حسين منزوى
k.a.r.o.b.i
چند روز پيش يا بهتره بگم هفته پيش تولد مرحوم حسين منزوى بود. شاعر خوب و منزوى كشورمون.
به ياد اين شاعر بزرگ، چندتا شعرش رو مى ذارم شما هم كامنت بذاريد. همايون شجريان هم سه تا شعرش رو خونده. لينك يكيش كه خيلى خوبه رو از تو گوگل ساند كلودش رو پيدا كردم
لينك
شتک زدهاست به خورشید، خونِ بسیاران
بر آسمان که شنیدهاست از زمین باران؟
هرآنچه هست، به جز کُند و بند، خواهدسوخت
ز آتشی که گرفتهاست در گرفتاران
ز شعر و زمزمه، شوری چنان نمیشنوند
که رطلهای گرانتر کشند میخواران
دریدهشد گلوی نیزنان عشقنواز
به نیزهها که بریدندشان ز نیزاران
زُبالههای بلا میبرند جوی به جوی
مگو که آینة جاریاند جوباران
نسیم نیست، نه! بیم است، بیمِ دار شدن
که لرزه میفکند بر تن سپیداران
سراب امن و امان است این، نه امن و امان
که ره زدهاست فریبش به باورِ یاران
کجا به سنگرس دیو و سنگبارانش
در آبگینه حصاری شوند هشیاران؟
چو چاهِ ریخته آوار میشوم بر خویش
که شب رسیده و ویرانترند بیماران
زبان به رقص درآورده چندشآور و سرخ
پُر است چنبرِ کابوسهایم از ماران
برای من سخن از «من» مگو به دلجویی
مگیر آینه در پیش خویش بیزاران
اگرچه عشقِ تو باری است بردنی، امّا
به غبطه مینگرم در صف سبکباران
متاسفانه اسم اين شاعر رو خيلى كم شنيديم
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتــم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره کردیم تاســـحر
او از ستاره دم زدومن ازتو دم زدم
او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهب ات را رقــم زدم
تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افق ها، علم زدم
با وامـی از نگاه تو خورشیدهای شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم
هرنامه را به نام وبه عنوان هرکه بود
تنهابه شوق از تو نوشتن قلــم زدم
تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تــو وام کـــردم و در بــاورم زدم
از شـــادی ام مپرس کـــــه من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم
شعرى خطاب به دخترش غزل
شعر غزل از حسین منزوی :
دخترم! بند دلم غمگینم!
شیشه عمر غبار آگینم!
جوجه گم شده در توفانم!
شاخه خم شده از بارانم!
ای جگر پاره ام! ای نیمه من !
میوه عشق سراسیمه من!
گل پیوند دو غربت! غزلم!
حاصل ضرب دو حسرت!غزلم!
ارث عصیان معمایی من!
امتدادخط تنهایی من!
ساقه سرزده از نخل تنم!
جویی از سیل خروشان که منم!
کوکب بخت شبالوده من!
غزل طبع تبالوده من!
غزلم! آینه اندوهم!
بانک افکنده طنین در کوهم!
***
پدرت خرد و خراب و خسته
خسته ای بر همگان در بسته
خانه جن زده متروک است
که پر از همهمه مشکوک است
روح ها-خاطره ها-اینجایند
می روند از دلم و می آیند
یادها خیل کفن پوشانند
جز من از هر که فراموشانند
کدرم پنجره بازم نیست
کسلم رخصت آوازم نیست
***
در پی همقدمی همنفسی
ایستادم که تو از ره برسی
آمدی ؟ باز کن این پنجره را
پر از آواز کن این حنجره را...
او در اول مهر سال 1325 در شهر زنجان و خانوادهای فرهنگی زاده شد. در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. سپس این رشته را رها کرد به جامعهشناسی روی آورد اما این رشته را نیز ناتمام رها کرد. اولین دفتر شعرش "حنجره زخمی تغزل" در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد.
"با عشق در حوالی فاجعه"، "از شوکران و شکر"، "با سیاوش از آتش"، "از ترمه و تغزل" و "از کهربا و کافور" از آثار این شاعر معاصر است.
در وصف منزوی گفتهاند که او "شاعر عشق همیشه" است. با این حال، خودش می گفت: "هرچند پایگاه تغزل را عشق و عاشقی دانستهاند، ولی به گمان من، تغزل می تواند هر نوع حدیث نفسی را دربربگیرد حتا اگر اجتماعی و عرفانی باشد".
او میافزاید: "
در شعر هیچ الگویی نداشته ام. ولی به حافظ، مولوی، سعدی و خیام ارادت داشته ام نیما شاملو، فروغ و نادرپور نیز برایم بسی عزیزند". منوچهر آتشی منزوی را پرندهی بیقرار غزل و قربانی فرشتهی بیرحم شعر معرفی میكرد و او را بهنوعی، بنیانگذار شیوهی دیگری از تغزل میدانست كه تغزلی بدیع و چشمگیر در غزل داشت.
بهاعتقاد آتشی، شعرهای منزوی تا كتاب دوم شعرهای خوبی بودند، اما بهمرور زمان نقاهت روح او به شعرش نیز سرایت كرد و شعرش را دچار نوعی كمجانی كرد. محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد)هم حسین منزوی را از نوآوران غزل معاصر میدانست كه غزل را با مایههای شعر نو بیان میكرد.همچنین محمدعلی بهمنی سهم بزرگی از غزل امروز را متعلق به حسین منزوی میداند. سهیل محمودی نیز به استفاده منزوی از دستاوردهای شعری نیما اشاره دارد. او به غزل های سایه (هوشنگ ابتهاج ) اشاره می كند كه رگه هایی از این تاثیر را به نمایش می گذارد و سپس به شعرهای منوچهر نیستانی اشاره می كند كه دستاوردهای نیما در آن حضوری درخشان دارد. شاعر مطرح معاصر می افزاید: "حسین منزوی این روند را به خوبی ادامه داده است و وی را می توان یكی از درخشان ترین شاعران بعد از دهه پنجاه دانست ."
محمودی سپس به شاعرانی مثل دكتر محمدرضا شفیعی كدكنی و سیمین بهبهانی اشاره می كند و منزوی را در كنار این دو از بزرگان شعر معاصر برمی شمرد. سهیل محمودی معتقد است كه منزوی ظرافت زبان و رندی را از حافظ گرفته ، در كنار آن عاشقانه و شادمانه سعدی را افزوده و همه این ها را با دست افشانی صوفیانه مولانا به خوبی آمیخته بود.
او میافزاید: "او گذشته را به خوبی از نگاه امروز می دید."و همایون خرم با نام بردن از بهار، رهی معیری، هوشنگ ابتهاج و شهریار به عنوان كسانی كه تحت تاثیر موسیقی بودهاند، حسین منزوی را هم در كنار این شاعران قرار داده كه سخت تحت تاثیر موسیقی بوده و این به روانی و موسیقایی بودن كلامش كمك زیادی كرده است.
مختصر زندگى نامه: هنرآنلاين
و اين احتمالا آخرين مقاله من خواهد بود تو بازى
Comments
هركس وت بده
البته عكس اول صد درصد تزيينى است. براى نماياندن شتك خون روى خورشيد گذاشته شده صرفا.
مرسی
خوب بود
مرسى
خواهش مى كنم
خودمم خيلى منزوى رو دوست دارم
انصافا شعراش سطح ديگه اى داشتن البته واقعا از يه جايى به بعد افت كرد. همونى كه آتشى گفت:دى
من دفتراشو نمى دونم:دى
بسيار زيباست اين شعر و روح مرحوم منزوي شاد:
هربار
من
تو را
برای شعر
برنمی گزینم،
شعر
مرا
برای تو
برگزیده است.
در هشیاری به سراغت نمیآیم؛
هر بار
از سوزش انگشتانم درمی یابم
که باز
نام تو را مینوشتهام.
ممنون
خيلى خوب بود
من زياد اشعار نوش رو نشنيده بودم
v
قشنگ بود 🙂
مرسى
🙂
خوب بود
🙂
v