مرگ پايان كبوتر نيست

Day 842, 08:28 Published in Iran Iran by mitilimitan

به نام خداى مهربان
سلام به تمام هم ميهنانِ عزيزم،اميدوارم كه در هر جايى هستين،سالم و موفق باشين.
واقعييت اينه كه امروز بد از ۶ ماه تصميم گرفتم بلاخره براى اولين بر دست به قلم بشم،و براتون بنويسم.

شايد همتون فكر كنين به خاطر اسم روزنامه ام كشته سريال لاست بودم.در جواب بايد بگم اره،يه زمانى بودم،ولى الان كه بيشتر فكر ميكنم،مى بينم ما راهمونو گم كرديم،راه موفقيتِ كشورمونو گم كرديم،راه اتحادمونو گم كرديم.برا همين همه مون گم شديم.از مسيرِ اصليمون كه سربلندي ايرانه،دور شديم،خيلى دور


ما داريم روزهاى سختي رو پشت سر ميذاريم.اوضاعِ بده اقتصادى،پائين اومدنِ درآمد و قدرت خريد،و نبودِ وحدت.من از كس خاصى حمايت نمى كنم،از كس خاصى هم انتقاد نمى كنم،اما چيزهايى مى بينم كه منو مجبور ميكنه حرف بزنم.وقت به خود اومدن،ما ايرانيا هر سال تو اين ماه،خونه تكونى ميكنيم،گرد و خاك خونه رو از بين ميبريم،تار عنكبوتا رو از بين ميبريم.فرشامونوميشوريم.پرده خونمونو ميشوريم.شيشه هامونو پاك ميكنيم.اما آيا خونهِ دلمون تكون نمى خواد؟سياه نميشه؟تار عنكبوت نميبنده؟چرا خونه دلمون مثل اون شيشۀ تميز نباشه؟چرا قلبهامونو از نور مهر روشن نكنيم؟

چند وقت پيش 2 تا انتخابات مهم داشتيم.مجلس و رياست جمهوري.خيليامون شركت كرديم،چون ايران برامون مهم بود.هر كى طرفدار يه حزب وشخص خاصى بود،اما اون انتخابات به تاريخ پيوست،بهتر نيست به جاى اين دل سياه و تاريك،دلو پاك كنيم و همه متحد شيم،به هم كمك كنيم،تا اسم ايرانو بالاتر از همه،تو صفحه اوايلِ سايت ببينيم؟

به خودمون بيايم،به اون زمان كه خيلى با عشق رفتن و از ايران دفاع كردن،به كارمندي كه كار شو ول كرد و رفت شهيد شد،به دانشجويى كه درسشو ول كرد و رفت و شهيد شد،به نانوايي كه رفت كه اونا بى نون نمونن.اونارفتن.ولى مرگ پايان كبوتر نيست..

يادمون باشه،الان،دم عيد،وقت به خود اومدن،وقت دست همو گرفتن،وقت اتحادِ،براى ايران.مهم نيست از چه حزب وجناحى هستيم،مهم اينه كه ايرانى هستيم.پس به خاطر ايران،به خاطر كسايى كه تو اين 2500 سال خونشون رو به عشق اين خاك دادن،نام ايران رو سربلند كنين

من حرفم تموم شد،و اميدوارم كه لحظه تحويل سال،دلمون مثل اون شيشه صاف وزلال باشه،و تو سال جديد،اينجا فقط يه هدف داشته باشيم.ايران

زنده باد ايران زنده باد ايراني.