تذکره الایریپابلیک- حمله ی سارق به شیخ

Day 2,505, 08:23 Published in Iran Iran by Ely91

آن شیر بیشه ی خود داری،آن فارغ از گریه و زاری، آن بنیان گذار طنز نویسی به این سبک،آن بیننده ی کله های زیر برف یک کبک،آن دارنده ی قدرت پرواز،آن آگاه و داننده ی هر راز،آن دارای یک روحیه ی ظریف،او که بود هر سارقی را حریف قدس الله روحه الشریف از گنده شیوخ زمان خود بودی،دشمنان بدحالش را خوب نمودی،صبح ها از خواب بیدار شدی زودی،تا ببیند که اموالش را که ربودی... بر فضائلش افزون باد و بر دشمنانش مرض جنون باد...
روزی شیخ ما بر این نمط بر گوشه ایی نشسته بودی که ....

موجودی بدشکل و بد ذات بر شیخ ما هجوم همی کرد تا اموال وی از وی ستاند همی و در میان خلق خود را پرمایه نمایاند.شیخ ما برخواست و عصا از میان برکشید و خواست مغز سارق را خورد کند.بیگانه تفنگ برکشید و بر شیخ شلیک نمود.شیخ ما که از گنده های سلوک در زمان خود بود تیر بر وجود شریف اش اثر همی نکرد.
عدوی بد ذات به طرفه العینی خود را به این شکل درآورد تا شیخ را بفریبد.


شیخ ما که شیر بیشه ی خود داری بود فریاد برکشید که من سال هاست قیچی کرده ام و خلاص...
لطیفه ی دوران دم بر کول نهاد و رفت...