دنياي مجازي

Day 3,140, 07:36 Published in Iran Iran by 1NEMESIS7






زندگی ما شده خاله بازی
گیر افتادیم تو دنیای مجازی
گیر افتادیم و خودمونو باختیم
چه دنیای عجیب غریبی ساختیم
کی واسه عشقش نامه می نویسه
چشم کی هر شب از جدایی خیسه
کی دیگه قبل خواب کتاب می خونه
بازم سوالم بی جواب می مونه
صب تا غروب تو ايرپابليك، تو بازي
شب تا صب تو وار، همش ميجنگي
نمی شه فهمید دیگه کی با کیه
وقتی که فیس هممون بوکیه
چقد بگم دیگه منو تگ نکن؟
اخلاق من خوبه منو سگ نکن!
بعیده که بازم بیام تو والت
اما بجاش با سر می رم توالت!
می گی کاش این فاصله رو کم کنی
چقد می گیری كه منو ووت کنی؟
می گم بذار ختم به خیرش کنم
یا بزنم عمتو ريپورت کنم!
پز می دی هی به تعداد مدالات
به بتل هيرويي که شدي با اتكات
با عکس تابلوت که اواتار گذاشتی
دشمناتم میان برای آشتی
اگه بیان پای تورو ببوسن
بهتر از اینه که تو کف بپوسن
مرتیکه سن خر پیر و داره
پیام اي لاو يو برات می ذاره
شیطونه می گه با دوپا بپریم
دهن مهن یارو …، بگذریم!
بازار تو اگه زیادی داغه
از برکات عمل دماغه
هلو شدی پریدی توی حلقم
یادت میاد یه روزی بودی شلغم
با فتوشاپ میمونو داف می کنن
تک تک اندامتو صاف می کنن
می خوای حماقتو تمومش کنی
موی توی دماغتو مش کنی
قیافه رو خدا داده بمون پاش
هرجوری هستی باش ولی خودت باش
ما بازی خوردیمو اونا راضین
اونایی که شاهد این بازین
وقتی که کاری واسه ما نداشتن
هرچی بی کاره سر کار گذاشتن
منی که از من مجازی خيلي سیرم
کاش در دیوارمو گِل بگیرم



گر خوشت امد بكوب ووتو سابو
گر نيامد هم باز بكوب اون دوتارو



Day 3,140
1NEMESIS7