Retirement of Mastaan
Mastaan
گر تو را کوبی رسد از رفتن مستان مرنج
در دنیایی مجازی، دوستانی واقعی پیدا کردم
و از این بابت خوشحالم
ناراحتی ها و اعصاب خوردی هایی هم در کنار شما عزیزان داشتم که ازش ناراضی نیستم چون تجربه ای بود بر تجربیات دیگر زندگی
در کنار اینها؛ شادی ها، خوشی ها، خاطرات تلخ و شیرین، پیروزی ها، شکستها، دعوا ها، فداکاری ها و حوادث زیادی را در کنارتون تجربه کردم
از برایند تمامی مسایل گذشته راضی و خرسندم و تجربه این دنیای مجازی را بسیار مفید برای هر شخصی در دنیای واقعی میبینم
اینجا جایی هست که من هرگز به چشم یک بازی بهش نگاه نکردم، بلکه به یک مدرسه جامع شناسی بیشتر شباهت داره
تا حالا تو این چند سال زمانهای زیادی پیش اومده که فکر کردم زمان ترک اون رسیده باشه، اما همیشه امتیازات موندن بیشتر از انگیزه های رفتن بوده
ولی الان دیگه فکر میکنم زمان بازنشتگی فرا رسیده باشه
قبل از این که بعضی از دوستان از این گفته من ناراحت بشن این رو اضافه کنم که بازنشتگی به معنی خداحافظی از بازی و رفتن نیست
این یک دنیای مجازی هست، مشابه دنیای واقعی
اما در دنیای واقعی هر انسانی عمری محدود داره
و اگر هم عمرش به سر نرسه بعد از گذشت چندین دهه از زندگیش توانش تقلیل میره و دیگه قابلیتهای گذشتش را نداره و به فیض بازنشتگی نایل میشه
شاید اینجا هم به کار بردن واژه بازنشتگی خیلی واژه ای غریب نباشه
داشتیم کسانی رو که عملا به گوشه نشینی در این بازی روی آوردن و بدون اینکه کلا از بازی برن دیگه تقریبا نقشی در روزمرگی اینجا بازی نمی کنن
من هم الان به همین نتیجه رسیدم؛
مشغله های زیاد کاری، دوری از روند بازی و عدم درک برخی رفتارهایی که اخیرا در دوستان جوان مشاهده میشه، باعث شد که تصمیم به بازنشتگی بگیرم
البته همونطور که گفتم در کنارتون هستم، اما آرام و بی صدا، صرفا به گوشه ای نشته و بازی شما عزیزان را نظاره میکنم
عملا دیگه نقشی و اظهار نظری در سیاستها و تصمیمات کشوری نخواهم داشت
و در شات باکس هم بعید هست اسمی ازم بیاد
چند روزی از مجلس مونده که طبق قانون و وظیفه در خدمت خواهم بود و این آخرین دوره از حضور من در هر مجلس و گروه و تشکیلات سیاسی خواهد بود
دوستان حزب سبز هم که برای همیشه به رسم رفاقت در خودمتشون خواهم بود، چرا که من این بازی را از همون چهار سال پیش با نام حزب سبز شناختم و هرگز در زمانی که در ایران بودم، حتی برای لحظه ای خارج ازحزب سبز نبودم
در هر صورت من به حزبم مدیون هستم، چه از نظر اخلاقی و چه وجدانی
محبت دوستان را در این مدت اخیر فراموش نخوام کرد
جایی که نیاز یه مشورت این حقیر باشه، در حد توان و دانش محدودم دریغ نخواهم داشت، اما هر کس که به حاشیه بره، از اونجا که از متن جامعه دور میشه دیگه شاید تجربش هم به کار کسی نیاد
نمیخواستم مقاله طولانی بشه، اما عملا این آخرین مقاله من هست و خوشحال می شم اگه همش رو بخونین
در کل از این که این مدت در کنارتون بودم خوشحالم
سعی کردم هرگز کسی رو رنجونم، هرگز به کسی توهین نکردم
هرچه در توان داشتم برای کشور و هموطنانم هزینه کردم
اگر کسی دلخوری از من داره و اگر ناخواسته باعث رنجش کسی شدم، همینجا رسما عذر خواهی میکنم
اختلاف سلیقه ها و تفاوت بینش ها در هر جامعه ای از جمله مجازیش کاملا طبیعی هست
امیدوارم کسی این اختلافها را شخصی برداشت نکرده باشه
شخصا برای تک تک شما عزیزان احترام و ارزش قایلم و گمان میکنم هیچ دشمنی در این بازی نداشته باشم
از همین گوشه برای تک تکتون و برای سرنوشت ایران مجازی آرزوی موفقیت دارم
باز هم میگم، بازنشستگی به معنای خدا حافظی نیست
هرچند مراحل بعد از بازنشستگی در خودش هویدا هست
....
و در آخر؛
بیایید تا جمله مستان شویم
ز مجموع هستی پریشان شویم
من ار زانکه گردم ز مستی هلاک
بآیین مستان بریدم بخاک
Mastaan
Day 2,369 of the New World
Comments
همه اول
من آخر 😐
شما سرور
چون ساقی رندانی، می با لب خندان خور
چون مطرب مستانی نی با دل خرم زن
چون آب بقا داری بر خاک سکندر ریز
چون جام به چنگ آری با یاد لب جم زن
در پای قدح بنشین زیبا صنمی بگزین
اسباب ریا برچین، کمتر ز دعا دم زن
زاهد سخن تقوی بسیار مگو با ما
دم درکش از این معنی، یعنی که نفس کم زن
گر دامن پاکت را آلوده به خون خواهد
انگشت قبولت را بر دیدهی پر نم زن
تا چند فروغی را مجروح توان دیدن
یا مرهم زخمی کن یا ضربت محکم زن
فریب جهان قصه روشن است
ببین تا چه زاید، شب آبستن است
مغنی ملولم، دو تایی بزن
به یکتایی او که تایی بزن
همی بینم از دور گردون شگفت
ندانم که را خاک خواهد گرفت
در این خونفشان عرصه رستخیز
تو خون صراحی و ساغر بریز
به مستان نوید سرودی فرست
به یاران رفته درودی فرست
صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم
در میخانهام بگشا که هیچ از خانقه نگشود گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم
من از چشم تو ای ساقی خراب افتادهام لیکن بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم
اگر بر من نبخشایی پشیمانی خوری آخر به خاطر دار این معنی که در خدمت کجا گفتیم
قدت گفتم که شمشاد است بس خجلت به بار آورد که این نسبت چرا کردیم و این بهتان چرا گفتیم
جگر چون نافهام خون گشت کم زینم نمیباید جزای آن که با زلفت سخن از چین خطا گفتیم
بوی گلها عالمی را مست وحیران می کند
دیدن مهدی هزران درد درمان می کند
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار
ما گلی داریم عالم را گلستان می کند
\o/
o/
😮 WTF ?! Kidding me ?! 😐 😐 😐
الان خوندمش 🙁
سلام
o/
دیگه قبلا کلی صحبت کردیم قانعم کردی که تصمیمتو گرفتی و برگشت نداره ، منم دیگه فقط دعا میکنم ایشالا که تو دنیای واقعای همیشه همینطور پر کار و و اوضاعت رو به راه باشه
قول بده ما رو فراموش نکنی
O7
دوستانی مثل تو باعث انگیزه بودند
امید وارم تجربیاتت رو در اختیار افراد حزب سبز بزاری و یه نسل خوب تربیت کنی
یا حق
O7
😐 😐 😐
🙁
همیشه یکی از الگوها من تو بازی بودین
و از بازیتون لذت بردم
O7
o7
همیشه به تصمیم دوستان احترام گذاشتم چون مطمئنم بهترین تصمیم رو برای خودشون گرفتن
شما ممکنه فعالیتت کمتر بشه ولی اسپم های مارو چیکار می کنی اونوقت؟ 😛 😃
ازشون لذت میبرم مالک عزیز
I will miss you , ba inke didane avataret ham hasharim mikone vali raftanet Hashari konande nabud
#ehTeram
o7
O7
خوشحالم که تو بازی میمونی و نمیری
ولی از اینکه بازنشست میشی ناراحتم 🙁
انشاالله تو زندگی همیشه موفق باشی
O7
V
:/
خسته نباشی
اما آدم یک درختی رو که می کاره همینجوری به امون خدا ولش نمی کنه. لااقل طنابی به شاخ و برگاش آویزون می کنه که باد و بارون نشکنتش حتی اگر نرسه دیگه بهش آب بده. و خوب به نظر من این کار رو نکردی مستان عزیز و االبته می دون که وضعیتی هم پیش اومده که دیگه از حوصله شما هم خارجه. در کل من که باهات رفیق شدم و ایشالا مستمر می بینمت و به اینجا بودن یا نبودنت هیــــــــــــــــــــــــچ ارتباطی نداره
o7
O7
o7
O7
o7
O7
o7
هرجا که هستی موفق باشی ♥
O7
ای بابا
همه رفتن
🙁
....
تو هم شدی نادر سه نقطه؟
نه! من چهارتا نقطه گذاشتم
😉
اره راست میگی دقت نکرده بودم
نادر بیا از مستان یاد بگیر
😃
Good luck in real life bro
o7
o7
o7
مستان جان دوستت داریم!
0/
o7
سلام بر همشهری عزیز
امیدوار هستم که بتونم ببینمت چونکه احساسم بهم میگه که ما از یک قماشیم
ایا اهل عرفان هستی ؟
من از پیروان اکنکار هستم و الان وصل یک رو دارم و منتظر وصل دو هستم
BARAKA
به عرفان و حضرت مولانا علاقه مندم
اما در قید و بند مکاتب نیستم
انشالا میبینیم همدیگرو
o7
بیا یه حزب میزنیم به اسم بازنشته ها. شما هم بشید رییس حزب. رییس جمهور بشید حق بازنشته ها رو از این جوونا پس بگیرید.
خوش باشی همیشه
موفق باشی به حق اون نسیم صبحگاهی و سوته دلان 🙂