بیماری فرهنگی!!ه

Day 1,683, 16:20 Published in Iran Iran by SAEEDFROMIRAN

این متن توهین به كسی نیست سیاسی هم نیست فقط بیانگر بیماری فرهنگی است.... فكر كنید، شاید این فكر كردن مقدمه تغییر باشد. به امید آن روز ..!ه
اول: ایرانی ها شبی یک ساعت به عملکرد آنروزشان بیاندیشند .

دوم: ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.

سوم: هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد، حتی اگر شده کیهان و یالثارات!

چهارم: هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند، حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!

پنجم: رانندگان به جای فاصله ی خالی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از حد مجاز در هیچ شرایطی تجاوز نکند.

ششم: همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.

هفتم: بفهمیم كه زرنگی ضایع كردن حق دیگران نیست بلكه با رعایت حقوق دیگران رسیدن به حقوق خودمان است.

هشتم: بفهمیم كه اگر صاحب یك بوتیك هستیم شغل ما بوتیك دار است یا اگر راننده تاكسی هستیم شغل ما راننده است. نه اینكه همه دزد و كلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط برای راهی به رسیدن به كلاهبرداری استفاده كنیم .به شغلمان احتراما بگذاریم و بگذاریم "دزدی" فقط برای كسی باشد كه شغلش فقط دزدی است.

نهم: مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست.

دهم: مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای .… نیست.

یازدهم: ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند و دهانشان را تا نیم ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند.

دوازدهم: ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری سیاستمداران ، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست.

سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند.

به خیابان فرشته می روند برای (عبور) از خیابان فرشته باشد.

و در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد.

چهاردهم: این آخری از همه سختتر است و اینكه دروغ نگوییم . همانطور كه فكر می كنیم عمل كنیم. فراموش نكنیم ریا كه اكنون عادت و عرف جامعه شده است درواقع یك بیماری اجتماعی است