انتخابات کاملا سالم است

Day 2,713, 18:22 Published in Iran Israel by Red SP Goat




سلام
متاسفانه این چهارمین باره که من باید ماموریت 25 کامنت رو رد کنم و از ته دلم برات متاسفم که وقتت رو با خوندن لاتاابلیات من دیوانه هدر میدی
چرا که من مجبور به نوشتن هستم ولی تو مجبور به خوندن نیستی
پس تا دیر نشده با یک ووت و یک اندورس و احیانا یک ساب کوچو فلنگ رو ببند به پایین و با یک کپی پیست به جمع اون 25 نفر بپیوند که کامنت میذارن
و دکمه ضربدر رو بزن و برو که بهت قول میدم با خوندن این چیزها هیچی از دست نمیدی




همینطور که میبینید انتخابات مجلس شروع شده

مثل تمام انتخابات قبلی دوباره حزب مهر با سو استفاده از غفلت مافیا و صداقت دلپی دوباره کثافت کاریهاش رو شروع کرده و با درست کردن اکانت های غیر واقعی سعی در منحرف کردن مسیر مستقیم انتخابات داره
سر کرده ی فعلی این حزب مریم (معروف به مریم مولتی) به همراه عناصر خود فروخته ای همچون آرش ایرانی (عضو باند یاکوزای ژاپن و چماق به دست این گروه) و فرید (مجهول الهویه) و سیاوش (مجهول الهویه) و... (مجهول الهویون) با استفاده از پول هایی که شخصی متواری به نام نادر( معروف به نادر قاچاقچی ) از فروش مواد مخدر به دستور عنصر پشت پرده ی این گروه شخصی بسیار موذی و خطرناک به نام حسین ام ( مخفف حسین معدن ) در اختیار آنها گذاشته اقدام به این اغتشاش در ایران پاک نمودند.
این گروه فریبکار همیشه با برهم زدن نظم افکار عمومی و اغتشاش در آسایش و امنیت مردم و به اعتیاد کشاندن نسل جوان و فریب و اغفال جوانان آنها را به معادن متروکه ی نواحی مرکزی کشور کشانده و در انتهای معدن اوهوم اوهوم




در این مقاله مستند ساز سعی در ارائه ی مدارکی محکمه پسند در به تصویر کشاندن چهره ی واقعی این گروه خشن نموده
جا دارد همینجا از سربازان گمنام امام مخصوصا پژمان و رامین ( معروف به صمیمی ) و سایر دوستان افشاگر کمال تشکر و قدردانی را انجام دهیم

پس بیاید وقت هم رو نگیریم و بریم با هم عکس ببینیم...





























































این شات باعث شاد کاظم قاقی که از عربستان به امارات فرار کرده بود ،هوای وطن به سرش بزنه
مسئولیت جون تک تک بچه ها به عهده ی این سه نفره 1: پژمان 2: ممد اینفورمر 3: سینالارنون و اون کبوتر معتاده عوضیشه






















تشکر ویژه از پژمان عزیز که وقتی فهمید تیش تیش تیش گرفته و این دل چه آتیش گرفته
با خوندن ابیات قصار زیر آتش نشانی رو خبر کرد




...................................................................................

من: سلام آقا نادر..
نادر : باز که تو اینورا پیدات شد؟؟ مگه نگفتم تا روزنامه ات رو صاف نکنی از جنس خبری نیست؟؟؟
من : آقا نادر همین روزا روزنامه ام رو صاف میکنم الآن خمارم تموم تنم درد میکنه نمیتونم بنویسم
نادر : گورت رو گم کن بیرون ( به مریم ) کی اینو راه داد تو؟؟
نادر با بی رحمی من را به سمت درب حیاط هول میدهد، من کنار حوض بر زمین میافتم و ناله و گریه سر میدهم
در همین هین فرید وسارا فرزندان نادر که در آنطرف حیاط مشغول بازی بودند کنجکاو شده و سمت من می آیند
من سارا را گرفته و با التماس...
من : آقا نادر ترو جون بچه ات ... آقا نادر خمارم... دارم میمیرم .. رسیده به استخونام ... هی من میگم چاکرتم ، نوکرتم انگار نه انگار ... بخدا همین روزا میام ته معدن جلو خودتون مقاله مینویسم
نادر از اینکه مدام قسمش میدهم و کلافه شده و قصد ضرب و شتم من را دارد که
مریم : مرد ببین چی میخواد بده بهش بره ... اعصابمون رو خورد کرد نصف شبی
نادر که رو حرف مریم حرف نمیزند بازوی من را گرفته و به جلوی در میبرد مقداری جنس از جیبش در آورده
نادر: بیا اینو بگیر گورتو گم کن تا مقاله ت رو درست نکردی اینجا پیدات نشه مرتیکه لش
کلمه ی لش تلنگری بود و منو به روزهایی برد که کیا70 بودم عصبانی شدم و بازوم رو از تو دستش کشدم بیرون هلش دادم سمت دیوار و گفتم
من: د تو لشم کردی نامرد تو و اون حسین ام . شماها هر روز منو میبردین تو معدن میگفتین بزن قلمت تیز تر میشه به مرتضی علی وقتی دوربینم رو بر میداشتم کسی جرئت نداشت تو شات باکش جم بخوره حالا من شدم لش مرتیکه دیکتاتوره قرمز ؟؟؟
نادر که داشت گذشته من رو تو ذهنش مرور میکرد همونجا موند و من از خونه اش اومدم بیرون و رفتم سمت ماشینی که پژمان توش منتظرم بود
وقتی رسیدیم خونه دیدیم موییسن هم از تیاتر برگشته سفره رو پهن کرده و کمی خوشحال بود بهم گفت از وقتی که با آرش دعوا کردم دیگه تو تیاتر مزاحمش نمیشه و بهش احترام میذاره
فردای اون روز مامورا ریختن توخونمون و دنبال ممد جغد میگشتن اون بیچاره هم انتظار نداشت سی پی بشه و تازه کلی هم تب داشت و مریض بود
پس بصورت مخفیانه از پشت بوم رفت بالا و از اینور تو اتاق ما اومد پایین اون ازمون فرصت خواست تا فردا که کابینت رو نصب میکنه پیش ما بمونه
پژمان هم لیست مولتی هاش رو که تو چمدون بود زیر تخت قایم کرد تا دست آجانها نیوفتن
...
صبح که بیدار شدیم پژمان باهام صحبت کرد و با تکرار خاطرات گذشته سعی در تحریک من داشت تا بخودم بیام
پژمان : تو هنوزم همون کیا70 خودمی ... نشون بده هنوز یخرده شارژ تو دوربینت هست .. یادته وقتی اس اس میگرفتی جاش اندازه ی بند انگشت میشست تو مدیا ؟؟؟ هموزم میتونی؟؟ بهم نشون بده تو هنوزم میتونی پاشو از این جلد الوهابی بیا بیرون ... پاشو اس اس بگیر ... پاشو یک ادم دیگه شو
منم که حسابی داغ کرده بودم بلند شدم و با فریاد گفتم
من: پژماااااااااااان ............ من هنوزم میتونم...........من هنوزم ی جو غیرت تو مقاله هام هست ......... هنوزم میتونم اس اس بگیرم
ودستم رو مشت کردم و هی اس اس گرفتم و هی اس اس گرفتم و هی اس اس گرفتم طوری که از دستام خون میامد
و پژمان از اینکه منو به خودم آورده خوشحال بود و چشمای مشکیش برق میزد، به تحریک اون مویسن رو فرستادم خونه خواهرش و با یک ضامن دار راهی شدم سمت خیابون نیرو هوایی ، خونه نادر قاچاقچی
از اون لحظه دیگه من الوهابی نبودم
من یک آدم جدید شده بودم
.........................................................................................

برای تشخیص اینکه چه حزبی مولتی زده و چه حزبی نزده به صورت سر زده به شات باکس احزاب سری میزنیم تا از حال و هوای اونجا باخبر بشیم
اینم اضافه کنم که اس اس ها از شات باکس احزاب بر اساس میزان شات ها در رابطه با انتخابات میباشد


حزب پنجم اعتدال



حزب چهارم سبز




حزب سوم مهر






حزب دوم دلپی



حزب اول مافیا








با توجه به نسبت فعالیت اعضای واقعی در شات باکس احزاب و باتوجه به اینکه حزب سکسی نارنجی و ناسیونال متمایل به دلپی هستند و حزب ملت و آنارشی به مافیا میتوان نتیجه گرفت که مولتی بازی وجود خارجی نداشته و تمام احزاب دارای آرای سالم و تمیز هستند.




تا اینجا که نتیجه کاملا منصفانه میباشد




پس میشود آنچه که باید بشود




..................................................................

آقا نادر؟؟؟
آقا نادر؟؟؟؟؟؟؟
آقا نادر با شمام نوکرتم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا نادر از مقاله راضی هستی دیگه؟؟؟؟؟؟؟
آقا نادر ناموسن تمام تنم درد میکنه
آقا نادر امشب به مویسن میگم برا شما و بچه ها بلیط تیاتر ردیف کنه
آقا نادر؟؟؟
آقا نادر اصلا یک هفته میفرستمش معدن براتون قصه بگه






ایران جاوید
ایرانی سرافراز

احسان
روز2713
1394/2/6

5:50 بامداد