بیشعوری اثر خاویر کرمنت

Day 2,838, 16:07 Published in Iran Israel by Red SP Goat

سلام
امروز که وارد دنیای مجازی شدم
چند تا نامه داشتم که پاسخ دادم و با گادفادر دو نفری رفتیم تو دل یکی از گرجی ها
به مهدی نامه زدم و یکم باهاش درد و دل کردم رفتم تو نامه گروهی حزب یخرده حرف زدم و حرفی شنیدم
خلاصه روز خوبی شد
😃
شخصیت من طوری نیست که با دهن به دهن گذاشتن با یک فرد کوچیک بخوام خودم رو در سطح اون پایین بیارم
معمولا به جای این حرکات کتاب میخونم و مقاله میدم بلکه برای جامعه فردی مفید باشم

مثل هر شب قبل از خواب یک کتاب برداشتم بخونم که هرچی بیشتر خوندم بیشتر باهاش حال کردم
خلاصه هیفم اومد که مقاله اش نکنم تا بقیه هم از اون بهره مند نشن پس به طور خلاصه چاپش میکنم
باشد که مفید واقع شود


کتاب بیشعوری
دکتر خاویر کرمنت
ترجمه محمود فرجامی
چاپ اول 1393
ناشر تیسا
تعداد صفحات 232 صفحه

محتوای کلی کتاب

خاویر کرمنت (مقعد شناس دیروز و بی شعور شناس امروز) در این کتاب طنزآمیز مدعی می‌شود که بیشعوری یک بیماری و اعتیاد است و نه نوعی بداخلاقی یا سوء رفتار . بعد در قالب یک پزشک که شناخت و درمان بیشعورها را کار خود قرار داده با نظیره‌نویسی کتاب‌های عامه‌پسند روانشناسی به معرفی بیشعوری از زوایای مختلف می‌پردازد .

تصویر روی جلد کتاب اثر معروف نقاشی "ادوارد مونک" نروژی از نقاشان سبک پست امپرسیونیسم با نام "جیغ" است. مونک یکی از منتقدان اخلاقی انسان نوین نیز به شمار می رود و موضوعات مهم آثارش عبارتند از رنج، مرگ و عشق فاسد؛ موضوعاتی که ارتباط مستقیم با
assholism
یا بیشعوری دارند. ترجمه این کتاب همراه با توضیحات مختصر مترجم در پانوشت ها بسیار روان صورت گرفته و از اغلاط املایی آن که بگذریم ترجمه ای قابل تحسین شده است.

برای ممیزی کتاب در ایران بایستی متأسف بود که به کتابی تا این حد اخلاقی مجوز انتشار نداده اند(!). اصلا هم جای علامت تعجب گذاشتن نداشت! کافیه کتاب رو بخونید تا ناخواسته به یاد کتاب "معراج السعاده" ملا احمد نراقی بیافتید. این کتاب پر است از مفاهیم "مراقبه" و "محاسبه" و نقد اخلاق مذموم و رذیله انسانی، از دروغ و غیبت و تهمت و سخن چینی گرفته تا خودبینی و خودشیفتگی و دیگر مرض های رفتاری و روانی. به کسانی که هنوز این کتاب را نخونده اند توصیه می کنم از نظرگاه یک کتاب طنز، اقدام به خواندن آن نکنن

ویژگی های بیشعورها



انکار؛ بیشعورها انکار را نوعی هنر می دانند. معتقدند هرگز اشتباه نمی کنند و منکِر تمام مشکلاتی می شوند که آنها به وجود آورده اند.

عشق صرفا به خود؛ یک بیشعور صرفا عاشق موقعیت، مقام، ثروت و نظرات خودش است. تنها عاشق خود است و بس.

بی معنی بودن فداکاری؛ در قاموس بیشعور فداکاری معنایی ندارد.

عیب جو و دروغگو . در ارتباط با دیگران؛ عیب جو و به شدت دروغگو هستند.

مراقبت خواهی؛ همیشه باید عده ای مثل نوکران دست به سینه از آنها مراقبت کنند.

تسلط خواهی بر دیگران؛ اکثر بیشعوران به دنبال حداکثر بهره کشی از دیگران بر اساس منافع خودشان هستند.



اعتماد به نفس کذایی؛ از آنجایی که مسئولیت پذیر نیستند و هرگز خود را مقصر نمی دانند، از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند.

عدم شادی و شوخ طبعی؛ به هیچ وجه ظرفیت ندارند که با آنان شوخی کنید. به دنبال شاد کردن هم نیستند.

غُر زدن؛ در بسیاری از موارد حتی اگر چیزی به نظر همه بدون اشکال و پسندیده باشد، باز این ها غر میزنند.

شراکت؛ فقط شما را در بدبختی و تقصیر هایشان شریک می کنند نه در موفقیت و پول و مقام شان.



این چند تا جالب هستن

وقاحت؛ همواره دستور می دهند. هرگز تحقیق نمی کنند. نیشدار و یا با دادزدن صحبت می کنند. دوست دارند کار دیگران را به اسم خودشان تمام کنند.

تعصب فکری؛ نسبت به بیشعوری خود تعصب دارند و با توجیه و دلیل تراشی در بیشعوری شان ثابت قدم اند.



سرکوبی؛ بیشعورها به خود حق می دهند دیگران را سرکوب کنند اما کسی نمی تواند آنها را سرکوب کند.

تهاجم؛ نسبت به همه چیز حالت تهاجمی دارند؛ مخصوصا زمانی که از آنها انتقاد می شود...

غیر قابل اعتماد بودن؛ دروغگویی و دسیسه کار آنهاست و هرگز نمیتوان به آنان اعتماد کرد.

خشم؛ بیشعورها پُر از خشم اند. اعتقاد دارند خشم بهترین ابزار برای پیشبرد اهدافشان است. هنگام بیدار شدن، وقتی از آنان طلب وام میکنید یا طلبتان را تقاضا می کنید، هوا بارانی باشد، قهوه شان سرد شود ....در بسیاری از این مواقع خشم خود را نشان می دهند.

ارعاب؛ سعی می کنند با ترساندن و اسارت فکری دیگران، آنان را برده ی خود کنند.

و جالب ترینش از نظر من

استهلاک؛ گذر زمان آنان را خسته و فرسوده می کند و رفته رفته تنها میشوند و کم کم متقاعد می شوند شاید راه بهتری برای ادامه زندگی شان وجود داشته است.



این مقاله صرفا در جهت اهداف آموزشی آن به چاپ رسیده است


ایران جاوید
ایرانی سرافراز

احسان
2838 روز
1394/6/7
3:58
بامداد