Join the new world

١

V

v

v+s

first sub 😃

shout

mamnoonam

اولین موضوع بحث کار کردن در خارج از کشور هست.که باید خدمتتون عرض کنم درسته ممکن با کار کردن در خارج درامدتون 10 واحد یا بیشتر افزایش پیدا کنه ولی با این کار دارید نیروی کار کشورتون رو برای خارجی ها هدر میدید و مالیات و سود حاصل از کار کردن شما توی جیب خارجی ها و خزانه کشورشون میشه.

+1

V+E

v&s

من عاشق خودش بودم و کُل خانواده‌اش؛ لعنتی‌های دوست‌داشتنی، همه‌شان زیبا و خوش‌تیپ و شیک‌پوش. به خانه ما که می‌آمدند، حالم عوض می‌شد. نه که عاشق باشم نه، بچه ده یازده ساله از عشق چه می‌فهمد؟
فقط مثلا یادم هست یک بار مدادرنگی بیست و چهار رنگی را که دوست پدرم از آلمان برای سال تحصیلیم آورده ‌بود نوی نو نگه داشتم تا عید، که آنها آمدند و هدیه کردم به او؛ که جا گذاشت و برگشت به شهر قشنگ خودشان ....
یک بار هم کفشهای پدرش را در راه پله پشت‌بام پنهان کردم تا دیرتر بروند و دخترک بتواند کارتون - فکر کنم - نِل را تا انتها ببیند.
این بار اما داستان فرق می‌کرد. دیشب به من - فقط به من - گفته بود برای صبحانه حلیم و نان بربری دوست دارد و بی‌وقت هم آمده بودند، وسط زمستان؛ زمستان برفی اوایل دهه شصت.
من یازده ساله بودم یا کمی بیشتر و کمتر؛ او، دو سال از من کوچک‌تر
هرکاری که کردم خوابم نبرد، دست آخر چهارصبح بلند شدم و یک قابلمه کوچک برداشتم - قابلمه جان راستی هنوز با ماست ! - و زدم به دل کوچه، به سمت فتح حلیم و بربری
هوا تاریک بود هنوز؛ اما کم نیاوردم. رفتم تا رسیدم به حلیمی، بسته بود. با خودم گفتم حالا تا بروم نان بگیرم باز می‌شود.
بچه یازده دوازده ساله شعورش نمی‌رسید آن وقتها که نانوایی و حلیم دیرتر باز می‌شوند! خلاصه، در صبح برفی با دستهای یخ زده از سرما آنقدر راه رفتم تا ساعت شد هفت ! نان و حلیم بالاخره مهیا شد ، و برگشتم . وقتی رسیدم خانه ، رفته‌بودند . اول صبح رفته‌بودند که زودتر برسند به شهر و دیار خودشان . اصلا نفهمیده‌بودند من نیستم . هیچکس نفهمیده‌بود .
خستگیش به تنم ماند . خیلی سخت است که محبت کنی ، سختی بکشی ، دستهایت یخ کند ، پاهایت از سرما بی حس شود ، قابلمه داغ را با خودت تا خانه بیاوری ، نان داغ را روی دستانت هی این رو آن رو کنی تا دستت نسوزد ...ولی نبیند آن که باید .
وقتی تلاش می‌کنی برای حال خوب کسی و نمی‌بیند ، خستگیش به تنت می‌ماند ....
همین .
چیستا یثربی

اقا خیلی از متن لذت بردم وخیلی به موقع اونم تو این فضا باز خوندم.دمت گرم

متن عالی بود
مرسی

v s e c

سلام اقای روجانی خسته نباشید می شه یه پارتی واسم جور کنییه وام بگیریم کارم لنگه
وت

داداش گلم اولا منم مث خودت تازه وارد به حساب میام و از قدیمی ها چند نفری بیشتر نموندن.دوما شما اگه توی صندوف حمایت باشی دوستان به موقع بهت وام میدن اصلا نگرانش نباش

داداش فامیلیت روحانیه گفتم تو دنیایه واقعی واسم یه وام بگیر کارم گنلگه

s+v
مقاله عالی بود، مخصوصا قسمتی که درباره کار کردن تو خارج و سرازیر شدن مالیات به جیب خارجی ها، بود. من خودم یکی از همونام که به خاطر 30 سی سی بیشتر گذاشتم رفتم بلاد کفر مخصوصا که صاحب کار قبلیم حقوقمو کمتر از بازار کرده بود و با نامه ای که زدم با منت برگدوند به حالت قبلی با اینکه میدونست تازه واردم. در حالی که حقوق بازار بیشتر شده بود.
البته بی حساب و کتاب هم نرفتم، جایی رفتم که حقوق بالا با مالیات پایین میدادن. حق هم دارن حقوق بالا بدن، به خاطر منابعی که دارن و تولید بیشترشون که نهایتا سود بیشتری نسبت به کارخونه دار ایرانی میکنن. البته جمعیت بالا و فروش بیشترشون رو هم باید در نظر گرفت. تو ایران هم باید به فکری بیبی بوم جدید باشیم، میدونم هم بوده. نوروز نزدیکه و همه حتی دانشجوها هم تعطیلن و میتونه فرصت خوبی باشه.

در مورد بازار سیاه، به نظرم یکی از جنبه های خوب بازی هست. تازه واردی که یه دودوتا بکنه و قیمت مبدا و مقصد و مالیات رو حساب کنه و ببینه سودش بیشتر از حقوقش میشه، چرا نره سمتش؟ یکی از مزایاش هم به نظرم اینه که قیمت کالا تا اندازه معقولی میاد پایین. اگه تولید داخلی اون کالا زیاد باشه مطمئنا اونقدری قیمتش میاد پایین که اولا اونی که وارد میکرد دیگه براش نمی صرفه و وارد نمیکنه، در ثانی کارخونه دار هم سودش سرجاش هست فقط کمتر شده که با کنار کشیدن وارد کننده فروشش بیشتر میشه و نهایتا هم مصرف کننده سود میکنه که همون محصول رو با قیمت پایین تری میخره.

قصد جسارت و بی احترامی نداشتم فقط چیزی که تو ذهنم میگذشت رو گفتم. اگرم اشتباهی دارم لطفا بگید، مخصوصا موارد مربوط به کارخونه داری، نا سلامتی تازه واردم.

دوست عزیزم نظر شما کاملا محترمه و شما حق اظهاوی همه ی جنبه های بازی رو داری و نسبت بازی وارد بودنت نظرت خیلی هم عالیه ولی چند نکته.در مورد کارخانه داری به همون دلیلی که گفتی سود کارخانه دار ایرانی قابل رقابت با کارخانه دار مثلا رومانی یا ترکیه و صرب و... نیست و به همون دلیلی که نباید بریم حارج از کشور کار کنیم به همون دلیل هم نباید جنس خارجی بیاریم.چون جنس خارجی قبلا جای دیگه مالیاتش داده شده و سودش هم تو جیب کارخونه دار خارجی رفته ولی برای جلوگیری از این کار میشه فرهنگ سازی کرد میشه مالیات واردات رو هم افزایش داد.ولی بهترین راه استفاده از کالا داخلی که کارخانه دار هم بتونه حقوق بهتر بده اگر چه منابع ر قیمت تمام شده و سود کارخونه و حقوق کارگر بسیار تاثیر زیادی داره.ایشالا فرصت بشه راه کار های دیگه ای رو توی مقالات بعدی خواهم نوشت

راستی برای فونت مقاله که آخر نوشتت گفتی میتونی یه سر به روزنامم بزنی، یه سری توضیحات و ابزار واسه بهتر کردن متون فارسی نوشتم اونجا.

چشم حتما

دمت گرم

دم شما گرم که وقت میذاری اراجیف منو میخونی

خوب بود

ساب6

[removed]

[removed]

خیلی خوب بود مقاله
ممنون
v

عالی بود