خاطرات من - المیرا

Day 2,040, 03:05 Published in Iran Iran by Aphr0dite
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت




Jan 28, 2010
دوشنبه 7 تیر 1389

به دنیا آمدم

یادش بخیر

بعد از یه سری مشکلات شدید در دنیای واقعی با ایریپابلیک توسط یکی از همکارام آشنا شدم
برام جذابیت خاصی داشت ، مخصوصا که با یک باگ از طرف ادمین شده بودم نفر اول ایران
اون زمان همین آتیلا ( وحید ) خودمون نفر اول بود و فکر کنم میخواست کله منو بکنه

جذابیت بازی و علاقه من به دور شدن از محیط اطرافم باعث فعالیت زیاد من توی ایری شد
اولین مقاله ای که زدم مثل اکثر مقاله های اول خیلی معمولی بود




سلام
به دلیل علاقه ام به این بازی و به ایران از همون اولی که آمدم تو بازی دوست داشتم یه روزنامه داشته باشم تا بتونم حرف هام رو توش بزنم
اینم روزنامه من
اسمش ایران هستش
چون میخوام نماینده حرف همه باشه
بدون جبهه گیری الکی
بدون توهین به شخصی


نباید واقعیت ها رو کتمان کرد
به دلیل کمبود دختر توی ایریپابلیک و فعالیت من در ضمینه ترجمه مقالات خارجی و فعالیت های دیگه ام ، به سرعت تونستم پله های موفقیت مجازی رو طی کنم

البته خداوکیلی خیلی هم اذیت شدم ... یه مدت خیلی مدیدی بهم میگفتن مولتی
و این با روحیه ای که اون زمان داشتم واقعا منو اذیت می کرد
بگذریم



هفده روز بعد تصمیم گرفتم به حزب مهر برم و فعالیتم رو در حزب مهر با کمک نگار ، فریبا و دیگر دختران حزب مهر ادامه بدم

اول اینکه به کسی رای بدین که بتونه حزبتون رو به بهترین وجه اداره کنه
بعضی از دوستان با یه سری رفتار ها آبروی خودشون و حزبشون رو میبرن این که مسیج بدین یا تبلیغ کنین هر کس رای بده بهش غذا یا تفنگ میدم اصلا جالب نیست ! واقعا این روش به نظرتون درسته ؟
خانواده کوچکترین عضو جامعه هستش و احزاب مثل خانواده کوچکترین و اصلی ترین عضو یک جامعه سیاسی
پس حزبی رو که فعالیت میکنه جدا از اسم و رسم و اعضاش انتخاب کنید و سعی کنین توش بیشترین فعالیت رو داشته باشین تا حزبتون و نقطه نظرتون به موفقیت برسه


حضور در کابینه حمید کراتوس و مجلس ، پیشرفت های سیاسی ، ازدواج مجازی با حمید و توجه بیش از اندازه بعضی ها به من
و همزمان با این ها دشمنی بعضی از دوستان باعث شد برای اولین بار از بازی بدم بیاد و بخوام بازی رو ترک کنم

آخرین حرف



و باور کنید ایریپابلیک و برخورد هایی که باهم شد بهم یاد دادن که بعضی وقت ها نمیشه با خوبی و خوشی و صحبت و مذاکره مشکلات رو حل کرد
باید ایستاد و دعوا کرد
حقیقتا لوس بودم
حالا می فهمم چرا قدیمی ها بهم میگن خشن و بد اخلاق شدم


انتخابات ریاست جمهوری دور بعد و اشتباه فریبا برای نامزد کردن من برای پست ریاست جمهوری باعث شروع تنش بعدی شد که حتی با انصراف و معذرت خواهی هم آتشش خاموش نشد

مقاله های تخریبی لرد اوالموت ، تی پی جی و پژمان باعث بالا گرفتن دعوا ها شد جوری که پژمان دو روز بن موقت شد و تا چند روز بعد انتخابات دعواها ادامه پیدا کرد

میلاد روکستا رییس جمهور شد و من هم وزیر ایشون شدم
بعد از چند روز
اکانت من توسط یکی از دوستان که لازم نیست اسمش رو بیارم هک شد ، مقداری پول توسط اکانتم جابجا شد و فرداش اکانت من به دلیل ساختن اکانت مولتی و .... بن شد


ادامه خاطراتم رو در آرتیکل بعدی میزنم اگر آرتیکلی بود و زنده بودم و حوصله داشتم