تفرقه بنداز و حکومت کن

Day 3,905, 06:23 Published in Iran Armenia by mohammadh77


پیشگفتار :

سلام به همه شهروندان ایران مجازی، امیدوارم حالتون خوب باشه
یه مقاله جالب دوره قبل توسط رییس جمهورانگلیس چاپ شد که وضعیت اتحاد ها رو از یه دیدگاه نو و تازه تحلیل میکرد
دیدیم که ارزشش رو داره تا به زبان فارسی هم ترجمه بشه برای همین دست بکار شدیم و زحمت این کار رو هم آرمین عزیز کشید که تازه به بازی برگشته
https://www.erepublik.com/en/article/ozaye-siasi-nezamie-jahane-emruz-2674712/1/20
اما چون کیبوردش فارسی نداشت و مقاله هم طولانی بود برای مخاطب خوندش سخت بود
به همین خاطر من ادیتش کردم و قرار بود خود آرمین مجددا چاپ بکنه که نمیدونم کجا رفت دیگه
منم چند باری بهش پیام دادم انگار در دسترس نبود
حالا بخاطر اینکه این زحمتش بی نتیجه نشه و این مطلب هم در اختیار شما قرار بگیره، خودم تصمیم گرفتم منتشرش کنم

عنوان مقاله
Divide et Impera
یا "تفرقه بنداز و حکومت کن" هست که استراتژی آستریا در مقابل دوستان و دشمنانش و وضعیت کنونی آمریکا رو بررسی میکنه
ما سعی کردیم نظر شخصی مون رو وارد نکنیم و این متن تنها ترجمه مقاله اصلی که نظر خود مولف هستش رو شامل میشه



تفرقه بنداز و حکومت کن

استراتژی آستریا
از اونجا که استراتژی آستریا بر کسی پوشیده نیست می‌خوام رک باهاتون سخن بگم - ‌در واقع حرفم از عنوان مقاله مشخصه. روی کاغذ آستریا یک اتحاده بسیار قدرتمند هست.فقط رومانی و صربستان باهم ۱۵-۲۰% دمیج ‌های دنیا رو دارن و با در نظر گرفتن بقیه اعضای اتحاد این رقم میرسه به ۲۵%،در نظر داشته باشید که تقریبا یک پنجم دمیج ‌های کل دنیا بین حدود ۵۰ کشور آزاد پخش شده و این بدین معناست که آستریا میتونه ۱ نیروی بسیار قوی رو وارد جنگ کنه ولی آیا این اتحاد به قدرتمندی ادن یا توو هست؟ اگه فقط اعداد رو در نظر بگیریم می‌شه گفت که تقریبا آره ولی باید این رو هم گفت که آستریا این قدرت رو در واقع مدیون به دشمنان غیر متحد و غیر هماهنگش هست. عدم یکپارچگی و ناهماهنگی این دشمنان هم البته بخاطر دیپلماسی و استراتژی نظامی مثل زدنیی هست که آستریا به کار گرفته

در جغرافیای سیاسی امروز چند گروه قدرتمند وجود دارن که اسامیشون رو اینجا لیست می‌کنم:
آستریا
کشور‌های مایل به آستریا
اندس
کروسی و متحدینش
پسیفیکا (بخش متمایل به آستریا)ا
پسیفیکا (بخش ضد آستریا)ا


در تئوری ۳ گروهی که ضد آستریا هستن دارای دمیج بیشتری نسبت به آستریا هستن حتی اگر دمیج کشور‌های متمایل به آستریا(گروه ۲ در لیست) رو هم اضافه کنیم که قدرت‌هایی مثل مقدونیه و بلغار هم جزوشونن باز همون داستان وجود داره. در نتیجه می‌شه گفت که متحدین ضدآستریا شانس خوبی برای پیروزی دارن ولی اینجاست که همون سیاست تفرقه اندازی آستریا جلوی هرگونه مقاومت یکپارچه رو میگیره

فروپاشی آمریکا
وقتی که پفیففر تصمیم گرفت که به کرواسی حمله کنه از طرف آستریا تشویق شد. تشویق نه به معنی اینکه کسی از آستریا رفت و به آمریکا قول داد کمک کنه؛ هیچ یک از اعضای آستریا به طور مستقیم ازش درخواست نکردن که به کروسی حمله کنه ولی همین که اون ها(آستریا) تصمیم گرفتن که کنار وایسن خودش یکجور تشویق بود برای آمریکا که حمله کنه و اونا اجازه دادن پفیففر کار خودشو انجام بده. این استراتژی غیر مستقیم مثال خوبیست از استراتژی کلیی که آستریا نسبت به پسیفیکا دارد و یا حیله ای که بذارن اونا خودشون خودشونو زمین گیر کنند ولی وقتی که آمریکا به کرواسی حمله کرد، اون‌ها تو ذهنشون فکر میکردن که آستریا بهشون کمک کنه - چون که کرواسی بزرگ‌ترین دشمن آستریاست - ولی آمریکایی‌ها اشتباه کردن و هیچ کس از آستریا به کمک اونا نیومد و اونا تو این جنگ تنها موندن.
در مرحلهٔ بعد وقتی کرواسی به اون‌ها ضد حمله زد نه تنها آستریا به کمک اونا نیومد، بلکه بعضی از کشور‌های متمایل به آستریا و در آخر حتی لیتوانی به طور مستقیم به آمریکا حمله کردن و آمریکا رو اشغال کردن. اعضای پسیفیکا از طریق دمیج ‌های ام پی پی به آمریکا کمک کردند ولی با وجود اینکه بخش بزرگی از آمریکا الان در اشغال آستریا هست هیچکدوم از اعضای باقی موندهٔ پسیفیکا عملیاتی برای بیرون روندنشون رو شروع نمی‌کنه و این به این خاطر اینه که این کشور‌ها از همسایه‌های جدید آستریا‌یی خودشون بیشتر میترسن تا آمریکا

آیا این یک حرکت حساب شده از طرف آستریا بود؟ خیر! چون که این کرواسی و متحدینش
بودن که حملات اولی رو انجام دادن و لیتوانی به طور جداگانه و واسهٔ خودش میجنگید. ولی استراتژی دیپلماتیکِ بسیار خوب آستریا باعث شد که پسیفیکا به ۲ دسته تقسیم شه که جفتشون فعلا کاری از دستشون بر نمیاد چون که عدم یک پارچگی اون‌ها رو فلج کرده



فروپاشی مجارستان
رابطه بین مجارستان و آستریا یک رابطهٔ قدیمی و پیچیدییست که نیاز نیست اینجا دوباره توضیح داده بشه. بیش از ۲ ماه قبل از جنگ آستریا و مجار، مجارستانی‌ها در حال نزدیک شدن به کرواسی بودند از اونجایی که مردم این دو کشور در دنیای واقعی به هم نزدیک هستن.آستریا میتونست که جلوی این پروسه رو با نزدیک کردن مجار به خودش یا حداقل بی‌طرف نگاه داشتن مجار بگیره ولی به نظر میرسه که آنها تصمیم گرفتن که این کار رو نکنن. در نتیجه این اوصاف منجر به جنگ بین آستریا و مجار شد که چند روز به یاد ماندنی و محو شدن مجار از نقشه و همچنین فرار مجار ها به آمریکا رو به بار آورد
آنچه که در این جنگ اتفاق افتاد از لحاظ نظامی بسیار جالب بود و خیلی‌ها قبل من مفصل در این مورد صحبت کردن ولی جدا از این که دمیج‌ها کجا وارد شد و دقیقا چه اتفاقاتی افتاد می‌تونم بگم که ۲ چیز در این جنگ از بین رفت:
۱: روحیهٔ مردم مجارستان
۲: رابطه بین آمریکا و مجارستان

این اتفاق دومی خیلی مهمه چرا که قوی‌ترین متحدین آمریکا در برابر آستریا، کرواسی و مجار بودن! از اونجا که هر ۳ کشور هدف مشترک داشتن و اون هدف محافظت از تمامیت ارزیشون در برابر قوی‌ترین اتحاد جهان یعنی آستریا بود ولی این محو شدن از نقش و تصمیمات اشتباهی که به دنبال اون گرفته شد (با دخالت آستریا) باعث شد که شانسی برای همکاری بین این دو جناح حداقل در آینده نزدیک باقی نمونه و در نتیجه همه طرف‌ها ضرر کردند به غیر آستریا


فروپاشی آمریکای جنوبی
اندس یک اتحاد فراموش شده در ایریپابلیک هست که خود همین امر پیروزیی برای آستریا محسوب میشه؛ چونکه این اتحاد زمانی هستهٔ اصلی مقابل با آستریا و لانه امنی برای قدرت ‌های ضد آستریا بود. آرژانتین و شیلی دیگه قدرت سابق رو ندارن، سیاست استریا در قبال اندس رو میشه “مهار کردن” نامید. هر تلاشی از طرف اندس برای خروج از این وضعیت یا حتی دخالت در امور نظامی خارج از آمریکای جنوبی با واکنش شدید آستریا به شکل تهدید به حملهٔ نظامی مواجه می‌شه
از اونجا که صرب، رومانی و بلغار کلونی‌های خودشون رو در نقاط مختلف جهان زنده نگاه داشتن، خطر هم مرز شدن با آستریا همیشه وجود داره و جنگ‌های تمرینی همیشه یک پوشش خوبی برای یک حملهٔ نظامی هستن
در نتیجه آمریکا جنوبی دیگه قدرت سابق خودش رو نداره و قابلیت تانکیگ و دمیج زدن اون‌ها هم در عمل خیلی موفق نیست. کروات‌ها به کمک سوپر تانک هاشون و با تکیه بر رواب ط شخصی و تاریخی توانستند که مقاومتی در مقابل آستریا نشون بدن ولی به غیر کرواسی تعداد کمی از کشور‌های تحت فشار آستریا از این گونه روابط برخوردار هستند



لهستان و روسیه
این دو کشور هستهٔ اصلی گره بخش متمایل به آستریا‌یی پسیفیکا رو تشکیل میدهند. هر دو کشور کمک‌های نظامی و مالی به آمریکا از زمان اشغال شدن این کشور می‌کنن ولی تمام تلاششون رو می‌کنن که از تقابل مستقیم با آستریا دوری کنن. بخشی از دلیل این تمایل به آستریا ام پی پی هاییست که این دو کشور با اعضای آستریا دارن که اون هارو در برابر کرواسی و یونان در امان نگاه میداره که اگه این ام پی پی ‌ها نبود مشکل بزرگی برای این ۲ کشور میبودن. بخش دیگه از دلیل هم این هست که خارج از محدودهٔ قدرت آستریا، این دو کشور دوستان قدرتمندی ندارند و بدون کمک آستریا کلا از بازی حذف میشن. در یک دنیای ۲ قطبی این کشورها مطمئنا در دست غیر آستریایی بودن ولی دنیای ایریپابلیک فعلا تک قطبیست. ضمنا مشکلاتی هم بین روسیه و لهستان و کشور‌های دیگه یه پسیفیکا وجود داره.


کشور‌های پرو-آستریا
می‌توان گفت که بزرگ‌ترین موفقیت آستریا کشوندن بلغار و مقدونیه به سمت خودشون هست. هر دوی آنها جزو ۱۰ کشور برتر و دارای امپرتوری‌های قدرتمندی هستن. علاوه بر این از اونجایی که این دو کشور جزو اعضای آستریا نیستن این امکان رو دارند که کار هایی بکنن و جاهایی برن که اعضای آستریا نمیتونن مثل همون حمله به آمریکا. گرچه اون‌ها با اکثر اعضای آستریا رابطه صمیمی دارن ولی قبلاً با بعضی از آنها به مشکلاتی هم برخوردن ولی فشار‌های سیاسی و دیپلماتیک باعث شدن که اون‌ها هم از شرایط کنونی سود بسیار بیشتری در مقایسه با عوض کردن شرایط ببرن چون بدون حمایت رومانی اون‌ها در برابر یونان تنها میمونن. در کل می‌شه گفت که راه آلترناتیو برای این دو کشور نیست حتی اتحاد با بقیه کشور هایی که جزو دسته متمایل به آستریا هستن مثل انگلیس،فرانسه و غیره و همچنین ایجاد کردن ۱ اتحاد متحد با آستریا هم امکانش نیست


تعادل حاکم بر جهان
مانند ستون هایی که با تکیه دادن به هم ۱ سازهٔ پایدار رو تشکیل میدن صحنه سیاسی دنیا هم دارای وابستگی متقابل و غیر قابل تغییر هست. هر تلاشی که در ۶ ماه گذشته انجام شده برای تغییر دادن صحنه سیاسی جهان اثر بر عکس گذاشته، ایجاد کردن ۱ اتحاد سراسری بین اندس پسیفیکا کرواسی و مجار و یونان هم خارج از تصور و غیر قابل انجام به نظر میرسه و بعد از اشغال آمریکا حتی غیر قابل تصور تر هم شده. جنگی که الان بین کرواسی و دوستانش با پسیفیکا وجود داره شکاف بین اون‌ها رو عمیق تر کرده ؛ آمریکا خیلی ضعیف تر از اون شد که بخواد نقش یک لیدر رو بازی کنه و هیچ کس دیگری هم برای لیدر شدن اعلام آمادگئ نکرده.
شاید به نظر برسه که من در این مقاله از آستریا انتقاد می‌کنم ولی در واقع کاری که آنها تونستن انجام بدن قابل تحسین است. با وجود اینکه آنها بسیار قدرتمند هستن، این قدرت نظامی آنها نبود که منجر به پیروزی آنها در جنگ شد بلکه بر خلاف توو و ادن اون‌ها سلطه بر جهان رو نه با تکیه بر قدرت نظامی که با تکیه بر ظرافت‌های دیپلماتیک و پخش کردن بذر نفاق بین رقبا و حتی دوستان خودشون به دست آوردن.
وابستگی متقابل به این معناست که بخش بزرگی از جهان وابسته به امنیتی هستن که آستریا به ارمغان آورد و بقیه هم غیر متحد و مشغول جنگ بر سر تک سرزمین‌های باقیمانده هستن، اگر متحد میبودن اعضای جبههٔ ضد استریا میتونستند که اشغال گران تهاجمی موجود در آمریکا رو بیرون کنن(و اون هایی که دوستان هستند رو نگاه دارن) مگر اینکه یک حمله همه جانبه از رومانی و صربستان روی میداد. تجربه حمله به تایوان این رو به ما نشون داد که وقتی ۱ کشور از چند جانب مورد حمله هوایی قرار میگیره، مجبور می‌شه که یکی از جبهه‌ها رو انتخاب کنه و در جبهه‌های دیگه شکست بخوره اما امکان چنین حمله ای وجود نداره؛ در واقع صلح با آستریا احتمال وقوع بیشتری نسبت به یک حملهٔ هماهنگ شده توسط دشمنان آستریا رو داره



آیا شرایط قابل تغییرند؟
در حال حاضر ۲ راه برای تغییر شرایط وجود داره ۱ این که کشور هایی که در شرف نفوذ آستریا هستن یا این که کاملا تحت نفوذ آستریا هستن باهم متحد شده و یک جبهه هماهنگ ضد آستریا تشکیل بدن، این اتحاد با وجود اینکه قدرت آستریا رو نخواهد داشت ولی میتونه گزینه ای رو ایجاد کنه برای کشور هایی که فعلا هیچ راه دیگری ندارن و یا این که آستریا زیر بار خودش فرو بپاشه مثلاً به خاطر یک مشکل درونی غیر قابل پیشبینی

خیلی از کشور‌ها نه تنها امیدوارن که گزینهٔ دوم اتفاق بیفته بلکه به این امید زنده هستند نشون میده که آستریا چقدر قدرتمند هست، همونطور که ولدبی بارها به من گفت ما نمیتونیم به این امید داشته باشیم که آستریا خودش خودشو بُکشه. هر نقطه نظری که راجع به بالانس بازی و گروه‌های موجود در اون رو که داشته باشید باید قبول کنید که هر پیروزی برای جبههٔ ضد آستریا در واقع به معنی یک پیروزی نیست چون کشورهایی که هستهٔ آستریا رو تشکیل میدند بعد فروپاشی آستریا میتونن دوباره یک اتحاد دیگه تحت یک اسم دیگه رو ایجاد کنن و تاریخ تکرار خواهد شد

هر تغییر معناداری باید از درون باشد و این به معنی ایجاد ۱ جبهه متحد هست که از چند عضو اصلی تشکیل شدند و به تدریج اعضای دیگر را وارد گروه میکنند و حتی پا را از دوستان قدیمی فراتر گذشته و دشمنان سابق خود رو هم وارد اتحاد کنند که البته تجربه سیریوس نشان داد که این کار بسیار پر ریسک است
کرواسی، مجار، ترکیه و یونان میتوانند نقش همین اعضای اصلی را بازی کنند یا حتی آرژانتین و شیلی! ولی انتخاب اول قدرتمندتر هستند و در نتیجه گزینهٔ بهتریه


نتیجه گیری
نتیجه گیری این مقاله اینه که آستریا یک استراتژی موفق رو پیشرو گرفته و اون هم به جون هم انداختن کشور‌ها و سپس تسخیر کشور‌های ضعیف شده هست. اون کشور هایی هم که به طور مستقیم تحت لوای و نفوذ آستریا نیستن هم به سمت گروه متمایل به آستریا کشیده میشن تا از این طریق آستریا یک کنترل هرچند ضعیف رو بر سیاست خارجی اون‌ها داشته باشه. این استراتژی به آستریا کمک کرده که بدون نیاز به استفاده از یک استراتژی نظامی خشن به راحتی قدرت نمایی کنه و به نظر نویسنده اون‌ها شایستهٔ تقدیر هستن.
آمریکا الان بخاطر بونوس هایی که داره، تحت اشغال هست و این که آمریکا به اندازه کافی منطقه داره تا کشور‌های دیگه بتونن به اونجا بیان و بیس امنی ایحاد کنن. آتش بس میان قدرت‌های جهان(حداقل در خاک آمریکا) به این معناست که آمریکا به تنهایی در حال جنگ با چند کشور هست که هدف همهٔ آنها در اشغال نگاه داشتن آمریکاست بنابراین آمریکا بدون حمایت خارجی نمی تونه خودش رو از اشغال نجات بده و حتی یک راه حل دیپلماتیک هم احتمالا منجر به حذف دوباره می‌شه چون کشور هایی که به آمریکا اومدن مجبور اند که از خونهٔ جدیدشون دفاع کنن
به دلیل سیاست تفرقه اندازی آستریا، پیدا کردن حمایت خارجی سخته؛ در واقع بخاطر اعتبار سیاست پایین، آمریکا گزینهٔ خوبی برای رهبری یک اتحاد ضد آستریا نیست. سیاست درست برای آمریکا در حال حاضر منتظر بودن برای پیش آمدن یک موقعیت و استفاده به نحوه احسن از آن موقعیت است و همچنین حفظ قدرت خود تا آنجا که ممکن است و همچنین کمک کردن تا جای ممکن به متحدین موجود و متحدین آینده. پسیفیکا در حال حاضر فقط ۱ اتحادنما است و به غیر از دمیج ‌های ناچیز از طریق ام پی پی سود دیگری برای آمریکا ندارد.

احتمال میره که وضعیت موجود دوام پیدا کنه. دعوا و مشکلات بین اتحادها از هرگونه یکپارچگی علیه آستریا جلوگیری می‌کنه و اون‌ها هم از این وضعیت استقبال میکنند. جنگ‌های بیشتر میان پسیفیکا و کرواسی و دوستانش فقط شکاف بین آنها را عمیق تر و وضعیت آستریا را بهتر می‌کند. وضعیت به جایی رسیده که آستریا دیگر نیزی به دخالت آنچنانی ندارد و سیاست آن‌ها به صورت اتوماتیک پیش میره

پیدا کردن یک آلترناتیو ممکن ولی بعید است و فعلا تنها چاره ایجاد اتحاد بین کشور‌ها و گروه‌های ضد آستریاست، ولی اینکه آیا چنین اتحادی میتونه به اهداف خود برسه یا نه، سوالیست که باید جوابش رو در آینده دید



خب مقاله به پایان رسید
ممنون از توجهتون
جا داره یکبار دیگه هم از آرمین تشکر کنم برای ترجمه مقاله

و اینکه اگر ببینم واقعا از این سبک مقالات استقبال میشه خودم دست به قلم میشم و مقاله ای پیرامون وضعیت کشورها با توجه به آپدیت جدید مینویسم

با احترام - محمد
روز 3905 دنیای مجازی