زادروز شاملوی بزرگ

Day 1,848, 10:36 Published in Iran Netherlands by Lord.jax

برای گرامی داشتن این روز بزرگ خواستم که یکی از شعرای زیباش رو براتون تو 1 مقاله چاپ کنم امیدوارم که خوشتون بیاد



برای زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای من، قلبی برای انسانی که میخواهم
تا انسان را در کنار خود احساس کنم
دریاهای چشم تو خشکیدنی است
من چشمه یی زاینده میخواهم
آن سوی ستاره من انسانی میخواهم
انسانی که مرا بگزیند
انسانی که به دستهای من نگاه کند
انسانی در کنار من
انسانی در کنارم، آیینه ای در کنارم
تا در او بخندم، تا در او بگریم
و بالاخره او را یافتم . . .


این هم شعری دیگه که همه ما ازش خاطره داریم

دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی دوستت می دارم
دل ات را می بویند
روزگار غریبی ست نازنین
و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند .
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را به سوختْ بارِ سرود و شعر
فروزان می دارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی ست نازنین
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است .
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابان اند بر گذرگاه ها مستقر
با کنده وساتوری خون آلود
روزگار غریبی ست، نازنین
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه ها را بر دهان .
شوق را در پستوی خانه نهان بایدکرد
کباب قناری
بر اتش سوسن و یاس
روزگار غریب ست، نازنین
ابلیس پیروزْ مست
سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد

زادروز این بزرگ مرد رو به همه مردم ایران زمین شادباش میگم