حالم بده

Day 1,914, 00:06 Published in Iran Iran by javad ebrahimi

خندیدن به ضرب گلوله...

و استجاب دعای ِ کشور همسایه

در بوسه های که به ازای هر ده عدد / دو تا رایگان میگیری

...

پای میز سیاست نشستیم و زیر/ میزی گرفتیم

و پایتخت / پای تخت ها از یادمان رفت

سیاست / سوتین شد با سایز هایی که دهان ما را میبست

و ما در صف دستشویی / با درد های مشترک ایستادیم

و یادمان رفت طناب ِ سیفون / به درد خودکشی نمی خورد

دو دستی / خودمان را تاراج زدیم / امتیاز پخش زنده اش را به عرب ها فروختیم

و خلیج را پس گرفتیم و جایش دختر صادر کردیم

حالا نشسته ایم

تا نخ هایمان را ببندند ... و خیمه شب بازی کنیم

تا به اعتقادات کسی / فشار نیاید

همین روز هاست تیتر می زنید

" آزادی در بسته بندی مجاز / موجود است "

ما به هر سازی به رقصیم شما را میسوزاند

شما برقصید و دلاوری کنید ما هورا می کشیم و می خندیم

ما ... همیشه ... به ضرب گلوله میخندیم ....
اما چی بگم فعلا فقط اتحاد کاریش نمیشه کرد تا دوره بعد cp