به پایان امد این دفتر

Day 2,175, 10:54 Published in Iran Iran by dark vipper

گاهی اوقات باید تضاهر به خیانت کرد تا ارزش صداقت برای کسی که تفاوت میان این دو را درک نمیکند مشخص شود!
گاهی باید کسی را که بارها اورا بخشیدی و نفهمید نبخشی تا این بار در ارزوی بخشش تو بماند!!
گاهی بر سر کارهایی که برای دیگران انجام میدهی باید منت بگذاری تا انرا کم اهمیت ندانند!
گاهی باید بد بود برای کسی که قدر خوب بودنت را نمیداند!
گاهی نباید صبر کرد باید رها کرد و رفت تا بدانند درست است تا حالا مانده ای اما رفتن را بلدی!
آدمها هر قدر هم عاشق باشند در برابر نا مهربانی تا ابد صبر نمیکنند..بالاخره یک جا در را باز میکنند و برای همیشه میروند.

خب هر اومدنی و هر سلامی یه رفتنی داره
این دفعه نوبت من شده که برم از اینجا و مقاله خداحافظی رو بدم ولی این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست اکانت رو دادیم رفت که این دل اگرم بخواد برگرده دیگه نتونه 🙂

نمیخوام زیاد توضیح بدم در مورد دلایل رفتن شما فکر کنین که به خاطر درس و این مسائل هست:پی


می سپارم دل به دریا،بی خیال

می شمارم لحظه ها را،بی خیال

می کشم بر دفتر نقاشی ام

نقش های زشت و زیبا،بی خیال

دوره گردی می شوم هر شب چو باد

ميكنم تکرار غزل ها،بی خیال


لا به لای آن غزل ها می کشم

سرنوشت خیس خود را،بی خیال

گاه در آشفته بازار دلم

می شوم تنهای تنها،بی خیال

بی خبر از شعر پر تشویش عشق

می کنم خود را تماشا بی خیال

گاه می سازم برای روح خود

نردبانی تا ثریا،بی خیال

گاه از ترس نبود مصرعی

می زنم عمری تقلا،بی خیال

بی خیالم با خود اما با تو من

حرف هایی دارم اما...بی خیال



تشکر میکنم از همه
اول از همه از بچه های حزب مهر که توی این ماه هایی که تو بازی بودم در کنار من بودن
ارش،امید،سارا،مهران،بیتا،اشکان،المیرا،ارین،دانیال،مهردادو...
و بهترین روزها و بهترین خاطره ها رو باهاشون دارم
از ایمان و نادر که واسه اینکه زمین تمرین ها رو اپگرید کنم و بازی رو بهم یاد دادن و کمکم کردن و به من اعتماد کردن چه توی کابینه دولت چه توی حزب
از منتورهای عزیز حمیدرضا و روح الله هم ممنون که وقتی اومدم تو بازی خیلی کمکم کردن و خیلی هم اذیتشون کردم
از نازنین هم ممنونم که منو برد تو کارخونه خودش و هر کمکی از دستش بر میومد دریغ نکرد

از بچه های میتینگ تهران
ارش،حمیدرضا،پویا،پوریا،امیر،محسن

از بچه های میتینگ اصفهان
ایمان،پویا،حمید،محمود،محمد،ارش

از بچه های میتینگ مشهد
مجید و محمد

از بچه های میتینگ تبریز
امیر،پیمان،دانیال،بهنام ،حمیدرضا

که خیلی زحمت دادم بهشون توی میتینگ هایی که بود
از مامی تو بازیم همپا 😘
که همیشه منو دعوت به کابینت رفتن میکرد :دی
از،سینا،پژمان،سبحان،روح الله،محمد نیو اف،شتر،ببعی و...

از تک تکتون ممنونم خیلی روزای خوبی بود در کنار شما و خیلی خیلی خوش گذشت
چه تو غم و چه تو شادی کنارم بودین
دوستانی هم که اسمشون جا موند معذرت میخوام

اگه ناراحتتون کردم اگه به کسی توهین یا بی احترامی شده واقعا معذرت میخوام و امیدوارم منو ببخشن
اگرم کسی میخواد شماره منو داشته باشه تا اخر امشب میتونه پی ام بده بهم شمارش رو بدم بعضی مواقع احوال پرسی کنیم با هم دیگه 🙂

خب اخرین مقاله من بود توی این بازی
میرم در کنار امیر،پیمان و نادر و بقیه اونایی که از بازی بای دادن امیدوارم وقتی اسمی ازم برده میشه
به خوبی یاد بشه

راستی تا یادم نرفته اگه جایی میتینگ داشتین خبرم کنین:پی

ما گذشتیمو گذشت انچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران