ماجرا های منو سوپر من
2ali2
🙂توجه توجه توجه این داستان کاملا ((ساختگی)) میباشد (جون عمت)
یه شب نشسته بودیم تو فامیل فیلم سوپر من میدیدم (کوچیک بودما)
هیووچ گذشت تا فیلم تموم شد
🙂پاشدم احساس پرواز داشتم
همه جهان فرق کرده بود پشت دیوارا رو میدیدم!
خیلی قوی بودم (جون عمم)
اینم هویییچ رفت تو حیات به اتفاق دختر خالم که همسنمه ! (تقریباً)
رفتیم سوار تاب و تاب میخوردیم دیگه سرعتم زده بود اسمون پاشدم رو تاب وایسادم چشامو بستم اوج بگیرم !
اقا چشامو که باز کردم داشتم پرواز میکردم ! سرعتم متوسط بود ولی ارتفاعم خیلی کم بود دقت که کردم دیدم برعکسم یعنی سرم رو به پایینه و دستم هنوز رو به بالا مشت شده !!!!
یکم دیگه دقت کردم (دقت منو کرد) دیدم تو یه طونلم که سقفش چراغ داره یهو وایسادم !
جم نمیتونستم بخورم(الان وقتشه با موجودات فضایی طرف بشم !)
دوباره بیهوش شدم !
چشامو که باز کردم یه نور شدید دیدم در حدیکه تپلوف میدید سقوط میکرد !
مامانم رو سرم داشت اشک میریخت (الان وقتشه در تابوتو ببندن )
بابام هم نشسته بود بهم ذل زده بود یهو پسر عمه کله خر مام پیداش شد !
برگشت گفت چطوری سوپر عن ! منم چشمامو بستم و (بالیزر چشمام کشتمش !)
چشام که باز شد دیدم پسر خالمم اومده (تو روح جفتشون)
یهو یکی زن با یه لباس سفید و (دوتا بال مثه فرشته ها ) گوشی پزشکی سر رسید !
تازه دو هزاریم افتاد !
حدود یه ماه بود بستری بودم چون (موقع فرود رو کریپتون نشته بودم !) پرواز نا موفقی داشتم و با کله رفته بودم تو دیوار !(بیچاره دختر خالم که غش کرده بود )
اغا یه مدت بهم میگفت اوسا سوپر عن یه مدتم میگفتن (سوپرفاکر) یه مدتم فرمانده سوپر
ولی این از همش بدتر بود (امیر سوپر من)
امیر = فرمانده
اون سوپر ها هم معنی
Comments
😃
یه همچین چیزی تو مدرسه داداشم اینا اتفاق افتاده بود
اون زمان براشون با ویدیو فیلم بروسلی گذاشته بودند
زنگ تفریح یه هفت هشت نفرشون اورزانسی شده بودند و
هفت هشت تا کبودی زیر چشم و لگد به بیضه رو هم سربایی معالجه کرده بودند
😃
خخخخخ
یاد یه چیزی افتادم
ابتدایی می خوندم تو مجتمعی که خونه ما بود وسطش یک محوطه باز بود که اهالی ماشین ها رو دوره اون محوطه پارک می کردن ما هم اون وسط فوتبال بازی می کردیم آقا چشتون روز بد نبینه کارتون فوتبالیست ها اون قسمت های حساسش بود منم که علاقه شدید به کاکرو داشتم
توپ گوشه زمین زیر سپر عقب یکدونه فولکس نارنجی رنگ بود دقیقا همون موقه رسیدم به توپ نه ایستادم نه فکر کردم محکم کوبیدم
نگو بجای توپ سپر فولکس رو داشتم از جا می کنم خلاصه هیچی دیگه تیغه رو پای چپم مرخص شد بر اثر شدت ضربه
دوماهی از زندگی محروم بودم
دی:
^..^
V
v