صدای نهنگ با لعنتی بر باسن گشاده

Day 1,776, 08:10 Published in Iran Iran by PIER5362
با سلامی دوباره
بر ک...ن گشاد معرکه لعنت
روزنامه میتینگ منو پاک کردن که بهترشو بزنن ولی مثل این که باسنش موجود نمی باشد
از این رو دوباره یان مقاله رو زدم

یعنی خاککککککککککککککککککککککک



زندگی نقش جفنگیست که به دست یک مشت مشنگ کشیده می شود


با سلام خدمت دوستان مشنگ خودم
همینجا جا داره اول خاااااااااااااکککککککککککککککککککی برسرتون کنم
و سپس در ادامه زرشکککککککککککککککککککککککککککی نصیب دوستان کنم
و اما بعد
چنین گفت رستم به اسفندیار.............که ابله برو اسپم بیار

در هفته گزشته همونجور که بهتون گفته بودن یا نگفته بودن
میتینگی بر پا بود که یک مشت عره اوره دور هم جمع شده بودیم و عشق و صفایی می کردیم
بساط همه چیز جور بود
و اما ادامه داستان به روایط تصویر

اول این لینک رو باز کنید تی یه صفحه جدید بعد ادامه مقاله رو ببنید
http://www.youtube.com/watch?v=XAYhNHhxN0A


...........................................

در اول ماجرا ما وارد باغ شدیم به صورت کاملاً انتحاری
و اسباب و اساسیه رو عین حمال خالی کردیم
از قضا احمد هم یک بار سیمان و سنگ و اینا براشون اومده بود
که از بچه ها بی گاری کشید و کارش راه افتاد
به سرعت بساط لحو و لعب و عرق خوری به راه افتاد
و دستهایی از پشت صحنه بچه ها رو مست و پاتیل کرد

این همون دستهای پشت پردست که گفتم


البته همه مست و پاتیل نشدند اما بعضی از دوستان ( اصلاً اشاره به آرین نمی کنم ) چنان مرغ رو می خوردن که گویی دارن ...........



این دستهای پشت صحنه به قدری وارد بودند
که بعضی ها شک می کردن که چطوری همچون چوزی ممکنه

این قیافه یکی از اونایی که داری فکر می کنه به همچون چوزی


در این جمع هرکس مشغول کاری بود
یکی از امام پند می گرفت
یکی عکس می گرفت
اکثراً هم به فکر خوردن بودند

و در این میان فقط بنده به فکر خاراندن خشتک مبارک بودم


از قدیم گفتن چیزی که به شکم رحم نمی کنه زغال خوبو جوجه سیخ زده بی رحم هستش


توی همین هیری ویری که مشاهده می فرمائید


یکی از یکی دیگه پس گردنی سختی خورد که دلیلش هنوز هم برای ما مشخص نیست


و اما بازی ها طبق معمول شروع شد
از شرط بر سرچوب کبریت بگیر تا گلد و زندگی طرف
و در این میان فقط یکی بود که اهداف شومش رو دنبال می کرد

و اون کسی نبود جز


شب هم با تمام سختی هاش سپری شد
که همراه با صدای موجودات مختلف
فحش های ناموسی به در و دیوار
و البته جالب تر از اون صدای نهنگگگگگگگگ
توسط بعضی از دوستان

و ما هر گز نفهمیدیم که آرین در این شب دقیقاً به سایز چی اشاره می کرد
شاید کله کچل احمد و شایدم به .......



شب گذشتو با هر فلاکتی بود ملت بیدار شدن
با چشمانی خمار و دلی گشنه


اما بترسید از روزی که همه بیدار باشند بجز داروغه شهر


تو این موقعیت یک چایی با سماور زغالی بد می چسبه


اما همیشه اسکلایی پیدا میشن که سماور برقی رو ترجیح بدن


شایع هست که در شبی که حیوانات صدای نهنگ در بیارن در صبح پس از اون روز اتفاقات عجیبی رخ میده

یکی اسکل میشه


یکی هم دپ میزنه و تنها میشه


اما هیچ کدومشون بد تر از این نیست که آدم مجبور به ج.... بشه


میگن سر صبح خیلی چیزا می چسبه
علاوه بر چسب رازی

شاید یه قلیون تپل با داروغه شهر برای حفظ منافع


و یا شایدم عکس گرفتن با امام برای پیدا کردن منافع


بگزریم این روزها همه برای حفظ منافعشون کارهایی می کنن

و شاید هم بعضی ها تن به کارهای بد تری هم بدن


یعنی واقعاً یه دونه گلد ارزش این همه خفت رو داره ؟

و شاید این دوتا اسکل هستند که فقط نگاه می کنند


و در حالی که بعضی ها دارند ژنرال بازی می کنند


شاید هم بعضی ها پس از در آوردن صدای نهنگ در شب کمکشون می کنند


بعضی ها به دور از چشم دیگران چه ها می کنند


و پس از آن عکس
و عکس و عکس

بعضی تنها


بعضی کنار دوستان و سگها


و بعضی کنار اسبها


و بعضی خوشحال ولی تنها


و یا در حال خوراندن چیپس به بزها


و در آخر پیغامی از امام به صورت مصور به همه خشتک پارگان جهان


این فرد به سخنان امام گوش نداد و کچل شد
باشد که ایمان بیاورید



و در آخر عکسهایی از حیوانات باغ وحش احمد آباد موستوفی


و شاید هم بیشتر


و در آخر بدانید که آنانی که به متینگ نیامدند همانا همانانی هستند که مامانشون اجازه نمیداد در دبستان به اردو بروند
باشد که آدم شوند


راستی اینم بازیش میدیم
تو میتینگ نبود ولی دلش با ما بود



اینو همیشه بدونید
تو دنیا رادیو فراونه
ولی فقط شما خاااااااکککککک زرشک برسرا هستید که
مجبورید به رادیو اسپم گوش بدید
رادیو یو یو اسپم پم پم