ترکیه

Day 2,346, 05:09 Published in Iran Iran by deyoss

دوستان گلم سلام
این اولین نسخه از روزنامه ی منه
در همینجا جا داره که بگم اکثر مطالب این روزنامه طنز هست و البته باید ذکر کنم فعلا مطالب این روزنامه بر ضد دولت عثمانی و ترکیه ای هاست
پس برادران عزیز و هموطن ترک زبانمون دچار سوتفاهم نشن چون این مطالب فقط در مورد ترکیه ای ها صدق میکنه
خب بهتره شروع کنیم


روزی شخصی به دیدن ابن تخمدانت ابن بیضه آمد و گفت :
حکم جماع گروهی با یک فرد ترکیه ای چیست؟
حضرت فرمود:
همانا تک خوری از صفات ناپسندیده ی انسان است


روزی ریس جمهور مجازی ترکیه ابن تخمدانت ابن بیضه را به جشنی که من باب فتح سرزمین پارس گرفته بودند به حضور فرا خواند و رو به ایشان فرمود شنیده ام شما در شمشیر بازی سرآمد ایرانیانی
حضرت تبسمی کرد و در حالی که آب انگور مینوشید به نشان تایید سری تکان داد
رییس جمهور ترکیه اشاره ای کرد و شخصی وارد شد و گفت:
این شخص بهترین شمشیرزن عثمانیست و من تو را به مسابقه ای با او فرا میخوانم
حضرت باز لبخندی زد و مشغول آب انگور خوری شد
شمشیرزن عثمانی به سمت یکی از همراهان حضرت رفت و شمشیرش را کشید و او را به 100 قسمت مساوی تقسیم کرد
همه از مهارت شمشیربازی او حیرت زدهه ماندند
حضرت با دیدن آن صحنه به سمت شمشیرزن رفت و در حالی که تلوتلو میخورد شمشیرش را کشید و بیضه ی چپ شمشیرزن را با حرکتی برید
شمشیرزن بر روی زمین افتاد و کمی از درد به خود پیچید و بعد دوباره ایستاد
رییس جمهور ترکیه خنده ای کرد و گفت:
بهترین پارسیان حتی توان کشتن کسی را هم ندارد
با زدن این سخن همه به حضرت خندیدند اما حضرت رو به رییس جمهور ترکیه کرد و گفت:
من بلایی بدتر از کشتن بر او نازل کردم
من او را عقیم کردم
افراد ترکیه ای حاضر در جشن با شنیدن این استدلال و فهمیدن آینده نگری حضرت خشتکها بر سر کشیدند و به بیابان گریختند


روزی خانه شخصی در ترکیه آتش وسیعی گرفته بود و شخص صاحب خانه در حال سوختن بود
در همین حال مردم ترکیه دیدن که حضرت ابن تخمدانت ابن بیضه در حال گذر از آنجاست
پس به سوی او شتافتند و از آنجا که از کرامت ایشان سخن زیاد شنیده بودند از او طلب یاری کردند
حضرت در حالی که مثل همیشه در حال آب انگور خوری بود دست بر آسمان دراز کرد و ناگهان باران تندی باریدن گرفت که آتش را خاموش کرد
حضرت بلافاصله بعد از این اتفاق در حالیکه موضیانه میخندید به سرعت راهی دیار پارس شد
گفتنیست ساعاتی بعد هزاران نفر از شهروندان ترکیه در سیل غرق یا مفقود شدند



روزی ابن تخمدانت ابن بیضه به ترکیه رفت و برای اقامت در مکانی بحثها بین اصحاب در گرفت
حضرت فرمود تا شتر ترکیه ای آوردند و سپس فرمود هرجا این شتر ایستاد من در آنجا سکنا میگزینم
شتر شروع به حرکت کرد و آنقدر رفت تا از نظرها ناپدید شد
حضرت که مجبور شد شب را در کوچه های استانبول بماند از آن پس هر شتری را که در ترکیه میدید به آن تجاوز میکرد و این چنین بود که اصطلاح کینه شتری رواج پیدا کرد


روزی شخصی نزد ابن تخمدانت ابن بیضه آمد و گفت:
حکم جماع با دختر ترکیه ای که موی بلوند و دامن کوتاه و سینه های بزرگ و باسنی سکسی دارد چیست؟
حضرت که آب از لب و لوچه ی ایشان جاری بود فرمود:
یقینا حرام است مگر اینکه این شخص را که میفرمایید نزد من بیاورید تا من طعم آنرا بچشم و اگر خوب بود شاید برای شما مکروه باشد