سماق نامه:ماجرای خیانتی که تبدیل به ادویه شد. قسمت اول
bikhabar
در ابتدا تاریخچه ای کوچک از حضرت سماق
در سال های ابتدایی آفرینش سماقی اعظم در زمین پراکنده شده بود.ناگهان خداوند خیانت که تریتوروس نام داشت پدیدار و صاعقه های خویش بر زمین گستراند.از قضای روزگار یکی از صاعقه ها ول گشت و به سماق اعظم بر خورد کرد و اورا به نیمی ادویه نیمی انسان تبدیل کرد.
از این پس او به اختیار خود میتوانست میان حالت انسان بودن و سماق بودن تغییر حالت دهد.در یکی از شهر های سرزمین خیانه(جایی که بعد ها امپراطوری سماق نام گرفت) مردم از دیدن این قابلیت سماق بسیار متعجب گشتند و اورا به عنوان پادشاه شهر خویش انتخاب نمودند.
سماخ نیز امپراطوری خود را گسترش داد و توانست تمام سر زمین خیانه را تصرف کرده و آن جا را سماق امپایر یا همان اپراطوری سماق نام نهاد.
خلاصه سال ها گذشت و اثرات صاعقه های تریتوروس نمایان شد و سماق را فردی خیانت کار و مکار و سیاس و اینا کرد.البته کسی توانایی افشای این خیانات را نداشت.حتی روزنامه نگار جوانی که اخیرا دست به افشای سماق زد به طرزی وحشیانه به قتل رسید.
شبی اعلا حضرت به خواب عمیقی فرو رفت.شاهدان گفتند که ایشان سه روز را در خواب بود . صدای خرناس هایش گاها لوستر های قصر را به لرزه در میاورد.پس بیدار شدن آه و ناله ای بر سر نهاد
!!!!خواب گذار آه ای رعایا خوابگذار را بر بالین من آوردید
حال وی به حدی خراب بود که ویزیر را با رعیا اشتباه گرفت.وزیر نیز چون این وضعیت بدید سریعا خوابگذار اعظم آلبوس دامبلدور را صدا زد.
آلبوس با نرمی به سماق گفت
چه چیزی خواب اعلیحضرت همایونی را مکدر ساخته؟
و سماق شروع به تعریف خواب خویش کرد
در خواب دیدم که سه زامبی بر من نازل گشتند بر زامبی بودن آن ها اطمینان دارم زیرا که آنان قبلا مرده اند!!!ـ
آلبوس گفت که بودند؟
اولی مگاهک بود که با قیافه وحشتناک بر من نگریست و شرق رانشان داد
دومی سیبزمینی بود که با همان قیافه ای که قبل از مرگش به خود میگرفت یعنی بدین صورت
😐
بر من نگریست.او نگاهی عاقل اندر سفیه بر من کرد و اتقام را بر من ظاهر کرد و درست این جایی که تو ایستاده ای را بر من نشان داد!!!ـ
و سوم مویسن بود.هرچند در مرگ او مطمئن نیستم ولی به هر حال او نیز فقط میخندید و صدا های وحشتناک از خود در می آورد
و آلبوس گفت همانا بلایای عظیمی بر سرمان خواهد آمد!!! در سال آینده قرار آنقدر خیانت از سر من و تو بالا برود که خیانت دون مان پاره شده بمیریم و به فنا رویم.آری عاقبت این خواب مرگ است
سماق گفت:چاره چیست
آلبوس جواب داد:چاره همان است که مگاهک بر تو نمایان کرده.
باید به دهکده در شرق امپراطوری خود بروید.همان دهکده مورد علاقه شما
با آنکه ئهکده بود ولی مجلس سنا داشت و برای کد خودایش انتخابات میگذاشتند.
سماق خود را تبدیل به ادویه شد و در باد پراگنده گشت و در کثر از زمان به آن جا رسید
.از قضا روز انتخابات بود.
به هرحال در این دهکده گروهی بچه های بسیار میازییدند که بتوانند به جای بچه هایشان رای دهند آخر محدودیت سنی برای رای دهنده گان نبود.
سماق با کمال تعجب دید که کسی به جای بچه اش رای نمیدهد!یا خدا یعنی چه خبر شده؟؟
سری به دکه ی روزنامه فروشی دهکده زد.دهکده ای دکه ای روزنامه های آن بسیار اندک بود اما دید که روزنامه از در و دیوار میبارد و دکه نیاز مانند نانوایی شده و صف طویلی از خو.انندگان و روزنامه ها به وجود آمده!!!
دیگر یقین کرد که آخر الزمان فرا رسیده پس پیغامی برای آلبوس فرستاد و اورا از اوضا دهکده آگاه کرد.آلبوس نیز با تمام سرعتی که توانست به صوی دهکده راه افتاد
آن چه در قسمت بعد میخوانید
آلبوس در حالی که سوار مرکب در راه دهکده است لبخند موذیانه ای بر لب در دارد و زیر لب مبگوید هنگامی که سر این سماق را زیر آب کنم امپراطوری را صاحب شده و تمام مناطقآن را به کشور های اطراف میفروشم و بسیار پول دار میگردم!!!!
xD
سماق نامه قسمت اول
به کامنت و ووت و شات و اندروس های زیبایتان نیازمندیم
این میشن رو هم یه مرحمت بکنید بهش دیگه
😃
Comments
سماق نامه:ماجرای خیانتی که تبدیل به ادویه شد. قسمت اول
https://www.erepublik.com/en/article/-1344-2549792/1/20
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
نیمه شبان خیلی خشوشمان آمد
انزجار
وت هم بده خو میزان تنفر وانزجارت بره بالا
😃
بعد این ریپلای ها جزو این میشن حساب میشه؟
V+E
اول
کصافط بخون اول دهنم سرویس شده
😃
Successfully transferred 10 item(s) to parsa1394.
مرسی عزیز
راضی به زحمتت نبودم 🙂
تو از این سماق نمیکشی بیرون؟:دی
امپراطوریه سماق؟
😁))))
مردک حسود چشم نداشتی ببینی من مقاله زدم؟ تو هم باید مقاله میزدی؟
تازه وت هم میخوام بخرم براش
😃
نزار اون فحاش درونم بیدار شه
تازه مقاله زدم گفتم جزو گروه تروریستی بودم
حتما باید اون یکی مقاله رو هم بزنم به عظمتم پی ببری ای بی خبر؟:دی
[removed]
o/
v
آخ جون لطفا زودتر به اون قسمت های پولدار شدن من برسیم :دی
خخخخخخخ
😃
هوجوری ییخو دلم برای این آلبوس طفلکی سوخت :دی
آقا این ریپلای ها هم حساب میشه برای میشن؟
are 😃
نه نشد مال من وگرنه زودتر 25 تا میشد این مقاله
اقا برید دم خونه خودتون کامنت بذارین :دی
در جهت آلرت اومدن برای
H.SITEC
XD 😃
دقیقا!
xD خطابات الإيرانية
sorry we don't speak Arabic in our country so i don't understand what did you say 🙂 however thanks for your comment
😉
Yeah,I know,it's just I couldn't find Farsi in Google Language Retardator,so Arabic was the closest I could get xDDD
And you're welcome.
i think you should to search Persian because google doesn't have Farsi 😉
v
. . . . ... . . . .. . ... . . .. . . .. . . .
. . .. . .. . . .. . . .. . . . . . . . .. ... .
. . .. . . . . . . . . . .. . . . .. . .
....... . .. . . .. ... . . .. . . . .. . . .. . . . .. . ..
تعدادی سماخ 😁
برای کسانی که مینویسند وی ولی به تعداد رای ها اضافه نمیشود عذابی سخت هست
😐
همی رای داده ام ای مردک بی خبر 😐 😛 http://prntscr.com/8dtfmo
اگر رای داده ای اجرت با سماق اگر رای نداده ای و این ها همگی دغل و نیرنگ است آلبوس مجازاتت نماید
😐
. . . . ... . . . .. . ... . . .. . . .. . . .
. . .. . .. . . .. . . .. . . . . . . . .. ... .
. . .. . . . . . . . . . .. . . . .. . .
....... . .. . . .. ... . . .. . . . .. . . .. . . . .. . ..
Didn't understand nothing, but there's your comment. Regards
this story about some players in Iran
maybe i publish English version
however thank you🙂
I help you my friend.
V 11
Best Regards
thank you!
comment 25th
thanks!
o/
thanks!
v+
وتیده ایدی
!این چی بود دیگه
😐
خیلی تند روایت کردی یه خورده بیشتر وقت بزار
قسمت سیلماریلیونش فقط دو خط بود
😃
بیشتر حالت مقدمه بود از قسمت های بعدی داستان اصلی میاد رو کار
😉
عالى
در خصوص ساوا هم بنويس كه چطورى دهن آدم رو مورد عنايت قرار مى ده
ديگه جرئت ندارم پاى مقالاتم كامنت بدم
من هنوز اندك جانى در بدن دارم 😃
قسمت مبارزات سماق و آلبوس رو حماسى بنويس
درود بر تو که سعی بر افشا سازی ای خائن بالفطره داشتی
😃
ساوا رو هم در دستور کار قرار میدیم
سلام بر سماق
این هم واسه ردیدن میشن
مقاله منو چرا با مولتيات كامنت ندادى رد شه ميشنم؟ 😃