يادت میآيد رفته بودی / خبر از آرامش آسمان بياوری!؟؟؟
Violet Evergarden
حال همهی ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويند
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی میگذرم
که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگارِ بیدرمان!
تا يادم نرفته است بنويسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
میدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازهی باز نيامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببين انعکاس تبسم رويا
شبيه شمايل شقايق نيست!
راستی خبرت بدهم
خواب ديدهام خانهئی خريدهام
بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیديوار ... هی بخند!
بیپرده بگويمت
چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نيک خواهم گرفت
دارد همين لحظه
يک فوج کبوتر سپيد
از فرازِ کوچهی ما میگذرد
باد بوی نامهای کسان من میدهد
يادت میآيد رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بياوری!؟؟؟
نه ریرا جان
نامهام بايد کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آينه،
از نو برايت مینويسم
حال همهی ما خوب است
اما تو باور نکن!!”
― سید علی صالحی
پ.ن: با یاد مرحوم شکیبایی که البته احسان عزیز قبلا زحمت مقاله اش کشیده بود اما از این شعر و این دکلمه نمیشد گذشت
Comments
فضا را تیره میدارد ولی هرگز نمیبارد
اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم
حالمون خوبه ولی تو باور نکن
به به به به
قشنگ بود
قربونت
🙁
😔
هردوتون بخندین
😸
کی خوشش میاد شمارو ناراحت ببینه؟
اگه شکیبایی اشعار غمگین خونده، بخاطر اتفاقات زندگیش و تجربیات و کلی دلیل دگه هستش
می خواست شما هم نهایتشو درک کنین و آرامش داشته باشین تو دلتون
یعنی دیدن یه لبخند ساده بعد یه قهر و ناراحتی از یه دوست رو می تونین ارزش گذاری کنین؟
تو این مایه ها دگه
نکته شو بگیرین خودتون من برم 😛
😻
خود شکیباییم شغلش بوده
پول دادن بهش خونده 😁
کجا نارحت بوده خودش 😃
حالا واجبه بیای سوتی های منو بگیری؟
مقاله احساسی می زنی بعدش میای زیرش سوتی می گیری از مردم
میرم علیهت مقاله بزنم اصلا
کی ؟
من؟
ععهههه چیزه پاک کن داری 🙂
کی سوتی داده؟ کی گرفته اصن؟
آه
آه ازین دل .....
بقیه اش یادم نیست 😊😃
عالی بود
تا يادم نرفته است بنويسم
حال همهی ما خوب است
🌷
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
استاد سخن رمز حال خوب رو تو این دو بیت گفته
حال خوب ما گره خورده به حال خوب دیگر اعضای پیکر
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
....
VoTe
دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه، هردو جانسوزند اما این کجا و آن کجا
😁
بععععععععللللللللههههههههههه😁))))))
OMG!!!!
سیا سوخته رو ببین ها😁)))
حالا که رسید به سبزه ؟؟
😁
هیچی دیگه وقتی برسه به سبزه
گره میزنن میندازن تو آب ورداره ببره 😁
قبلنا خیلی ناراحت می شدم، سر هر چیز کوچیکی
یکی جواب سلاممو نمی داد داغون می شدم
یکی آنفرندم می کرد انگار ایرپ برام تموم می شد
یکی رو که از دست می دادم انگار همه گل های امید وجودم می پژمردن قبل از دانه دادن
ولی الان نه
الان می شینم و به تفکرات، نوشته ها و حرف هایی که ازشون پیشم هست فکر می کنم، پیش خودم تجسم می کنم و خودمو در پایان یه بحث دوستانه و جذاب پیدا می کنم که همش تو ذهنم اتفاق افتاده
اونوقته که می تونم قلب و وجود و تفکرات دیگران رو درک کنم
و به آرامش برسم
بله
ممکنه پیشمون نباشن
ولی همین تاثیری که رومون می ذارن، یعنی پیشمون هستن
تا ابد
اینا
😛
😽
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی میگذرم
که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگارِ بیدرمان!
قدیما همه هم جوون تر بودیم هم حساس تر و احساساتی تر
راستش با این شناختی که از خودم پیدا کردم
رفته رفته احساساتی تر می شم
ولی کنترل دار تر
به نوعی، بالغ تر
و حساس تر
خیلی حساس
نمی دونم شاید چون تجربه کافی ندارم واسه اونه 😛
شایدم اینجوری درست تره که میگی
یکم کنترلمون روی بیانش و ابرازش بیشتر شده
البته نه لزوما خیلی حساس تر نمیشن همه
عالی بود
تلخی از دست دادن دو هنرمنذ عزیز، که خیلی زود از دستشون دادیم، قبل این که خوب بشناسیمشون، هیچ وقت از دل من پاک نشده و نخواهد شد
خسرو شکیبایی و حسین پناهی
محشره
عاالی بود 😋