کلاس تاریخ - جلسه اول + جایزه

Day 2,066, 14:08 Published in Iran Iran by MR.MAHV

صاحبا، راز اندرون ز نهفت
تا نپرسی ز من، نخواهم گفت
بنده را خاطری است ناخرسند
عاشق هجر یار، لیک به بند
که پسندد چو من هنرمندی
لب ببسته، اسیر دربندی؟
بنده را شاعری نپنداری
زین گدایان خام نشماری
چون در گنج دوست وا کردند
به من این شیوه را عطا کردند
روز و شب درد درد می‌نوشم
در خروشم، اگر چه خاموشم
از تلطف به من نما گل را
در حدیث اندر آر بلبل را
تا نوایی ز عشق آغازم
وین چنین تحفه‌ها بپردازم


جلسه ی اول رو آغاز میکنم با خاطره ای از آتیلا ! و از جلسات بعدی برداشت خودم را از مسائل و اتفاقات به ثبت میرسانم !

آتیلا :

چهار سال پیش تو اینترنت دنبال این بودم که چجوری میشه آنلاین کال اف دیوتی را بازی کرد یکدفعه از ارپابلیک سر در اوردم
وارد ارپابلیک شدم روز اول گیج زدم نفهمیدم چی به چیه دو روز بیکار بودم به پاسدار پی ام زدم که به من کار بده اون با 2 ریال به من کار داد بعد یکی از این روزا دیدم یکی به اسم لیون کینگ یک مقاله داد با نام ائتلاف سرخ که خودش احمدی نژاد رد آرمی و چند نفر دیگه یک ائتلاف درست کردند تا پاسدار را نذارن دوباره رییس جمهور بشه و هرچی هم دلشون میخواست به پاسدار میگفتن حالا با درست یا نادرست بودنش کاری ندارم
من کنجکاویم گل کرد و رفتم سراغ مقالات قدیمی متاسفانه اونروزا هرکی بن میشد مقالاتش میموند ولی کامنتاش پاک میشد با این اوصاف یافتن اطلاعات از قدیم کار سختی بود ولی تو 3 -4 روز تاریخ چند ماه قبل خودمو هر چند ناقص پیدا کردم که در زیر مینویسم البته قسمتی از اطلاعات را هم از چت با قدیمیا بدست آورده بودم

وقتی ارپابلیک راه اندازی میشه جناب کوروش وارد بازی میشن و چون جمعیت ایران خیلی کم بود شروع به تبلیغ در فرومها میکنند
در این تبلیغها ایزربات ، پاسدار ، نوید ،آیدین ، کی پارس سردارو خیلیای دیگه وارد بازی میشن
کوروش اون زمان رییس جمهور دوم ایران میشه و دو بار پشت سر هم رییس جمهور میشه در این حین کشور به 2 یا 3 دسته تقسیم میشه کوروش و دوستاش وایزیربات و دوستاش و یک گروه دیگر که نفهمیدم بیطرف بودن یا با ایزیربات بودن ولی اینو میدونم که با کوروش نبودن و اونا هم همون هکرهای مشهور ایران بودن که تعداد زیادی گلد به ایران از طریق هک وارد کرده بودند و گفته های غیر کتوب نشون میده که کوروش این گروه را پیدا میکنه و به ادمین میگه و بعد اینا هم تا میتونن به کوروش طلا دونیت می کنند و در این حین هم درگیری لفظی ایزیربات و کوروش در اوج خودش به سر میبره چون تا انتخابات ایران وقت زیادی نمونده دقیقا یک روز مونده به انتخابات کوروش به همراه حدود 20 نفر از اون گروه هکر باهم بن میشن و روز انتخابات ایزربات تنها می مونه و میشه رییس جمهور ایران حالا بحث خدماتی که کوروش و ایزیربات یا اون گروه به ایران کردند نیست بعد اینکه ایزربات رییس جمهور میشه در آخر دوره پاسدار را کاندید حزب خودشون میکنند که در اینجا دوباره جبهه بندیها آغاز میشه و تعدادی از اونهایی که با ایزربات بودند با اونایی که با کوروش بودند میشن دشمن پاسدار به هرحال در این حین احمدی نژاد هم وارد بازی شده البته قبل این جریانات وارد بازی شده بود حالا وقت ورودش مهم نیست و حزب ایران امینت را راه اندازی میکنه همون حزبی که احمدی نژاد اکثر اعضاشو از فروم خودش که فروم هوانوردی هست به بازی دعوت کرده بود در مولتی بودن احمدی نزاد همین مواقع شک ایجاد شد چون اکثر اونایی که با احمدی نژاد اومده بودن و وارد حزب شده بودن به احمدی نژاد دونیت کرده بودن و مشون با احمدی نژاد بن شد ولی کسی نمیدونه چطور شد که احمدی نژاد آنبن شد به هر حال روز انتخابات رسید و رقبای اصلی عبارت بودند از احمدی نژاد و پاسدار اوایل انتخابات احمدی نژاد جلو میوفته ولی در اواخر انتخابات یک دفعه رایهای احمدی نژاد کم میشه در این روز خیلیا بن شدن و در راسشون همین آیدین یا لاین کینگ جدید بود که خودش تو یک روزنامه گفته بود که اونروز 35 تا رای به احمدی نژاد داده بود و دلیل بن شدنش هم این بود. به هرحال بعد اینکه احمدی نژاد نتونست انتخاب بشه شروع به جنجال کرد که ادمین طرفدار هست چرا مولتیهای اونا رو بن نکرده و مولتیهای اینارو بن کرده خلاصه هر قدر هم شلوغ میکرد به جایی نمیرسید چون پاسدار رییس جمهور شده بود به هر حال اواسط همین ماه بود که من اومدم به اینجاو دیدم که بله آیدین با اکانت جدیدش لاین کینگ به همراه احمدی نژاد و رد آرمی و چند نفر دیگه شروع کردن دارن مقدمات را آماده میکنند تا پاسدار دیگه رییس جمهور نشه ولی پاسدار خودش هم نمیخواست رییس جمهور بشه پس لاین کینگ هم از ائتلاف صرفنظر کرد و خودش از حزب خودش کاندید شد و اینجا بود که دعوای این دوتا آغاز شد خلاصه لاین کینگ با همون تاکتیک قدیمیش یعنی تخریب حریف با برچسب مولتی شروع به تخریب احمدی نژاد کرد ( یکی نبود یگه آخه خودت ماه قبل 35 تا بهش رای داده بودی حالا داری چی میگی ) و احمدی نژاد و دوستاش هم هر جا این حرف میزد میگفتن برو بچه دنبالت درس و مشقت نتیجه این شد که یک انتخابات داغ آغاز شد و این روند و دعواهای این دو و دوروبریهاشون یک ماه ادامه یافت و احمدی نژاد با ر دوم هم رییس جمهور شد فقط چیزی که اینجا باز مثل زمان انتخابات قبلی یعنی زمانی که پاسدار رییس جمهور شد قابل توجه بود باز تعداد زیادی از اطرافیان احمدی نژاد بن شدن اون موقع آیدین بن شد این موقع هم کایپتان میلاد و تعداد دیگر که هردو هم بعدا گفته بودن که با مولتی به احمدی نژاد رای دادن به هرحال باز احمدی نژاد رییس جمهور شد و دعوای ایندو همچنان ادامه یافت من هم در این زمان حزب سبز را که اول اسمش حزب آذربایجان بود را راه اندازی کرده بودم د رهمین حین مجتبی هم عشق ریاست جمهوری داشت اومد حزب ما و گفت من از حزبت میخوام کاندید بشم من گفتم ما حزب شش هستیم و نمیتونیم کاندید بدیم گفت اونقدر دوست دارم که میگم بیان و بشی حزب پنج دور بعد هم من دارم از بازی میرم من از تو حمایت میکنم تو میشی رییس جمهور منم که اون اوایل با مجتبی رابطم خوب بود با هزار بهانه اوردن مجتبی را پیچوندم و گفتم نمیشه حالا مجتبی وزیر احمدی نژاد و دوست صمیمش بود چرا اومده پیش من خدا میدونه
از همون موقع بود که رابطمون د ر ارپابلیک کمی دچار تحول شدبه هر حال اون موقع در ترکیه جنگ بود و من هم حزب داده بودم به دوستم داگ فاتر و رفته بودم جنگ درست یک روز مونده بود به انتخابات یعنی کمتر از 20 ساعت من توجه شدم که روزنامه احمدی نزاد که روزنامه دوم ایران بود اونجا تو صفحه نیست بعد رفتم به اکانتش دیدم بن شده و خبرشو هم اون موقع اولین نفر من چاپ کردم خلاصه این شد که در کشور به خاطر بن شدن احمدی نژاد جشنهای ملی برگزار شد کوروش مقاله زد آیدین مقاله زد نوید مقاله زد و این روز را همگی روز ملی اعلام کردند به هر حال حزب ما هم اون موقع حزب ششم بود و نمیتونستم کاندید بشم پس دلیل نداشت که برگردم چون احمدی نژاد هم که بن شده بود دیگه رقیب جدی نبود از قضا روز انتخابات هم قرار بود آخرین حمله ترکیه به یونان انجام بگیره و روز قبلش حسابی مارو تجهیز کرده بودند تا برای جنگ فردا حاضر بشیم شب ساعت 11 بود که ایکس بوی تو یاهو گفت پس چرا برنمی گردی دلیلش را که پیگیر شدم دیدم بله بعد بن شدن احمدی نژاد حزب ما شده حزب پنجم حالا چطور( دوحالت داره من یا دوستام 50 تا مولتی درست یک روز مانده به انتخابات ساختیم و به اونجا آوردیم که در این صورت احتمال بن شدن 99 درصد بود چون اونروزا هرکی که گزارش میشد اگر چیزی دیده میشد بلادرنگ بن میشد با توجه به تعداد کم جمعیت و فردای اونروز هم 30 - 40 نفر هم منو ریپورت کردن و مقاله زدن که منو ریپورت کنن ولی بن نشدم و حالت دوم این بود که بعد بن شدن احمدی نژاد تعادلها به هم خورد و حزب ما از اعضای واقعی پرشد حالا من (نه میتونم خلافشو ثابت کنم و نه درستشو هر چی هم بگم نظرات افراد عوض نخواهد شد پس کشش نمیدم کاندیداهای اصلی کیا بودن مجتبی و رد آرمی . لاین کینگ هم ایندوره حزبش از 5 حزب اول پایین رفته بود و نمیتونست کاندید بشه مجتبی هم بعد بن شدن احمدی نژاد رییس حزب امینت شد و کاندید شد منم که اولین بار قسمت شده بود کاندید بشم برای ریاست جمهوری با عجله برگشتم به ایران و نصفه شبی مقاله انتخاباتیمو حاضر کردمو صبح ساعت 5 بود که چاپش کردم بعد هم دیدم که 4-5 نفر از حزب ششم یعنی پاسارگاد حزبم بالاتر هست رفتم خوابیدم روز بعد ساعت 3 از خواب بیدار شدم اومدم با شوق به خودم رای بدم دیدم من از صفحه راگیری حذف شدم و حزب پاسارگاد شده پنج بعد اون موقع وقتی وارد حزب میشدی میرفتی نفر آخر حزب قرار میگرفتی و این رییس حزب بود که رده بندی میکرد نفرات آخر حزب کاملا مشخص بودند همه انها از یک حزب دیگه اومده بودن که رییسش دوست مجتبی بود و با این طرفند زیرکانه من از دور خارج شدم اوندوره مجتبی تو انتخابات اول شد و رییس جمهور ایران شد و از فردای اونروز نقش اول های ایران عوض شدند
به ترتیب یکبار دیگه اسامی نقش اولهای ایرانو ا ز اول میگم
کوروش - ایزیربات
احمدی نژاد- پاسدار
احمدی نژاد - لاین کینگ
د رآخر هم نوبت رسید به این دوتا
آتیلا و مجتبی

ولی از این به بعد همه چیز رنگ وبوی دیگه پیدا کرد و کارها خیلی دقیقتر پیش رفت بعد از وقایع من به صورت مستقیم وارد سیاست شدم و هر کاری که مجتبی میکرد در جا بالا سرش حاضر میشدم اونقدر بهش گیر دادم که خودم دلم براش سوخت و با این کارها و اون کارایی که مجتبی میکرد هرروز طرفداران من بیشتر و مال مجتبی کمتر میشد
د راین حین بود که بالاش و سلامیر و سینا66 ، کارتال و حمید و تعدادی دیگر وارد بازی شدندالبته منظورم این بود که وارد بحثها شدند تو اون انتخابات قبلی که گفتم حسن 1 هم کاندید بود که نتونست رییس جمهور بشه ولی نقش بالاش از همون موقع پدیدار شد تا دوهفته کل ایران همراه من بود یا دقیق تر بگم دشمن مجتبی بود گفتم پیش من بودن منظورم این بود که دشمن دشمن من میشه دوست من به هرحال دوران مجتبی یکی از سخت ترین دوران ریاست جمهوری د رایران بود کوروش ، بالاش ، لاین کینگ ، آتیلا و هر کی را که میشناختی مجتبی را به توپ میبست خواه درست خواه نادرست طوری شد که مجتبی گفت از بازی میرم و دیگه نمیام اون ماه به پایان رسید ولی 2-3 روز مونده به پایان دوره مجتبی بالاش رییس حزب حسن شد و شروع به فعالیت برای خودش کرد ولی تعادل را حفظ کرد تا که روز انتخابات شد من یک طرف کاندیدای اصلی بودم بالاش هم یک طرف و لاین کینگ هم یک طرف رایهای من هم نسبت به بالاش و لاین کینگ زیاد بود بالاش اونروز با چند حزب ائتلاف کرد تا رایهاشو زیاد کنه ولی هرکاری کرد نتونست رییس جمهور بشه حتی اونروز هک هم شدم و از لیست کاندیداها بیرون رفتم ولی باز اتفاق خاصی نیافتاد. بالاش تازه به
بازی اومده بود و هرچی باشه من از اون بیشتر تو بازی بودم و طرفدار هم زیاد داشتم نتیجه این شد من شدم نفر اول لاین کینگ نفر دوم و بالاش نفر سوم دوهفته اول ریاست جمهوری من جزو آرامترین دوران بود همش منتظر بودم که مجتبی به تلافی دوره پیش هر لحظه پیداش بشه ولی خبری ازش نشد
دو هفته گذشت و تلاشهای انتخاباتی برای دور بعدی شروع شد
سلامیر شد سخنگوی مخالفان و شروع به خرده گیری به کارهای من کرد و بالاش و استار و خیلیای دیگه هم با اونا شروع به همکاری کردند و مخالفت با من .ولی از مجتبی هیچ خبری نبود همه میگفتن از بازی رفته درست در اوج درگیرها و دو روز مونده به انتخابات مجتبی کاندیدای حزب بالاش شد روز انتخابات شد تا نصف شب رایهامون به هم نزدیک بود مجتبی ده تا جلو میافتاد بعد من نزدیک میشدم به هرحال انتخابات تموم شد و مجتبی شد رییس جمهور حالا حواشی این انتخابات زیاده نمیخوام بهش اشاره کنم بعد از اینکه مجتبی رییس جمهور شد برای بار دوم جو آرام بود من که مخالفش بودم اینبار به جای تخریبش باهاش همکاری کردم و بهش کمک کردم مثلا سیستم دفاعی که سعید و رحمان ساخته بودن من شدم نماینده دولت برای چانه زدن و بعد حتی با رحمان هم سر این موضوع درگیر شدم بعدا دیگه بیخیال شدم بهرحال این دوران گذشت تا اینکه گونها پدیدار شدن
حالا گونها از کجا امدن
گونها ا زقبل با ما دشمن بودن به خاطر اینکه دوست پاکستانیا بودن مجتبی یکبار در این دوران هک میشه و با اکانتش میره به گونها فحش میده اونها هم که از قبل میخواستن بیان به ایران ولی انگیزه کافی را نداشتن انگیزه پیدا میکنن و میان به ایران خلاصه قرار شد که یک نفر را به عنوان کاندید همه معرفی کنند و همه به اون رای بدن
تو یاهو جلسه گذاشتیم هر کس یک نفرو پیشنهاد میکرد و به توافق نمیرسیدیم به پیشنها د من گفتیم که روزنامه بزنیم و مردم انتخاب کنند 7 نفر هم کاندید کردیم تا مردم به اونا رای بدن تو جلسه یاهو بعضیا موافق اینکار بودن وبعضیا مخالف ولی د رآخر همه موافق شدن فقط مجتبی تو جلسه نبود تا نظر بده یعنی اونروز کلا نبود
استار روزنامه را زد و رای گیری شروع شد که مجتبی اومد و گفت که من قبول ندارم چرا باید از مردم بپرسین ما خودمون حل میکنیم نتیجه این شد که روزنامه پاک شد و دعواها باز به اوج رسید خوب هر کس یک نظری داره و نمیشه گفت که نظر نده بالاخره بحثها شبانه روزی شد و هرکسی یک نفرو کاندید میکرد ما هم گفتیم ابرام یا همون رحمان بشه تا هم گلدی بده به ایران و هم هیچ یک از ما نشه تا دعوا نشه بالاخره بعد از خیلی بحثها که گاه به ساعت 3-4 صبح میکشید و کنار نکشیدن بعضی دوستان گنده امد و چون با همه خوب بود و تقریبا هیچ مشکلی با کسی نبود کاندید شد و همه هم از او حمایت کردن تنها دوره ای که فقط یک کاندید داشت همین دوره بود گنده هم دو دوره رییس جمهور شد دوره اول آرامش بود ولی دوره دوم باز همون دوقطب ایران به روی کار امد وباز این رقابتها اغاز شد ولی این دوران یکی از دورانی بود که هردو قطب کاملا هماهنگ بودن و میدونستن کی بیان و کی نیان وهمچنین تعداد افرادی که وارد یکی از هردوقطب شده بودن زیاد شده بود و میشه گفت کل ایران به دوقطب تقسیم شده بود قبلا هم این دوقطب بود ولی تعداد زیادی بودن که خودشون قاطی نمی کردن ولی ایندفعه خیلیا عضو بودن اوج قدرت نمایی دو قطب در ایران روز رای
گیری بود که یک رکورد جهانی زده شد و هر دو طرف تا میتونستن مولتی ساختن و جمعیت ایران از 2000 نفر فراتر رفت و به 2140 نفر رسید تعداد ارا ایران هم چیزی حدود 600 رای شد تا نیم ساعت مونده به پایان مجتبی با 30-40 رای از علیرضا کاندیدای اون یکی قطب جلوتر بود ولی در دقایق آخر ادمین رایهای مجتبی را کم کرد و علیرضا شد رییس جمهور
د ردوران علیرضا چیز خاصی اتفاق نیافتاد اعضای هر دوقطب که از رقابت خسته شده بودند و دیگه حوصله بحث با یکدیگر را نداشتن کلا بیخیال همدیگر بودن و دیگه مثل سابق منتظر جرقه نبودن تا بریزن وسط
آخر ایندوره هم دوقطب دوباره روی کار بودن ولی با این تفاوت بزرگ که دیگه هماهنگی ها به شکل سابق نبود و تقریبا همه چیز تصادفی بود
جریان هم از این قرار بود 4 نفر کاندید انتخابت بودن و تنها حزب سبز نماینده نداشت درست تا روز قبل ازانتخابات
و چون از اون طرف هم شخص خاصی نبود که نماینده اون قطب بشه از این یکی قطب هم کسی نبود که کاندید بشه حتی قرار هم نبود کسی را کاندید کنیم چون حوصله نداشتیم و نمیخواستیم کاندید معرفی کنیم ولی روز قبل انتخابات خبرهایی رسید که مجتبی میخواد برگرده و از خیر نروژ گذشته و چون وقت کافی نبود برای هماهنگی من خودم کاندید شدم تا رقیب مجتبی بشم و چون مجتبی را میشناختم و میدونستم که حتی امکان داره دقیقه 90 برگرده همونجا موندم ولی برنگشت به جاش این قطب از فریبا استفاده کردند نه به خاطر اینکه فریبا رییس جمهور بشه به خاطر اینکه من نشم حتی چندتا از دوستان هم به من گفتن که بیماری فریبا ساختگی هست و بعد از اینکه رییس جمهور شد میاد میگه من خوب شدم ولی خودشون هم نمی تونستن باور کنن و حتی همه کسانی که بر این عقیده بودن این نظریه را رد کردن جریان درست این مسئله اینه من شنیدم مجتبی میاد کاندید شدم تا مجتبی به راحتی رییس جمهور نشه اونا هم بعد از اینکه دیدن من شدم همگی از فریبا حمایت کردن حالا بعد از اینکه من کاندید شدم مجتبی
منصرف شد که بیاد یا کلا نمیخواست بیاد خبر ندارم ولی چیزی که مسلم هست چیز خاص دیگری وجود نداره

=================================================================================
نکته های تاریخی :
1- اولین روزنامه ی ایران توسط کوروش ایجاد شد و اولن مقاله ایران در اینجا میابید.
2- اولین اعتصابی که در این بازی اتفاق افتاد توسط ایرانی ها بود در اعتاض به رئیس جمهور وقت و چند روز کار نکردند !ک
3-اولین سرود ملی بازی برای ایران بود که توسط کوروش سرود ای ایران انتخاب شد !
4-اولین شاهنشاهی بازی در ایران اتفاق افتاد که باز هم کوروش شاه بود!
5- پرچم ایران تغیرات بسیاری داشته بین شیر و خورشید و پرچم فعلی که با مصلحت اندیشی علی امامی و آتیلا به خیر گذشت و گرنه آتیلا گفته بود ادمین رو آتش میزنه خخخ
================================================================================
یه نکته راجب کتابت تاریخ :
یه روز یه دانش آموز شیطون میاد یه طرقه میندازه تو کلاس و در میره!
بعد فرداش از چند تا دانش آموز می پرسن چی شد؟ یکی میگه یه نفر اومد ترقه انداخت کلی خندیدیم! یکی می گه اتفاقی نیوفتاد! یکی دیگه می گه یک جانی روانی اومد تا کلاس رو منفجر کنه... و تاریخ هم همینه :دی
=================================================================================

و هر مقاله یک مسابقه داریم که بین 10 نفر اولی که جواب درست داده اند جایزه ای در توانم میدهم !

*********************************************************************************

سوال : ماجرا و داستان حمله به هند ، درخواست بودجه دفاعی از چه قرار بود ؟ 😁
*********************************************************************************
با تشکر باستان شناس ایریپ
محو