من آتیلا ، انگار برگشتم :دی

Day 2,025, 15:55 Published in Iran Iran by I n f 0 r m e r

آمدنمان دست خودمان نبود ولی شاید ماندمان دست خودمان باشد
روزی که رفتم تصمیم رفتنم را ماهها قبل گرفته بودم نه به خاطر جو بازی یا ناراحتی از کسی تنها به این دلیل رفتم چون به این نتیجه رسیدم که ادمینی که به کاربراش ارزش نده نباید سایتشو باز کنی وقتی وارد این بازی شدیم تنها به این خاطر بود که واقعا 2 دقیقه لازم بود به این سایت سر بزنی نه 5-6 ساعت یکبار
بهرحال ما را از بازی دلسرد کرد یواش یواش و اکانتمون اواره شد
که آخرش فروختیمش ولی انگار داغون شده
و قرار هم نبود برگردم ولی چه کنیم که نمیذارن
هر بهانه ای آوردم نشد بهانه آخرم این بود که اکانت ندارم این اکانتو بهم دادن
دیگه مجبورم کردن برگردم
البته به قول بهنام کرم از خودمه :دی

به جز 5-6 نفر احتمالا بقیه منو نمیشناسن و این مقاله هم 6-7 رای بیشتر نخواهد آورد ولی بهرحال برگشتیم پس بهتره کمی منو بشناسید
ولی چون امشب دیگه حال ندارم بمونه واسه یک مقاله دیگه که کل خاطراتمو بنویسم :دی

به محض برگشت رفتم سراغ حزبی که من و دوستانم باهم تاسیسش کردیم واقعا انتظار اینو نداشتم که تا به حال اون حزب زنده بمونه ولی دستتون درد نکنه که اسمشو زنده نگه داشتید کلی خاطره از حزب سبز داریم و با اجازه کاندید هم شدم امیدوارم به کسی برنخوره
اون دوستانی هم که قدیم اونجا بودن برگردن به حزب تا دوباره تاریخ بنویسیم

در آخر بگم به خاطر سبک بازی با خیلیا اختلاف سلیقه داشتیم و همیشه باهم تو بحث و جدل بودیم ولی هیچ وقت اجازه ندادیم این بحثها به فحاشی بکشه و به بیرون از بازی درز کنه به جز چند نفر که این رسمو نقض کردن و ما کاری باهاشون کردیم که تا وقتی اینجا بودیم جرات خودنمایی نداشتن ولی نمیدونم الان شرایط چطوره امیدوارم مثل همون موقع باشه که من رفتم


اولین ژنرال ایران بعد اون یکی :دی
آتیلا