سخنی با مردم

Day 4,830, 10:28 Published in Iran Iran by Goa Gill





آخرین جمله آریو برزن به اسکندر:
بدان ای سکندر پس از مرگ من
پس از ریزش آخرین برگ من
توانی گشایی در پارس را
نهی بر سرت افسر پارس را
به تخت جم و کاخ شاهنشهان
قدم چون نهی با دگر همرهان
مبادا شوی غره از خویشتن
که ایران بسی پرورد همچو من


سلام دوستان
نمیدونم از کجا شروع کنم و اصلا چی باید بگم چون اگر به خودم بود ترجیح میدادم سکوت کنم و به زندگی شخصیم برسم و اینم که مقاله زدم بخاطر عزت و احترامی هست که برای دوستانم قائل هستم و نمیشد روی بچه هایی رو که تو مقاله یا خصوصی ازم خواستن که صحبت کنم رو زمین بندازم خب این مدت کلی حاشیه سازی شده همشم حتی اوناییش که به من ربطی نداشته به من وصل کردن که پیش میاد وقتی همه انگشتا سمت یکی هست خود به خود همه چیزم به اون وصل میکنن، میخوام خلاصه و مفید بگم که چرا سکوت کردم چرا جواب بعضی ها رو نمیدادم و خیلی چیزهای دیگه پس تو چند قسمت مجزا برای دوستانم توضیح میدم

حساب کتاب
اوضاع مجلس خوب بود تا این داستان حساب کتاب ها شروع شد ، اول از همه فراز و مجید همون اول اومدن بهم گفتن و درخواست داشتن واسطه بشن که من جواب بدم ولی من واقعا شوکه بودم چرا که اولش گفتن باید ۸۳ میل سی سی پس بدم با مجید بیشتر در اینباره بحث کردیم قرار شد بره صحبت کنه تا من حساب کتاب درست کنم ۲ ماه وقت بدن و اینکه اگر ندادم هرچقدر مجلس گفت پرداخت کنم ، از فرداش شتر پیام داد و صحبت زیاد کردیم که از 83 اومد شد 55 و بعدش 53 میل سی سی که من با خودم فکر کردم حتی اگر حقوق هم زیاد داده باشم مثلا 20 میل بازم 35 میل نیست . خلاصه هنوز درکش برام سخت بود تا اینکه فرداش شتر پیام داد هرچی مدرک داری بده که زودتر جمع شه این داستان چرا که بعضی ها دارن این وسط برنامه میریزن تا داستان رو بزرگ کنن همین حرف رو چند نفر دیگه بهم زدن و کم کم بهم ثابت شد قضیه از یک حساب کتاب خزانه خیلی بشتر و بزرگتره و چندین لایه و به قول دوستان زوایای پنهانی مثل بزرگ کردن داستان برای کوبوندن من و بعدش حزبی که رهبرش بودم و بعد کوبوندن سایدمون و حذف ما از سیاست و غیره
شما حساب کن بعد از یک مدت بیای ببینی کل ارپ پر شده از کلماتی مثل دزد و اختلاس خزانه و کل کل و دعوا و وقتی بیشتر دقیق بشی ببینی موضوع سر خودت هست و تا بیام ببینم چی شده بیشتر شوک شدم و حرف های یک سری از بظاهر دوستانی که بارها و بارها براشون رفاقت کرده بودم و تو مواقع مختلف دستشون رو گرفته بودم نه اینکه انتظار داشتم پشتم دربیان و برام دعوا کنن نه بلکه اصلا انتظار نداشتم این یکی دو نفر منو دزد خطاب کنن مخصوصا یکی از دوستان نزدیک که گفت ( به نظرم صادق دزده و کاری که کرده دزدی هست )
در صورتی که من از روز اولی که بهم گفتن بدهکاری گفتم دندم نرم چشم کور یا مدارکش رو پیدا میکنم و میدم و یا اگر چیزی خلاف گفته هاشون نداشتم هرچقدر که مشخص شد رو به خزانه میدم همون موقع هم گفتم بهم وقت بدین که من مدارک رو کامل کنم اگر نکردم هرچی گفتید میدم و هیچوقت در هیچ کجا نگفتم که دروغه و قبول ندارم و نمیدم و از اینجور حرف ها فقط انتظار نداشتم تو اون زمانی که برای جمع کردن مدارک بهم فرصت داده بودن بریزن تو شاتباکس و دزد دزد کنن و تا هر کس و ناکسی به خودش اجازه بده دهن باز کنه و هرچی خواست به من نسبت بده
حتی من به شتر گفته بودم که مافیا تو دوره ریاست مجلس من ۲ تا دولت داده که یکیش صفری بوده که پرخرجترین بوده ( که افتخاری برای ایران و مافیا بود چرا که برای اولین بار تونستیم با متحد شدن کل ایران امپراتوری بشیم ) حاضرم اونم به مجلس برگردونم تا هزینه های این دولت رو از جیبم داده باشم چون برام خزانه مهمتره و دیگه میدونید که مافیا همیشه تا جایی که تونسته خرج دولتهاشو خودش داده ، اگرتو فروم بگردین میبینید
خلاصه از بعضیا انتظار نداشتم یک سری حرفارو بزنید از بعضیاتون هم انتظارنداشتم ساکت باشین یا حتی سمت منو بگیرین...
حرف های مفت اونایی هم که گفتن با سی سی های خزانه داره خرج زندگیش رو میده و دلار گرون شده و اجاره خونه تو هند رفته بالا و چپ و راست قیمت سی سی رو به روپیه و دلار حساب میکردن و .... رو هم دایورت کردم ، نمیگم ناراحت نشدم ... چرا خیلی هم ناراحت شدم ولی خب بهترین کار دایورت کردن بود که تصمیم داشتم به همین دایورت کردن ادامه بدم و حتی به سرم زده بود که از بازی هم برم دنبال زندگیم و برا کسایی وقت و انرژی بذارم که دنبال خریدن پراید با درآمد های این بازی مجازی نباشن و تا تقی به توقی میخوره کارهای گذشته اشون و دزدی هایی که کردن و پول هایی که جمع کردن برای بازی و زدن به جیب و بقیه کصافت کاری های خودشون و دوستاشون رو فراموش نکنن و کسری حساب کتاب ما رو پیرهن عثمان نکنن
اونایی که منو میشناسن میدونن من اونکارا رو با سی سی خزانه نکردم و این باعث شد بعضی از دوستان که اون وسط مونده بودن چه کنن بزرگ نمایی ها براشون خیلی چیزا رو روشن کرد و خب بعضی ها هم که گذشته شما و کارهای شما رو نمیدونن و تازه وارد به حساب میان هم گول خوردن که این دیگه مشکل من نیست
خدارو شکر این اتفاقات باعث شد چند نفری به بازی برگردن و یکم فعالیت ها توایران بیشتر بشه 😂

گر قرار است مست گیرند
با پوزش از مجید که لنگشو الان میخوام بکشم وسط ماجرا 😂
همه مجید رو میشناسن و دوستیشو با شتر و بیشتر همین ادمهایی که الان دارن داد میزنن دوسته و با من مثل برادریم ، مجید ۷ سال بزرگترین بدهکار خزانه ایران بود و اون پول اون زمان خرج چند ماه ایران بود ولی مجید نداد و محروم شد ( جالب بدونید یکی از اونایی که محرومش کرد خود من بودم ولی هر شبم باهاش میگفتیم میخندیدیم ) خلاصه کشور تو این ۷ سال حداقل ۴ سالش شدید به سی سی نیاز داشت در حدی که قرارداد شستشو برای مجلس بسته میشد که خرج کشور در بیاد
خلاصه کشور به فنا رفته بود فقط سر غیرت مونده بودیم ، ولی یکی از همین دوستان ۱ بار به مجید نگفتن پولو بده یا اصلا میدی ؟ هیچ کس نپرسید یا اگر پرسید و جواب نه شنید صداشو بلند نکرد که مجید دزده ، تا اینکه من به بازی برگشتم و اولین کارم هم این بود که مجید بدهکاریشو به مجلس بده که با کمک من و ممد اینفورمر و... دادیم خلاص شد و کل مجلس هم همکاری کردن ،
الان سوالاتی هست که اینا چرا اون موقع برای خزانه رگ گردنشون بیرون نزد و سرشون مثل کبگ زیر برف بود چرا نگران نشدن؟ چرا مقاله که هیچ حتی ی شات هم نزدن؟ چرا عوام فریبی ؟
چرا شتر با رفاقت عمیقی که با مجید داره ادعا نکرد میخواد پولو پس بگیره؟

جمع بندی
این مقاله رو فقط برای دوستانم که محترمانه خواسته بودن بیام و صحبت کنم زدم و برای روشنگری مردم که بدونن چی به چیه و فریب عوام فریبان رو نخورن و مطمئن باشن کسی سنگ خزانه رو به سینه نمیزنه و فقط یه عده میخوان از اب گل الود ماهی بگیرن تا جایی که حتی مولتی بازی این چند وقت خودشونم به من وصل کردن و خواستن مسئله رو حزبی و جناحی کنن
اونها بدونن از زمان برگشت مهدی هیچ سیاست مافیا رو من تایین نمیکنم و من هم مثل بقیه اعضا هستم و در خدمت حزب و مهدی خودش استاد سیاست هست و اگر تو سیاست حزب مشکلی میبینن به رستیو مراجعه کنن
حالا هم دیدم دیگه زیادی دارن بزرگش میکنن و ایران داره میپاشه و ممکنه واقعا روش تاثیر منفی میزاره تصمیم گرفتم مقاله بزنم
در اخر از دوستان عزیزم فریبرز و پژمان و بچه های دلپی و خانواده ی بزرگ مافیا که کلی حرف شنیدند و فقط و فقط سر شناختی که از من داشتن از من پشتیبانی کردن تشکر میکنم
فریبرز که زحمت کشید و با وقتی که گذاشتی و مدارک رو بررسی کردی ۱۰ میل از کسری رو کم کردی واقعا ازت انتظار نداشتم و تشکر میکنم
احسان عزیز که بعد از 3 سال برگشتی و با اینکه میدونستی مقاله ات ممکنه چه بازخوردی داشته باشه شجاعت بخرج دادی و مثل همیشه حرف رو رک و پوست کنده به بهترین نحو ممکن زدی ازت ممنونم و از تمام اون 70 نفری که از مقاله حمایت کردن تشکر میکنم
تشکر میکنم از دوستانی که درست اومدن پرسیدن و درست جواب گرفتن و تا روشن شدن قضایا هم سکوت کردن و زیر پرچم عوام فریب ها نرفتن تا ماه از پشت ابر در بیا
از اونایی هم که به هر نحو رنجوندمشون معذرت میخوام

حرف آخر
کسایی که من رو میشناسن که هیچ ... کسایی که من رو نمیشنناسن بدونن که من اهل دزدی و مال مردم خوردن نیستم که اگر بودم اون زمانی که بیست تا بیست تا پک میفروختم میتونستم دزدی کنم اونم از فرد، نه از جمع و اگر تو این سالها یکبار خطایی از من سر زده بود مطمئن باشید اینها تو بوق و کرنا میکردن که ای مردم فلانی دزده و از فلان کسک دزدی کرده و صفحه منو که باز میکردی ی اسکمر الارم رو میدیدی که مثل مهر رسوایی بر پیشونی بهت میگفت مراقب باش این دزده و مال مردم خوره و ممکنه پول های تو رو هم بالا کشه که دوست و دشمن حالیش نیست
پس همونطور که از اول و قبل از این عوام فریبی ها گفتم تا چند روز دیگه به سیستمم دسترسی پیدا میکنم و تمام مدارک و ریز خرج ها رو میارم و هرچقدر هم کم بود به خزانه میدم تا الان 43 میلیون سی سی هست و فرض بر اینه که من 43 میلیون به خزانه بدهکارم و اینکه تو این سالها مدارک رو منظم و مرتب نگه داری نکردم و با تنبلی و پشت گوش انداختن موجب این کدورت شدم رو قبول دارم پس تمام 43 میلیون سی سی رو من بدهکار خزانه هستم
این پول ممکنه پول زیادی به نظر بیاد یا چه میدونم اندازه اجاره خونه بعضی ها یا اندازه پول ماشین بابای بعضیها باشه ولی همه میدونن که پول چند تا دونه پک هست که اونم به زودی پرداخت میشه و پرونده این عوامفریبی بسته میشه و تمام

من این پول رو به عنوان بدهیم به کشور مجازی ایران قبول دارم و به زودی برمیگردونم و اینم قبول دارم که طبق قانون همونجوری که مجید یا دیگر بدهکاران محروم بودن منم قبول دارم که تا زمانی که بدهیم به خزانه رو تسویه نکردم محرومم و حرفی توش نیست

حالا اگر دلواپسان خواستن میتونن برن حساب کنن و ببینن که اگر این پول رو به پول واقعی تبدیل میکردن و بانک میذاشتن یا باهاش دلار و سکه میخریدن یا تو بورس سرمایه گذاری میکردن یا ... چقدر سود میداد تا من اصل پول رو با سودش به خزانه برگردونم

پس لطفا دیگه از این داستان بکشین بیرون
مرسی