003- فساد در وزارت فرهنگ و اسپم

Day 1,817, 14:00 Published in Iran Iran by Sara II Z

روزی روزگاری، پیرزنی معصوم در کلبۀ درویشی خود نشسته بود، در حسرت روزگار خوش گذشته

ناگهان کسی بر در کوفت، در کوفتنی!

و چه کسی پشت در بود؟ یک مرد جوان نسبتا خوش تیپ!

پیرزن از خوشحالی با دمش گردو می شکست... بالاخره بعد صد سال واسه دخترش خواستگار پیدا شده بود!

ولی نمی دونست که این تازه اول بدبختیه... بلافاصله بعد شوت کردن دخترش، یه فامیل جدید پیدا کرد! داماد تازه، باجناق داشت اونم درحالی که پیرزن یه دختر بیشتر نداشت که تازه همونم از سر راه ورداشته بود!

آیا داماد، قبلا زن داشته و پیرزن و دخترش رو سر کار گذاشته بوده؟؟؟ اینطور به نظر نمی اومد... بیشتر ماجرا شبیه این بود که تازه داماد، از شیوخ عرب بوده و دختران معصوم ایرانی رو به فروش می رسونده! اینم مدرک

پیرزن به شدت ترسیده بود و فهمیده بود چه غلطی کرده که ذوق کرده

و از اونجا که قضایا قرار بود بدتر از اینم بشه، به کشف جدیدی دست یافت

یعنی داماد به هممجنس خودشم گرایش می داشت؟؟؟؟ خوب شد که پیرزن زود فهمید و دختر بیچاره شو نجات داد.

و داماد خلافکار فرار رو بر قرار ترجیح داد


حال نوبت به وزیر سرگرمی رسیده است... باید این ام الفساد (؟) اباالفساد (؟) دد آو فساد (؟) نانی آو فساد (؟) گاد آو فساد (؟= گاف؟) را از این سرزمین ریشه کن نمود! بلکه سرزمین ایران دوباره قلمبه گردد


***************

الف) در ابتدا باید از عزیزانی که نام و عکس شات هایشان در این متن به کار رفته، عذرخواهی شود. متن با نام بردن از کسانی نوشته شده که در میزان سعه صدر و جنبه آنان اطمینان کامل حاصل شده است

ب) وزارت محترم سرگرمی... این هم یک مبارزه عملی در جهت به چالش کشیدن توانایی های شما. اینک توپ در زمین شماست. این گوی و این میدان! مقاله بعدی با شما


گاد آو فساد (گاف) به درخواست بانو / جناب الینور اضافه شد :دی