خاطرات یک بازنشسته - مقدمه [Albus]
Albus
سلام بر رخسار ماه همه ی شما ایرانی های عزیز که الان با دهن یه کوچولو باز و اریب و چشمای ریز کرده و یه پا رو دسته صندلی انداخته و یحتمل بعضیا یه جا سیگاری جلوتون نشستین و دارین میگین بذار بخونم ببینم این عوام فریب باز چی میگه :دی
مدتی بود که کلا خسته بودم که اتفاقات زندگی واقعی هم بی تاثیر نبود و قصد داشتم از سیاست بکشم کنار منتها شرایطی پیش میومد که این امکان سلب میشد
همینجا از دو رییس جمهور عزیزی که شرمندشون شدم و مجبور شدم افتخار همکاری رو رد کنم معذرت میخوام و امیدوارم شرایطم رو درک کنن
تصمیمم برگشت ناپذیر هست و فکر میکنم بهترین انتخاب رو برای خودم و شرایطم کردم اما این به معنی این نیست که خودم رو زندانی میکنم یا بخوام از بازی برم
برعکس به بازی کردن ادامه میدم به عنوان یک مقاله نویس و ژورنالیست که تنها علاقه من در این بازی همینه و اگر روزی شرایط به نحوی رقم بخوره که کمکی نیاز باشه مطمئنا هرچه در توان دارم دریغ نمیکنم اما فعلا و مخصوصا از غائله رومانی به بعد که آغاز تابو شکنی فدا کردن منافع ملی برای منافع جناحی و انتخاباتی بود کلا از فعالیت سیاسی دلزده شدم
قدیما وقتی میرفتیم مذاکره دلمون قرص بود که هرکسی تو مذاکره به خودش جرئت بده به ایران نازکتر از گل بگه یه ملت پشتمون هستن و بزن و بکش ها و حتی فحاشی های جناحیشون هم فقط داخلی بود و با وجود اینکه بعضی وقت ها از حد هم میگذشت اما نمک بازی بود
نمونش اون ماهی که ترکیه از دادن مبلغ اجاره سرباز زد و تو مذاکره سعی کردن مثلا من رو تحقیر کنن که فقط با یه شات آماده باش جنگی من همتون از دلپی و مافیا گرفته تا سبز و مهر و غیره ، پشتم ایستادین و داشتین عکس انرژی بارهاتون رو تو شات باکس به ترک ها نشون میدادین
نتیجش هم شد این که به پشتوانه شما اجاره دو ماه رو همزمان از اونایی گرفتیم که میگفتن پول نمیدیم
اما این روزا وقتی میری مذاکره یا زد و بند های پشت پرده با خارجیا همش یه آشوبی ته دل آدم هست که نکنه یکی اومده چیزی لو داده یا قولی داده تا دولت رو خراب کنه و غیره
منم آدمی هستم که همیشه با اعتماد به نفس و محکم حرف زدم با طرفم هرقدرم میخواد ابرقدرت باشه کشورش ، اما اینروزا دیگه نمیتونم اینجوری باشم پس خاصیتم رو از دست دادم
شرمنده که مجبور شدین این چند سطر مربوط به دلایل بازنشستگیم (قسمت مربوط به بازیش) رو تحمل کنید ، چون دوستان محبت دارن هر دوره و هرقدر هم قسم میخورم سر مشکلاتم باز فکر میکنن باهاشون مشکلی دارم که قبول نمیکنم خواستم علنی به صورت مکتوب جلوی همه بگم تا دیگه این بحث ها تکرار نشه
راجع به مشکلات و ناراحتی های شخصی چیزی نمیگم ، قسمتی از این مشکلات رو تو مقاله امیر خوندین که برامون مشترک بود
امیر نوشته بود بیشتر از هرکس دیگه ای توی این بازی وزیر دفاع بوده ، من همش نشستم حساب کنم ببینم من چی میتونم بنویسم تا از داداش امیرم عقب نمونم دیدم تنها چیزی که میشه گفت اینه که بیشتر از هرکسی توی این بازی به قطع یقین لقب خائن و وطن فروش گرفتم :دی
حتی از طرف دوستام
اما اگه میخواستم به خاطر اینا ناراحت بشم و برم همون روزی میرفتم که رییس مجلس داشت سعی میکرد منو خائن به کشور معرفی کنه و همه ی دسترسی هامو برای همیشه بگیره و مردم جواب سلامم رو هم تو کانال آی آر سی نمیدادن و من همزمان داشتم همه ی آبروی باقیمونده ازم رو تو جلسه های مخفی خارجی گرو میذاشتم تا قراردادهای بین رومانی و روسیه و اوکراین رو خراب کنم
از همینجا به ایشون هم سلام میکنم که اعتقاد دارن هیچ بلایی به سر ایران بدتر از آلبوس نیومده :دی
لابد وقتی شب ها بیدار میموندم و به این و اون التماس میکردم که بهش رای بدن تا بتونه بره مجلس آدم بده نبودم ، الله و اعلم
خلاصه که میبینین بله دلم پره :دی که هرقدر میخوام تو این فاز نرم و چیزی ننویسم باز خودش سرریز میشه
اما مطمئن هم باشین که نفرت و کینه ای از کسی به دل ندارم ، برای همتون از ته دلم بهترین آرزوها رو دارم و همیشه هرکاری بتونم براتون انجام میدم
اما وقتشه که یکمی هم به خودم احترام بذارم
من و امیر در حال مرور خاطرات حمله هوایی ، اون انگشت من مثلا هواپیماست**
اونیم که اون پشت نشسته قسمت مبارکش رو به دوربین گرفته پژمانه میگه مثلا من هنوز پیر نشدم جام توی این عکس نیست**
و اما آقا جان ! اینکه ما نشستیم تصمیم گرفتیم (ما منظورم خودمه ، قرار شد احترام بذارم دیگه :دی ) بعد این عینهو این پیری های بازنشسته که میشینن کتاب خاطرات چاپ میکنن ، قدم به قدم و تو بخش های خیلی کوتاه (از اونجایی که وقت زیاده ، شب دراز است و آلبوس بیدار) خاطراتم رو از برهه های خیلی حساس و مهم و وقایع تاریخی ایران مجازی با شما عزیزان به اشتراک بذارم
مطمئن باشید که براتون جذاب خواهد بود ، برای اولین بار اینهمه مطمئنم که از متن های خسته کننده من لذت میبرین چون بین چیزهایی که من دیدم و چیزهایی که اکثریت دیدن یه پرده خیلی ضخیم هست
هنوز نتونستم تصمیم بگیرم که توی این خاطرات که قسمت قسمت چاپ میشن از اسم ها هم استفاده کنم یا نه و توی عکس ها اسم هارو به کار ببرم یا نه
از طرفی اسم ها هم جز وقایع هستن و از طرف دیگه ممکنه ناراحتی و درگیری ایجاد کنه
اگه تصمیم گرفتم که اسم هارو هم به کار ببرم ، اصلا نگران نباشین یه شماره حساب هم درست زیرش میذارم برای دوستانی که کادو دادن رو دوس دارن :دی
شوخی به کنار تا حالا با آبروی هیچکسی بازی نکردم و بعد از این هم این کارو نمیکنم
اما حداقل لطفا هرکسی وجود و مردانگی این رو داشته باشه که بتونه پشت حداقل نمایی که از کارهاشون شفاف میشه واسته و ناراحت نشه از من
خوب دیگه چون طولانی شد این مقاله رو در حد مقدمه نگه میدارم چون قول دادم خسته کننده و طویل نباشه و تو مقاله بعدی از اول شروع میکنم به چیزهایی که میتونه برای همه جذاب باشه
البته تاریخ حتی مکتوبش هم هزاران نسخه داره چه برسه به تاریخ روایتی ، پس امیدوارم شاهد نه اینجوری نبود اونجوری بود ها نباشیم زیر مقاله ها :دی
فعلا با اجازه شما ماه رخ های عزیز (ماه رخ رو تازه یاد گرفتم) بیشتر از این مزاحم کل کل های شیرینتون نمیشم
آلبوس
گوسفند ژورنالیست
*****************************************************************************************************************
Comments
لطفا شات کنید :
◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘
خاطرات یک بازنشسته - مقدمه [Albus]
http://www.erepublik.com/en/article/-Albus-1-2504973/1/20
◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘
پی نوشت :
منظورش از رییس مجلس من نیستم :دی
*******
به نظر من یه حقی از ایران و مردم گردنت هست و اونم اینه که چون از طرف دولت و ملت مامور انجام یکسری کارها شدی پس باید تمام و کمال همه چیز رو شرح بدی و حق مطلب رو کامل بیان کنی و اسامی رو هم به صورت کامل بیان کنی تا جلوی هر گونه شک و شبهه رو بگیری
هر کسی هر حرفی هم زده باشه چه درست و چه غلط خودش مسئوله و نه دیگران
چون اینجوری اگه اسمها برده نشه پسفردا هر گروه سیاسی از همین سو استفاده میکنه و میگه یادتونه پیمان فلان چیز رو گفت ؟؟ فلانی که اسمش برده نشده بود مثلا پژمانه !!! میشناسی ملت ما رو که :دی
اینجوری نه تنها لطفی به ملت نکردی بلکه اینکه در لفافه صحبت کردنت میتونه حتی لطمه خیلی بزرگی هم به کسایی باشه که هیچ دخالتی هم در خیلی چیزها نداشتن
من از طرف خودم میگم : لطفا هرجا قراره در مورد من صحبت بشه کاملا شفاف اسم من برده بشه و من همینجا مجوز بردن اسم خودم رو با کمال میل صادر میکنم :دی
و همانا چشمان به پابلیش شدن عوام فریب نیوز بیناست
فکر کنم اول 😒
بعلهههههههههه اول \o/
حالا برم بخونم 😃
اول منچستره
موافقم 😁 پرچم منچستر بالاست
آخرین باری که چک کردم چلسی اول بود
😁
پس تراختور چی شد؟؟ :دی
خیلی خوبه ، بزن چشم و گوش ما جوون ها در مورد تاریخ باز شه ، همینجوری در جهل خویشتن دست و پا نزنیم
:3
اسم همه رو هم بنویس ، اینجا که کسی رو زندان نمیبرن یا نمیکشن 😁 هرکار کاری کرده اگه عاقل بوده باشه حساب اونجاشو هم کرده که یک روزی رو میشه و ملت میفهمن ، پس خربزه که خورده پا لرزشم نشسته 😁
یک نصیحت برادرانه هم بکنم ، هرچیزی رو که هرجا میبینی به چشم اینکه میخوان تو رو خراب کنن و همه میخوان زیرابتو بزنن نزار ، خیلی وقت ها این دید اشتباه ماست که چیزهارو بد بهمون نشون میده
دوم ؟
بعلهههههههههه دوم \o/
حالا برم بخونم منم 😃
به به دوباره دست به قلم شدی حالا بخونم روحم زنده شه نفس
کل دنیا فحشم بدن بازم میگم یه دونه ای
والسلام
o7
♥
تو این آشفته بازار امید وارم مورد توجه قرار بگیره اون طور که شایسته هست
اگه آشفته بازار نبود که اصلا به خودم زحمت نمیدادم :دی
SAL SAL
az akharam nazadi 😛 -.-
V
خاطرات جنگیشو بیشر کنین
با تشکر
رییس مجلس کی بود ؟؟؟؟
خیلی دلم میخواد بدونم
حتما از اسم ها استفاده کن پیمان
تشکرات
+1
🙂
اسکرین شات هم میذاری؟ 😛
+1
از اسم من میتونی استفاده با جزئیات کامل 😉
کنی*
اونی که باید میفهمید فهمید
من به عنوان وزیر آموزش مملکت موظفم تمامی زوایای پنهان بازی رو به بچه ها آموزش بدم :دی
دهنتو سرویس یعنی 😃
+1
وت
انشاالله زین پس شاهد فعالیت بیش از پیش شما در دیازپام باشیم 😃
خدارو هزاران بار شکر میکنم که توی کلش نمیشه مقاله داد وگرنه اونجام مغز ملتو تیلیت میکردی :دی
منتظریم:دی
v + s
حتی در مقدمه خاطراتت هم منظور های نهفته داری 😃
همچنان کامل هر چی بنویسی میخونم آلبوس پرسیوال والفریک دامبلدور که قدرت اصلیت فن بیانت هست \o/
قسمت های بعد هم لطفا با اسم باشه 😛
اون سارومان تو ارباب حلقه ها بود که قدرت اصلیش کلامش بود نه دامبلدور 😁
قاطی کردی مومن 😛
اینفورمر
رجوع شود به کتاب یادگاران مرگ ، فصل ایستگاه کینگزکراس
بین فن بیان و کلمات سینداری و کوانترا تفاوت هست
نه محمد ، تو خود هری پاتر ، همونطور که پیمان حتی قسمتش هم مشخص کرد :دی دامبلدور به طور کاملا مشخص این موضوع رو میگه
*
آلبوس پرسیوال ولفریک برایان دامبلدور
😃
از اسم منم میتونی استفاده کنی
.
.
.
.
مثلا من خیلی قدیمیم و تو همه صحنه ها حضور داشتم :دی
+1
.
.
.
الکی مثلا من نادرم:دی
بیصبرانه منتظریم
اسم بیار
اینجا همه همدیگرو میشناسن
😉
اول از اگه واقعا اینطور که میگی بخای ما رو تنها بزاری باید گفت که نه تنها ما بلکه ایران یکی از مهمترین افرادش رو از دست داد که واقعا جای افسوس داره
درباره صحبت هائی هم که کردی اینو باید بگم که تاریخ این کشور همیشه پر بوده از ادم های نفهم و خودپرستی که تنها از روی نادانی هم به خودشون و هم به کشورشون خیانت کردند ولی مردم این کشور بارها به تمامی کشورها ثابت کردند که حاضرند از تمام زندگیشون بگذرند و از کشورشون ولو بقیمت زندگیشون دفاع کنند تا اونجائی که تاریخ شاهده که ایران جزء معدود کشورهائی بوده که هیچگاه مستعمره هیچ کشوری نبوده و نخواهد بود و این در حالی است که قدرتمندترین کشور فعلی دنیا هر سال در چهارم ژوئن سالگرد ازادیش رو از زیر یوغ استعمار انگلیس جشن میگیره
در اخر هم ازت خواهش میکنم که به نوشتن مقالات زیبات ادامه بدی تا بلکه گرمی وجودت رو بتونیم بین خودمون بیشتر احساس کنیم
منکه بنوبه خودم هیچوقت زحماتی رو که برای کشورت حتی بصورت مجازی اون کشیدی رو از یاد نمیبرم و همیشه از اون زحمتهای بی دریغ قدردانی کرده و میکنم
خسته نباشی.
الان هم ملت پشت رئیس جمهورن، با این تفاوت یه عده پشتش واستادن که زیر پاش رو خالی کنن تا زودتر رفیق خودشون یک ماه بیاد رئیس شه، یه عده هم پشتش واستادن که واقعا کمکش کنن تا این یک ماه هم با قدرت و سیاست بهتر از قبل پیش بره.
عوام فریب 😁
پیمان اسم منم میتونی ببری :دی
.
.
.
.
.
مثلا منم کاره ای بودم اون موقع ها 😁
یه پیشنهاد هم دارم اونم اینه که وسطش پیام بازرگانی بزار پول در بیار :دی
تو که کلا همه کاره ای جیگر طلا
آخجون باز پیمان دار شدیم 😁