داستان گرگ و الاغ و شیر
Simon.NS
میگن یه روز الاغ داشت میچرید. گرگ دید و اومد باهاش سر صحبت رو باز کنه که بهش نزدیک بشه و شکارش کنه!! از همون دور گفت به به چه علفهای سبزی! الاغ جواب داد که این علفها آبیه و سبز نیست! خلاصه بحثشون بالا گرفت و رفتن پیش جناب شیر که حکمیت کنه! شیر بلافاصله دستور داد گرگ رو زندانی کنن!!! بقیه اعتراض کردن که گرگ راست میگه و الاغ داره پرت و پلا میگه!! شیر جواب داد: درسته که گرگ راست میگه، اما نباید با الاغ بحث میکرد!! نکته رو گرفتی؟ با الاغ بحث نکن! حالا اگه دیدی کار داره به جاهای باریک میکشه و باید جوابی بدی، سعی کن با هر الاغی بحث نکنی!!!
حکایت این روزهای ما آدمهاست! این روزها عقل در جایگاه جناب شیر دستور میده با هر الاغی بحث نکنیم!!!
حضرات به خودشون نگیرن! این مخاطبش خاصه! عده قلیلی میدونن دلیل این داستان که گفتم چیه!!!
موید باشید!!
Comments
لطفا شات کنید برسه دست صاحب اصلیش:
http://www.erepublik.com/en/article/-1344-2535449/1/20
درسته که گرگ راست میگه، اما نباید با الاغ بحث میکرد
+100000
v
v
V
V
شاید با بحث کردن بشه به الاغ چیزی رو فهموند
ولی قطعا بحث کردن با کسی که خودش رو به اون میزنه تلف کردن وقته
🙂
به اون راه *
میگن کسی که خوابه رو میشه بیدارش کرد، اما کسی که خودش رو زده بخواب نمیشه بیدار کرد!!
VOTE
V for victory 😉
ندیده بودم این مقاله رو
مال خودمو پاک کردم😁
ولی جالب بود
😁
مرسی که سر زدی
07
07
are....
والاااااا
عالیییییی بود
چه عرض کنم!!! :دی
voted
tnx
V
tnx
Vote
V
درسته که گرگ راست میگه، اما نباید با الاغ بحث میکرد
دقیقا!
مثل اینکه بالاخره به این نتیجه رسیدی که تمثیل با توهین فرق داره :پی
بستگی داره.
100%
بیچاره گرگ
در روزگاری که هر کسی فکر نمیکنه شاید الاغ باشه
همه خودشون رو گرگ میدونند