اتفاقات رخ داده در روز اخير - Jamshid Shah

Day 1,526, 05:08 Published in Iran Iran by Sina Solar

سلام به تمامي دوستان عزيزم
اميدوارم كه در هر جاي اين دنياي جديد هستيد شاد و خوش و موفق باشيد.
در ابتدا بايد عنوان كنم كه متشكرم از سینای عزیز (منو میگه:دی )كه اين مقاله را براي من منتشر كرد چون سي اس صرب داشتم خودم نميتونستم توي ايران مقاله بدم.
توي دو سه روز گذشته كاري رو كردم كه فكر نميكردم در حد توانم باشه
منتي هم نيست براي دل خودم و ايران عزيزم كردم
ميدونم مقاله كمي طولاني ميشه ولي بايد اتفاقاتي كه افتاد رو شرح بدم
من از دو شب پيش شروع كردم به متحد كردن دوستان ايراني و همزمان به جور كردن تانك هاي خارجي براي راندهايي كه دميج كم داشتيم.
شروع به كار كه كردم باورم نميشد كه بتونم بيشتر از ده نفر از ايراني ها رو با هم هماهنگ كنم ولي دوستان عزيز واقعا به ادامه كار اميدوارم كردن
ديشب جلسه ستاد جنگ برگزار شد كه گفتم همتون رو در جريان بزارم از اتفاقات.
مدعوين جلسه : آرين (هيراد جي اچ) ، الميرا ، محسن (اميدو) ، علي مزمز ، سپيده ، مرتضي (مستر جنرال) ، ترديد عزيز به عنوان رييس مجلس ، مهران (سيفوو) ، مهيار (ايكس كارتر) و موسويان و همين طور نماينده محترم دولت بودند
الميرا ، آرين و مهيار حضور پيدا نكردند و احسان به عنوان نماينده دولت حضور پيدا كرده بود.
در ابتدا شور گذاشته براي زمان جنگ و در ادامه در مورد مقدار دميج لازم براي هر راند بحث شد وبحث به هزينه جنگ ها رسيد كه ترديد عزيز احسان رو به عنوان نماينده دولت قبول نكردند بعد از احمدرضا خواهش كرديم و ايشون به عنوان نماينده دولت به آي آر سي آمدند و از مجلس محترم درخواست بودجه كردند.
تا اينجاي كار همه چيز عالي پيش رفت و البته اضافه كنم كه آبتين عزيز هم به عنوان نماينده مجلس به همراه احمدرضا به آي آر سي آمده بودند.
در جواب درخواست بودجه آبتين حمايت كامل مجلس رو عنوان كرد، ولي احمدرضا درخواست خودش رو به رييس مجلس دوباره عنوان كرد كه جواب ايشون رو هم بدونيم.
اين درخواست چندين بار تكرار شد و جوابي شنيده نشد.
چند دقيقه بعد من اصلا متوجه نشدم چي شد كه احسان به احمدرضا گفت من به عنوان نماينده دولت اينجا هستم تو براي چي اومدي؟؟!!
احمدرضا از آي آر سي به احترام احسان از همه خداحافظي كرد و رفت .
ترديد اومد گفت ببخشيد من دستشويي بودم و عنوان كرد كه بودجه اي براي اين كار داده نميشه.
با توجه به اينكه بودجه اي وجود نداشت و ما هم مجلس رو از دست ميداديم در هر صورت، من از همه تشكر كردم و از آي آر سي بيرون رفتم. اين بود جلسه ديشب و اما درد دل من
من خيلي براي اين پروژه زحمت كشيده بودم و واقعا نا اميد شدم ديگه فكري به مغزم نميرسه. چندين تانك خارجي و دو ارتش خوب پيدا كرده بودم كه آماده باش انقلاب ما بودن كه بدون كوچكترين هزينه اي براي ايران بجنگن .
كاري به اتفاقات افتاده توي چند روز اخير هم ندارم ولي دولت و به خصوص شخص احمدرضا توي اين چند روز با من كمال همكاري رو كرد و حاضر شده بود كل اسلواني رو بياره و با هزينه خودش تجهيز كنه كه براي ايران بزنند.
از تمام دوستاني كه توي اين دو روز با من همكاري كردند هم كمال تشكر رو دارم و يك عذرخواهي بزرگ هم به تمام ملت ايران بدهكارم چون توي اين دو روزه هر كاري كه از دستشون بر ميومد انجام دادند براي من.
ولي انصافا بدون بودجه هيچ كاري از دست من بر نمياد.
درضمن از تمام دوستاني كه ديشب حضور داشتن تشكر ويژه دارم و همين طور ازشون خواهشمندم هر اتفاقي رو اشتباه بيان كردم گوشزد كنند كه درستش كنم،ممنون.
لطفا وت بديد تا از بين مقاله ها بالا بياد و تمام هموطنان بخونن.
به اميد روزهايي شاد و مفرح براي تمامي هموطنان عزيز و با تشكر از اينكه وقتتون رو گذاشتيد و اين مقاله رو تا انتها مطالعه كرديد
قربون همتون
اشكان
روز ١٥٢٦ از دنياي جديد