تدکرت المقامات ارب این دفتر شتر خان

Day 2,624, 11:11 Published in Iran Brazil by arash irani3

ناقلان اثار و جارچیان اخبار خبر اورده اند که برندگان و حشرات با هم اتحاد تشکیل

داده اند مر علیه کاتب ارب که تو حقیقت نگویی و حقیقت چیز دیگری است

در باسخ خواهم گفت مدارکش هم موجود است و بر زفان من کلمه ای نرفته است جز

حقیقت مکتوب در اثار و روزنامه ها که اگر خواستمی از شنیده ها گفتمی مر دعواها

راه بیفتادی در زیر مقالات و کسی را احوال خوش نیامدی و وقت خوش نمیگذشت

باری اگر من ایینه بر تو بنمودم خود شکن ایینه شکستن خطاست


خدای همه را راست کندان شا الله باری بر سر نقل خویش باز ایم که سخن زیادو حوصله تنگ


آن سازنده مولتی به غمزه هایه نهانی ان بیرون اورنده نامه هایه بنهانی آن

جفتک زننده به هر درب خراب آن نوازنده نتهایه هیب هاب آن مدرس تاریخ کانادا

آن رفیق شفیق اتیلا آن به همه نامه ها موجود آن دارنده اکانت شایان آن همه قوانین را

روان مولانا ابو القاسم محمد اشتر خان

گویند که اول ثبت نام او در ارب در سن 15 سالگی بودی که نوجوان بودی و نوباوه با

کاروان راهیان نور با رمز مقدس یا سید بجمان به جنگ کانادا برفتی

و در انجا اسیر شدی در نسخه هایی چند امده است که به دست لشگر 21 زرهی قزوین

کانادا اسیر شدی و بر او برفت انچه رفت و مرارت بسیار کشیدی و این است سبب

ناراحتی و کینه شتری او از سید بجمان



عکس الصاق شده به کارت اعزام خدمت جناب شیخ

بس چهار گوشه ارب

ببوسیدی و لاگ اوت نمودی تا بار دیگر در 18 سالگی لاگ این نمودی ولی با سید خصومت

کردی بسیار بس چون بدیدی که علامت حزبش تبدیل به قاشق در بس زمینه سبز گشته


عصبانی شدی و به دنبال مراد خویش شیخ شیوخ اتیلا برفتی و او را اوردی و منبر و

مسندش باز ستد سبس به دنبال سایر علما و فضلا و قدمایه حزب برفتی و همه را همداستان

بکردی و برچم سبز افراشتی و ندا در دادی که هر کس به زیر برچم آید در امان است

بجز سید و انصار ش بس برایه اصلاح امور به مجلس شدی و این در زمانی بود که

نیمی از ایران محروم بودند و مجروم هر یک به بهانه ای .

گویند هر کسی که سی بی میشد یک محرومیت هم برایش میامد از برایه قوانین گنگ و نا

مفهموم که فقط سید بجمان و آقایه دکتر سر در میاوردند از برایه آن الله اعلم

بس جفتک بزدی زیر سینی مجلس و با دو تن ار اراذل مجلس آرش خارجی و ممد کهنه (قبل

از باد زدن کباب خانقاه سید بجمان ) دست به یکی کردندی و قوانین نو بنوشتی همه فهم

و همه کس توانستند محرومیت خود بخرند و همه کس از حبس در امدند و سید بجمان موی و

ریش میکند و جیغ هایه بنفش میکشید

دعواها بشد و مقالات زدندی و انصار هر چه تقلا کردند و شعار دادند حتی سو قصد و

ترور به جان شیخ ممدکهنه(نقل است که اورا عنصر معلوم الحال و مجهول الهویه خواندندی

) نتوانستند کاری کنند نقل است که چون قا عله الکس بر با شدی و طوفان رومانی امدی

اول خط شکن او بودی و کسان را اموزش میدادی در رد کردن اشتران از میدان مین

باری بس از غایله رومانی در عهد شیخ مهدی خط تولید موازی لباسشوری راه

انداختی کمک شیخ مهدی و سینا السنسو گویند مقدار لباسها یی که شسته شد از حد شمار

بیرون است و شترانی که رد شدند بیشمار باری بس ادمین هی مکانهایه او بیدا کردی

و هی تله گذاشتی و هی بن کردی بس او هی فرار کردی و هی باز با اکانت نو امدی

جوری بود که در اواخر جنگ ادمین خسته شدی و کاری دیگر نمیکرد و ایران را به امان

خدا ول کرده بود




تصویر جناب شتر تحت تعقیب اینتر بل

فصلی اندر معجزات شیخ

در اواخر نبرد که همه خسته شده بودند و همگان ناراحت بودند د عواها رخ بداد و

سلطان سینا چند لغت نوازش فرمود شتر رابس تف بیانداخت بر سلطان سینا





لحظه تف مال نمودن سلطان صاحب قدر سینا جان

و راه خود از مقاومت جدا کرد و با خاینان بنشست و با محمد درب خراب کمیته مشترک

خرابکاری تشکیل بداد ی و ارا جابجا نمودی گویند در 10 دقیقه اخر رای گیری معجزتی

بکردی و با یک آی بی 10 بچه شتر بزاییدی و همه را بالغ نمودی و رای بدادی و نتیجه

را هم برگرداندی و به حول اللهی هیچ کدام هم بن نشدی

بس از این معجزات شیخ به مکتب بنشستی و با وجود جوانی کرسی تدریس تاریخ را برداشتی

و روزی نبودی که مقالتی نزدی و مردم را به نوشیدن کانادا دعوت نمودی

و اندر فواید ان سخن نگفتی



بدون شرح

باری بس از ریاست امیر صغیر و بیمان مولتی او با شیوخ مهدی وسید بجمان دعواها

بکردی داخلی با کلیه اعضا یه حزب خویش و بیرون امدی بس سید بجمان اورا در بغل

بگرفت و او را مجلس ببرد و نوازش فرمود تا مگر تف کردن فراموش کند

ولی سید خویه شتری و کینه شتری را فراموش کرده بود و بس از حمله هوایی ناکام امیر

صغیر که فکر میکرد مولتیها همان طور که رای میدهند فایت هم میزنند غلغله بر افراشت

و سوالات کرد در مجلس باری یکهو وسط سوالات فروم بکید (از قصد نبود )

و زمان سوالات بسر آمد و امیر صغیر که باز هم درس نگرفته

بود به سوالات جواب نمیداد و با مشاوران خود چبکی و راستکی خویش وقت خوش

میگذراند به بازی که او را بشت قایم بودی به ارای خویش خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


بس ریاست مجلس هم دوباره سوالات را باز نمیکرد که دستور از جایه دیگر بودی و به

زبان بی زبانی گفتند میتونیم میکنیم میتونید بکنید

بس شیخ را غیض گرفتی و کف بر لب اورد و در زیر نگاه تیز بین وزارت اطلاعات وقت در

شات باکس در نصف روز با همراهی چند تن که هنوز اسامی انها جزو اسرار است


http://www.erepublik.com/fa/article/-1-2386367/1/20

ولی

عکسشان موجود است و چون خود اقرا ر نکردند من نیز نتانم اسم بیاورم طرحی بریخت

و نقشه ای بریخت و حرکتی بزد شتر وار و نام عملیات

را درب خراب در دار میشود بنها دند و ظرف 3 دقیقه طومار امیر صغیر را در هم

ببیچید و استیضاحش بکرد بس ملت را شور و غوغا و خنده و ملامت بر خواست و هر کس

برداشت خویش نمود و گروهی خندیدند و گروهی گریه

کردند بیشمار بس با جفتکی عالی هم کارخانه درب سازی بیمان ببعی را تخته فرمود هم

درب امیر صغیر را گذاشت

خدایش نیامرزد

http://www.erepublik.com/en/article/the-last-stone--2386473/1/20

منابع

بس از ان در مجلس ببودی تا جنگ تمرینی با روسیه که وزیر دفاع وقت شیخ را گفت که

لایحه نچرال بزند بس شیخ بزد انصار و هم حزبیان بیشین که وقت یافتندی غلغله

انداختند که محرومش کنید و مجروم بس دولت گفت من گفته ام که جنگ تمرینی است

و قرار داد نبشته بس گفتند غلط کردی و شان مجلس بر تر از اینهاست و باید میگفتی بس

محرومش بکردند .

بس از این حرکت شیخ چندی به امور دنیوی ببرداخت و دوباره لاگ اوت کرد تا در حرکتی

دد منشانه گروهی خاین دوباره به دنبال او رفتند و به بازی بیاوردنش و چند باره لاگ

این بفرمود.

نقل است که لاگ اوت نمودن و لاگ این نمودن ان جناب از حد شمار بیرون است و هر بار که

لاگ این میفرماید سید بجمان را حالت رعشه دست میدهد و کف بر لب میاورد

و یک هفته به ذکر و نماز و خموشی و گریه و زاری و نوحه میگذارد مگر این بلایه

اسمانی از سر او بگذرد




عکسی اندر احوالات سید و شتر خان

باری این بار شیخ به امور شتر سواری بین الملل ببرداختی و گاهی کو از برایه اتحاد

و جنگ ا سلوونی راست نماید گاهی هم خزانه یونان چرب نماید از برایه حملات هوایی


گویند که شیخ بسیار شجاع بودی و مانند القاعده هر حرکتی که انجام بدادی بر گردن

بگرفتی و مقاله بزدی که من این کار نمودم به فلان علت در حالی که برخی بادی

نا مطبوع از ایشان بدر آید ان را به گردن نمیگیرند الله اکبر

خدای سایه اش مستدام دارد نقل است بار اخر به رفیقان ناباب و خاین خود ببیوست و

جمعی تشکیل بدادند و نام حشرات بر خود نهادند الله اعلم

گویند گهگاه از جانب یاران دیرین مقالات زده میشود و شات ها برون آید مر ترساننده

ارباب ارب را که شیخ در حال خاراندن خود و نشخوار است بس مراقب تف کردن

او بر ذغال منقل و کباب باشید .

تمت فی شهر جانویه یوم بیست و شش

و دفتر را به حدیث قدسی بایان دهم که

بر شما باد اندروس که در قیامت از رنگ ان بسیار ببرسیم

همانا اندروس اول بر دست ادمین بنشیند و انگاه در کف نگارنده