تو کدومی؟؟
دی:
منم همينطور اين قسمت اول بود سعيد رو تخت بود
😁
voted !!!
v
vote
یعنی نیاد اون روزی که قسمت دوم این آرتیکل چاپ بشه :دی
ایشالا اونم میاد
کلا سی پی شاخی هستیم کسی جلودارمون نیست چه مجازی چه واقعی :دی
تا این حد اعتماد به نفسی؟
ورژن دوم بیاد هم اینو میگی؟ 🙂
ما با بازنده ها حرف نمیزنیم بازنده ی فوتبال :دی
فقط دلم میخواد قسمت دوم بیاد ببینم اصن آنلاین میشی ؟؟؟؟؟؟
chera hamishe shoma masole kabab dorost kardan hasti ??? 😃
v/s
divare man kootahe vase hamun 😃
vote
😃
بابا میزدی کی کدومه . من فقط سعید رو میشناختم قیافشو . دانیال هم فهمیدم کدومه
تو عکس فوتبال
یاسمنی دانیال
زرد حمید رضا
بنفش من
نشسته پایین دانیال سی پی
سیاه سعید
پس پيمان كد.مه ؟
مقاله شما مورد وت قرار گرفت 😃
بچه ها اون جا سعید سوتی چیزی نداد 😃
کثافت من گی سوتی دادم این بار دومش باشه؟:دی
من گی!!!
یعنی میخوای بگی گی هستی؟:دی
اونوقت میگی سوتی؟شیب؟بام؟:دی
:/
من چیکار کنم 2 تا کلمه کنار همه خب :/
اینا که سوتی نیست
سوتی من تو اصفهان جلو دخترا خدا بود محمود اینا نبودن
حمید اینا داشتن زمین رو گاز میزدن:دی
هر چی این اصفهانیا دوربین نداشتن شماها دوربینتون ترکونده ها
😁)
این تازه دوربین پیمان بود
من دوربین نیاورده بودم:دی
دقت کردین من تی شرت دارم این تبریزی ها همه پیراهن استین بلند
هوا به این خوبی به این مطلوبی:دی
حمیدرضا که رسما 10 تا لباس داره:دی
ولی خیلی خوش گذشت دم همتون گرم 😘
كلا ديديد سعيد رو تخت بود ؟
و اينكه مردم از خنده منتظر قسمت دومشم
🙂))))))))))))
اقا 100 تا عکس انداختیم کلا من 2تاش رو تخت بودم جفتش رو گذاشت:/
اون عکسه که دستم جلو صورتم بود خونه پیمان اینا بود 4:30 صبح برسی تبریز
روز قبلش نخوابیده باشی پا میشی میرقصی؟😐
والا:دی
پس چرا بقيه رو زمين نشسته بودن ؟
تو دوتا عكس روي تختي
🙂)))))))))
این همه عکسا نیست میگم ...خل :دی
بقیه تبریزی بودن دیگه شب قبلش خوب خوابیندن 12 ساعت هم تو راه نبودن مثل من
حمیدرضا هم که ظهرش ساعت 3 رسید اینجا:دی
اينجا ؟O.o
مگه هنوز تبريزي ؟
در كل مدرك موجوده كه رو تخت خوابيدي
ماست نمال
😁
نه بابا 1 شنبه اومدم شمال:دی
کلا در زمانی که توی اتاق بودیم من میخوابیدم دهنم سرویس شد خب چیکار میکردم
کلا یه پارک داشتن فقط ائل گلی بود اگه اشتباه نکنم:دی
سعید قسمت دومی هم در کاره ها داری چیو تکذیب میبکنی ها؟ 🙂
سعيد رسما ضايع شدي ؟
بهنام پيمان تو كد.م عكسه ؟
منو چیو تکذیب کردم؟:دی
این همه عکس بود تو فوتبال اینو چرا گذاشتی؟:دی
اون عکسی که منو امیر با هم گرفتیم رو هم بذار:دی
همه عکسا رو بذار میخوام سیو کنم:دی
دارم براش
دستت گرم
😁
سجادش کو ؟
چهارمین عکس از پایین لباس سبزه سجاد هست دیگه:دی
اب قعطه
لینک اک سعید و بهنام یکیه که!