هفت سامورایی
the last standing man
هفت سامورایی فیلمی حماسی به کارگردانی آکیرا کوروساوا و محصول سال ۱۹۵۴ شرکت ژاپنی توهو است. این فیلم که عموماً از آن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما یاد میشود، طولانیترین فیلم کوروساوا است و در رتبهٔ بیستم بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها و در فهرست ده فیلم برتر مجله سایت اند ساوند در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۹۲ و در فهرست ده فیلم برتر کارگردانان همان مجله در سال ۲۰۰۲ قرار دارد. این فیلم، یکی از کاملترین و برترین فیلمهای تاریخ محسوب میشود؛ و دلیل اصلی آن داستان بسیار قوی است. روایت داستان، درمورد روستایی جنگزده است که همیشه مورد حمله راهزنها قرار میگیرد و برای حل مشکل، هفت سامورایی را برای جنگ با راهزنها برمیگزیند.
خلاصه داستان:
روستایی جنگزده و بیچاره و فقیرشده به خاطر حملهٔ راهزنها، تنها راه چاره را در پیدا کردن چند سامورایی میبیند. اولین سامورایی که به طور داوطلب استخدام میشود، کامبِئی شیمادا است که از همان ابتدا استعداد خود را نشان میدهد و وقتی میفهمد که روستاییان فقیرند و او هیچ پولی عایدش نخواهد شد، ابتدا از این کار منصرف میشود ولی سپس دلش برای آنها میسوزد و تصمیم به یاری میگیرد. او با حساب مکانهایی که باید از شر راهزنها دفاع شوند، به این نتیجه میرسد که روستا به هفت سامورایی نیاز خواهد داشت. به همین مقصود، اهالی دهکده و خود شیمادا به دنبال ساموراییهای کذایی میگردند. همه جنگجوهایی که استخدام میشود، از حقوقی که نخواهند گرفت باخبرند؛ و آنهایی که پیشنهاد را قبول میکنند، همگی انسانهای خوش قلب و آماده کمک هستند. پنج سامورایی دیگر پیدا میشوند، تا این که اهالی در پیدا کردن هفتمین به مشکل برمی خورند. در این هنگام، مردی دیگر ادعای سامورایی بودن میکند، ولی دیگر جنگجوها به دلیل اینکه او آدم دائمالخمری است به او اعتماد نمیکنند و شش نفره به جنگ میروند. با این حال، فرد هفتم همهجا به دنبال آنها میرود تا جایی که وقتی اهالی از ساموراییها فرار میکنند، او از آنها دفاع میکند و این نفر جنگجوها را جذب میکند. در ادامه، جنگهای بسیاری انجام میشود و در این راه، همه ساموراییها بهجز سه نفر کشته میشوند. هرگاه که یکی از ساموراییها از دست میرود، یکی از تلخترین سکانسهای فیلم پدید میآید. ولی سرانجام، ساموراییها موفق میشوند و تمام راهزنها را به قتل میرسانند. راهزن آخر، توسط سامورایی هفتم، که در اواسط فیلم فهمیدهایم در واقع یک پسر کشاورز است و برای اینکه بتواند از روستا دفاع کند دروغ گفته، کشته میشود؛ و خود سامورایی هفتم هم در اینجا کشته میشود. در نهایت، سه سامورایی بازمانده رقص و شادی روستاییان را تماشا میکنند. سامورایی جوان از محل دور میشود، و شیمادا به دیگر بازمانده ها میگوید:
"ما باز هم برنده نشدیم! این روستاییها هستن که برنده میشوند. ما هیچ پاداشی نگرفتیم و جنگیدیم، به خاطر روستاییها، و حالا، باز هم کسانی که برنده میشوند ما نیستیم. "
و پایان نیمهتلخ - نیمهشاد فیلم اتفاق میافتد.
معرفی شخصیتها:
کامبِئی شیمادا (تاکاشی شیمورا): رهبر گروه و اولین کسی که روستاییان برای دفاع استخدام کردند.
گُروبِئی کاتایاما (یوشیو اینابا): دومین سامورایی که کامبئی او را انتخاب کرد.
شیچیروجی (دیاسوکه کاتو): سومین سامورایی که قبلاً یکی از زیردستان کامبئی بوده است.
هیهاچی هایاشیدا (مینورو چیاکی): چهارمین سامورایی که گروبوی او را انتخاب کرد.
کاتسوشیرو اُکاموتو (ایسائو کیمورا): پنجمین سامورایی. جوانی که خون سامورایی ندارد و از خانواده اشراف است، اما میخواهد مرید کامبئی شود.
کبوزو (سیجی میاگوچی): ششمین سامورایی که ابتتدا پیشنهاد کامبوی را برای پیوستن به گروه رد کرد.
کیکوچیو (توشیرو میفونه): هفتمین سامورایی که به صورت رسمی به گروه دعوت نشد و خون سامورایی او برای اعضای گروه محرز نشد.
تولید:
نوشتن فیلمنامه این فیلم شش هفته طول کشید که در آن فیلمنامهنویسان از ملاقات و حتی تلفن کردن منع شده بودند. پیش تولید فیلم سه ماه طول کشید و فیلمبرداری آن که ۱۴۸ روز پیشبینی شده بود حدود یک سال طول کشید.
جوایز:
۱۹۵۶- نامزد اسکار طراحی لباس (سیاه سفید) برای کوهئی ازاکی
۱۹۵۶- نامزد اسکار طراحی صحنه (سیاه سفید) برای سو ماتسویاما
۱۹۵۴- برنده شیر نقرهای و نامزد شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز
نقد:
تونی ریچاردسون
فیلم درخشان آکیرا کوروساوا بازسازی طولانی و اپیزودیک واقعهای مربوط به ژاپن قرن شانزدهم است. راهزنان، روستایی را غارت میکنند. روستاییان که کارد به استخوانشان رسیده، تصمیم میگیرند جنگجویانی حرفه ای برای جنگ با راهزنان اجیر کنند. آنان پس از سختیهایی که در مرحله انتخاب متحمل میشوند، سرانجام هفت تن را برمیگزینند. این هفت تن تشکیلات دفاعی روستا را سازمان میدهند و موفق میشوند راهزنان را قلع و قمع کنند. کوروساوا این طرح داستانی در اصل ساده را به دو شیوه پرورش میدهد، نخست اینکه حوادث و زیر طرحهای فراوانی را وارد داستان میکند؛ جوانترین سامورایی، عاشق دختری روستایی میشود که پدر بیمناک و بی اعتمادش او را به سر و وضع یک پسر درآورده؛ تلاشهای یک آواره لاف زن خوش مشرب برای آنکه به عنوان یک سامورایی پذیرفته شود. دیگر آنکه به هر یک از کاراکترها شخصتی منحصر به فرد و به شدت متفاوت میبخشد؛ رهبر عاقل و مهربان و فارغ از نفسانیات، شمشیر زن حرفه ای فروتن و درعین حال وسواسی و لاف زن معتقد به آداب و رسوم اجدادی. در هفت سامورایی، متد و شخصیت کوروساوا به وضوح متجلی میگردد. او بیش از هر چیز یک روانشناس مشاهده گر دقیق و یک تحلیلگر موشکاف رفتار انسانها است که شیوه ای کاملا متفاوت پیش گرفته است. به عنوان مثال میتوان به نحوه نمایش عشاق جوان اشاره نمود؛ نخستین باری که آنها نیمه هراسان به جنسیت یکدیگر پی بردند؛ رشد جاذبه دوجانیه، شگفتی ساده لوحانه پسر و ترک کردن دردناک و تقریبا دیوانه وار دختر را دیدم، اما کوروساوا در انتقال احساس آنها یا ایجاد همذات پنداری با آنها ناتوان میماند.
البته او برای این کار از مناظر اطراف استفاده میکند تا حس آنها را در صحنه تقویت کند. بد نیست در اینجا مقایسه ای انجام دهیم میان کوروساوا و فورد که از قرار معلوم کوروساوا گفته تحت تأثیر او بوده است. شباهتهایی سطحی بسیاری بین هفت سامورایی با آثار فورد، به طور اخص و با وسترن به طور اعم وجود دارد؛ تکیه بر ارزشهای سنتی، استفاده از مراسم و مناسک عامه، سوارکاری مضحکه آمیز، نمایش سریع و سرزنده سکانسهای اکشن، برشهای استاکاتو(منقطع و مجزا در اصطلاح موسیقی)، تنوع زوایا، فیلمبرداری از لابلای اسب هایی که در گلولای یورتمه میروند، فیلمهای اخیر این گونه را به یاد میآورند. اما تفاوتها آشکارترند. تشییع جنازه نخستین سامورایی که در زد و خورد مقدماتی کشته شد، دقیقا از نوع صحنه های مورد علاقه فورد است، همراه با همه احترام و تکریمی که برای دوران های سپری شده قائل است و مردمان معتقد و احساساتی که در آن جوامع وجود دارند. کوروساوا با این صحنه نخست شخصیت «سامورایی دیوانه» را بار دیگر در معرض دید میگذارد - با حرکتی مبارزهجویانه،او برای آنکه احساس ناامیدی و ناتوانی را در خود فرو بنشاند، پرچمی که مرد مرده بر زمین کاشته بود، برافراشته نگه میدارد - دوم با یک حادثه مؤثر، تنش روایت را بالا می برد؛ راهزنان نخستین یورش را هنگام تشییع جنازه انجام میدهند. یکی از صحنه های عاشقانه نیز با شیوهای مشابه مورد استفاده قرار گرفته؛ و در هر مورد نهایت رودربایستی در مورد نمایش مستقیم و آشکار هرگونه هیجانی - به غیر از خشم - احساس میشود. البته گفتن اینکه کوروساوا، فورد نیست برای یک منتقد بی معناست؛ مقایسه فقط تا جایی ارزش دارد که معیار سنجش اهداف فیلم باشد و اینکه فیلم تا چه حد توانسته است به اهداف خود برسد. آنچه رانسومون را چنین منحصر به فرد و تأثیرگذار ساخته این است که همه چیز، از موضوع گرفته تا ساختاری صوری، شیوه نگارش، و شاید حتی موقعیت زمانی، برای این روش بیرونی بررسی اخلاق و رفتار مساعد بوده است. در هفت سامورایی، کوروساوا برای چیزی متفاوت میکوشد: یک خلق مجدد.اینکه گذشته و مردمی را که داستان در مورد آنان است،به زندگی بازگرداند.
اما فیلم با همه سعی در تطابق با ظواهر آن دوران، مشاهدات دقیق، سرزندگی فراوان و سبک بصری شکوهمندش، نتوانسته در رسیدن به این هدف کاملا موفق باشد. همه اجزا و عناصر، موجودند الاّ عمق و غنای زندگی. احساس میشود که هر حادثه با دقتی فوق العاده پرداخته شده است تا در بافت کلی جا بیفتد. داسنکوی در سه گانه گورکی شخصیتی به مراتب سادهتر و از بسیاری جهات عادیتر است؛ اما او به آنچه کوروساوا برای رسیدن به آن تلاش میکند، میرسد، بدون آنکه توجهی به آن داشته باشد. به نظر میرسد که زندگی خودش، از دانسکوی می تراود، و او را در رودخانه عظیمش با خود میبرد. اما کوروساوا مانند یک مهندس، کانالی اعجاب انگیز طراحی میکند تا رودخانه زندگی در آن جریان یابد. این جریان فقط هنگامی که کوروساوا «سامورایی دیوانه» را نمایش میدهد، گاهی طغیان میکند. توشیرو میفونه با مسخره کردن مقام سامورایی در یک پیروزی مضحک، جست و خیز میکند، در رودخانه ماهی میگیرد، و - در مقام یک فالستاف دیگر - نوچه های مرعوب شده اش را دست می اندازد و بی پروایی خود و گاهی اوقات ذوق و سلیقه دور از دسترسشان را به معرض نمایش میگذارد. بازی او عالی و بی نظیر است. هیچ فرصتی را به هدر نمیدهد و فقط در تکمیل انگیزه های طبقاتی که بیهوده وارد داستان شده است (او در واقع رعیتی است که میخواهد سامورایی باشد) ناتوان میماند(در این مورد قصور بیشتر از جانب فیلمنامه است تا بازیگر)، شاید به خاطراینکه به نحوی مسامحه کارانه، امروزی و معاصر مینماید، با بقیه نامتناسب است.
البته استثناهایی که ذکر شدند نباید باعث شوند که از تحسین شگفت آور فیلم باز بمانیم. در تمام طول 2/5 ساعت فیلم که(که اتفاقا نسخه صادراتی فیلم، یک ساعت کوتاه تر از نسخه اصلی است) حادثه پس از حادثه با ظرافت و سرعت خلق میشود؛ روستاییان هنگام ورود سامورایی ها مخفی میشوند و فقط زمانی که زنگ خطر به صدا درمی آید آشفته حال به پای آنها میریزند، دستگیری یک دزد و مرگ او که به نحوی درخشان در یک حرکت آهسته معلق میگردد، طرح موجز و شگفت آوری از همسر زارع که توسط راهزنان ربوده شده و هیجانزده، گناهکار و بیزار، بیهوش میشود در سطحی دیگر، کوروساوا استاد داستانگویی با استفاده از تکنیک تعلیق، غافلگیری و هیجان است و از این نظر به هیچ وجه از استادان وسترنش کم ندارد، فقط هنگامی که یک رشته از جنگلها را پشت سر هم می آورد اندکی دچار یکنواختی میشود. او دقیقا میداند چه زمانی سکوت را نگهدارد، چگونه برای یک واقعیت غیر عادی جا باز کند تا حداکثر تأثیر را بگذارد و همچنین میداند در کلوزآپ های روستاییان که وحشتزده و ناامید در جستجوی سامورایی به دقت در خیابانی شلوغ مینگرند، یا نماهای تعقیبی وحشیانه ای که میفونه مست در تعقیب کسی که به او حمله کرده، تلوتلو میخورد، استفاده اش از دوربین خیرهکننده و رعب آور است. فیلم به لحاظ بصری تأثیری مهیب بر جا میگذارد. کوروساوا میتواند ظرافت ظاهری را با دقت دراماتیک بیامیزد و با بسیاری از صحنه هایش تأثیر تصویر تکان دهنده ای به وجود آورد. هجوم به مخفیگاه راهزنان، هنگامی که جنازه های آنها درهم پیچیده و برهنه اینجا و آنجا در برکه های گل آلود، بیرون کلبه های در حال سوختن افتاده،از تابلوی «مصیبت زدگان» فرانسیسکو گویا کم ارزشتر نیست. در واقع تأثیر نهایی هفت سامورایی بی شباهت به «سالامبو» ی فلوبر نیست و در نهایت آنچه مورد تحسین قرار میگیرد، جذابیت و دلفریبی ذاتی موضوع نیست، که تلاش ماهرانه یک استاد کار است.
برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه بفرمایید.
IMDb
Comments
یه نفر قول داده بود اگر نقد این فیلم رو بنویسم، بهم ... گلد میده.
مدارکش هم هست.
منتظرم! 🙂
این هم مدرکش
http://img.prntscr.com/img?url=http://i.imgur.com/fKiKHsX.png
[removed]
1
V+E
آقای (الف ) بیا گلد رو بده
فکر نکنم کسی باشه که این فیلم رو ندیده باشه
فیلم قشنگیه
حالا امیدوارم آقای (آ با کلاه) بیاد و گلد ما رو بده
0/
🙂
عالی و عالی
حال کردم خدایی
اگر یه همچین چیزی راجع به فیلم inception هم بنویسی و قشنگ موشکافی کنی
10 گلد دیگه جایزه داری
در ضمن من سرم خیلی شلوغه
مقاله میزنی خبرم کن تا ببینم
در مورد فیلم
inception
به جز آخرش
که اون هم به نظر من نشون دهنده دنیای واقعی هست، بقیه قسمت های فیلم با دو یا نهایتا سه بار موشکافی میشه
هرچند به نظر بنده، خلاقانه ترین فیلمی هست که ساخته شده
یا حداقل خلاقانه ترینی که من دیدم
خدایی گیر آدم خوش قول افتادم
این هم مدارکش
http://img.prntscr.com/img?url=http://i.imgur.com/Er1Wmd0.png
[removed]
من سرم بره سعی میکنم حرفم نره
کارت درسته
cm
v
VoTe
فوق العادی
فرهنگ هزاران ساله ی سامورایی نیازمند یه پایان شکوهمند بود
07
عالی
ممنونم
حداقل یه کمک مالی هم میکردی تا دلگرم تر بشم
CM
v cm s
فیلم باحالیه از فیلمای خوب ژاپنی خوشم میاذ