ادبیات پارسی

Day 2,361, 11:11 Published in Iran Iran by LaWsH

آفرین جان آفرین پاک را
آنکه جان بخشید و ایمان خاک را

سلام میکنم خدمت دوستای گلم
ما توی وزارت فرهنگ برنامه داریم برای این ماه هر هفته شعری برای شما دوستان گلم بزاریم
حالا اگه مورد توجه قرار بگیره این برنامه رو گسترده تر می کنیم

حالا مثلا میگین چرا شعر می زاری ؟
مگه بی کاری ؟
اصلا چه هدفی داره؟

اصولا از گذشته تا به امروز شعر ها نقش موثری در زندگی آدم ها داشتن .
چه از نظر اخلاقی و چه از نظر آرامش روحی و روانی
ما هم سعی میکنیم تا با تعدادی شعر خوب بتونیم هم مقداری فکر شما دوستان رو از فضای گرفته ی بازی کمی جدا کنیم و هم اینکه شما وقتی این شعر ها رو می خونید و روی اونها فکر میکنید میتونه روی زندگی و رفتار و حتی اخلاقیات و یا اطلاعات شما در بارهی اطراف شما تاثیر بزاره



خیابان خواب ها

باز بوی باورم خاکستریست
واژه ها دفترم خاکستریست

پیش از این ها حال دیگر داشتم
هرچه میگفتند باور داشتم

ما به رنگ ساده عادت داشتیم
ریشه در گنج قناعت داشتیم

پیر ها زهر هلاهل خورده اند
عشق ورزان مهر باطل خورده اند

باز هم بحث عقیل و مرتضی است
آهن تفتیده ی مولا کجاست

نه فقط حرفی از آهن مانده است
شمع بیت المال روشن مانده است

با خودم گفتم تو عاشق نیستی
آگه از سِر شقایق نیستی

غرق در دریا شدن کار تو نیست
شیعه ی مولا شدن کار تو نیست

بین جمع استاده بر نماز
ابن ملجم ها فراوان اند باز

خواستم چیزی بگویم دیر شد
واژه هایم طعمه ی تفکیر شد

قصه ی ناگفته بسیار است باز
درد ها خروار خروار است باز

دست ها را باز در شب های سرد
ها کنید ای کودکان دوره گرد

مژدگانی ای خیابان خواب ها
می رسد ته ماندهی بشقاب ها

سر به لاک خویش بردیم ای دریغ
نان به نرخ روز خوردیم ای دریغ

قصه های وب رفت از یاد ها
بی خبر ماندیم از بنیاد ها

صحبت از عدل و عدالت نابجاست
سود در بازار ابن الوقت هاست

گفته ام من درد هارا بار ها
خسته ام ، خسته از این تکرار ها

ای که می آید صدای گریه ات
نیمه شب ها از پس دیوار ها

گیر خواهد کرد روزی ،روزی ات
در گلوی مال مردم خوار ها

من به در گفتم ولیکن ،بشنوند
نکته هارا مو به مو دیوار ها

شعر از خلیل جوادی