یکی هست که دیگه نیست..............Mehran.s

Day 2,552, 02:29 Published in Iran Iran by Violet Evergarden


یه مدتی بود که دلم خیلی گرفته بود، خیلی داغون بودم فکر میکردم بخاطر مشکلات زندگی و کاری و درسیم هست
هی به این در و اون در میزدم شاید بتونم دلیل اینکه اینقدر سرد و داغونم رو پیدا کنم
نمیتونستم حتی نزدیک اون دلیل بشم اما وقتی خبرش رو از سایتها خوندم فهمیدم چی شده
تازه فهمیدم که دیگه من اونی که قبلا بودم نمیشم، چون کسی که با شعرا و آهنگاش دردام رو تسکین میدادم برای همیشه رفت
همین که دارم مینویسم دلم داره از جاش در میاد


هر چی دنبال یک کلمه میگردم که جای خالی اون رو با کلمات پر کنم پیدا نمیکنم فقط میتونم اینو بگم که :
داداش مرتضی حالا دیگه با کی تلخی هام رو تقسیم کنم
داداش مرتضی منی که با آهنگات دردام رو فراموش میکردم چون میدونستم که هستی
اما الان که نیستی جرات نمیکنم آهنگات رو گوش کنم چون یاد رفتنت میفتم
داداش مرتضی موندم که با آهنگات برای حال خودم گریه کنم یا برای تو که میدونم دیگه هیچ آهنگ تازه ای بیرون نمیدی که تو گوگل سرچ کنم و دلتنگت میشم
داداش مرتضی با آهنگات کلی خاطره دارم و کلی زندگی کردم که با رفتنت هم تلخ شدن خاطره هام و زندگی بی معنی




امشب میخوای بری بدون من خیسه
چشای نیمه جونه من حرفام نمیشه باورت
چیکار کنم خدایا

راحت داری میری که بشکنم عشقم
بزار یکم نگات کنم شاید با هم بمونه قصه ما

بجون تو دیگه نفس نمونده واسه من
نرو تو هم دیگه دلم رو نشکن
دلم جلو چشات داره میمیره

نگام نکن بزار دلم بمونه روی پاهاش
فقط یه ذره آخه مهربون باش
خدا ببین چه جوری داره میره؟!؟




داداش مرتضی چه بیصدا رفتی


روحت شاد داداش مرتضی جات خیلی خالیه



Mehran.s