؟خدا یا میشه همین الان بمیرم

Day 3,110, 12:08 Published in Iran Iran by 2ali2

هر سری پس از رفتن به خرید برای لباس مجلسی و سر دادن نوای :"تنگه!" ؛ تصمیم را بر این می نَهـــَم که بروم خیاط ! بعد وقتی میروم خیاط و باز هم باید همان نوای "تنگه" را سر بدهم ، دلم میخواهد بمیرم !

از تمامی شکلات های جهان متنفر میشم ، دلم دیگر بستنی نمیخواهد ، حتی دلم میخواد تمامی پاستیل خرسی هایم را سر ببرم ، ولی بدبختی اینجاست که این حس هارا فقط برای یک ساعت دارم !!!

بعد میگویم : "گوربابای چاقی" و باز به شکلات خوردن ادامه میدهم ! :/