کرامات شیخ مولتی ساز

Day 3,706, 10:18 Published in Iran Iran by Moysenlompan
آن بزگوار که همی دست در خشتک خود بردندی مولتی ها گریزان از
ابل آن بزرگوار ریختندی، بزرگواری که تا آن زمان که یاد همی داریم مولتی از سوراخش آویزان بودندی ، آن شیخ بر سر مکتب خانه آموزش مولتی بازی همی کرد ، آن کس که از سر فان در کل جهان مولتی زدندی و گاهی در جنگ از آن مستفیض شدندی گاه در آسایش و گاه قصد ریددن در انتخابات داشتندی بیدارشان کردندی ورکی زدندی وانتخابات به گوه کشیدندی ، القصه تنها هنر این بزرگوار فقط مولتی زدن ، نبودندی گاهی اگر فضای سیاسی زده گشتندی ، قصد استیضاح سی پی کردندی بدون آنکه جانشین برای وی وجود داشتندی بعد آن قمپزی در کردندی من سی پی را به گاو دادندی همی ، اگر حزبی با ایشان نبودندی ، در ادامه از کرامات دیگر ایشان این بودندی اگر زور داشتی همی پی تی کویی از آن مولتی های آویزان از ابلش فراهم کردندی، و آن حزب را به گاو دادندی ، آنچنان که بازیکنانش یکان یکان مجاز را ترک کرده به زندگی واقعیشان رسیدندی
داداش

چیز نکن بزا منم پس چیزمو رو کنم

اگه تو یه چیزی میگی‌ پس منم چیز کنم

ببین تو یه جورایی ما رو چیز فرض کردی

یه چیزایی‌ بگم بهت واسه سرگرمی

عمو اگه چیز بد ،چیز ،چیز بد؟!
عزیزای دلم زمان ننه من غریبم گذشت ، الان همه بزرگ شدن
انقد منم منم نکنین شماها نیم منم نیستید