Join the new world

v

v

گر " می " نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را


تو غره بدان مشو که " می " می نخوری
صد لقمه خوری که " می " غلام است آن را



من هم این روز رو تبریک می گم

آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره در شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای و در خواب شدند

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت

هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامده‌ست و روزی که گذشت

گر " می " نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را


تو غره بدان مشو که " می " می نخوری
صد لقمه خوری که " می " غلام است آن را

:دی

delat dar mikonad badi raha kon !
age khob nashoodi nefrin be ma kon !

n bede

آن قصر که بر چرخ همی زد پهلو
بر درگه او شهان نهادندی رو

دیدم که بر کنگره اش فاخته ای
بنشسته همی گفت که : «کو کو٬ کو کو؟»

ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه پر درد شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب

http://www.erepublik.com/en/article/uae-is-a-proud-nation-1775887/1/20
vote if you agree

اين كوزه چو من عاشق زاري بودست
در بند سر زلف نگاري بودست

اين دسته كه بر گردن او مي بيني
دستي است كه بر گردن ياري بودست

هر ذره که در خاک زمینی بوده است
پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان
کانهم رخ خوب نازنینی بوده است

به به
انجمن شاعران زنده است اینجا

من می نه ز بهر تنگدستی نخورم / یا از غم رسوایی و مستی نخورم //
من ز برای خوش دلی می خوردم / اکنون که تو در دلم نشستی نخورم

گویند که بهشت با حور خوش است

من گویمت که آب انگور خوش است

این نقد بگیر وان نسیه ولن کن

که آواز دهل شنیدن از دور خوش است

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی

هر لحظه به دام دگری پــا بستی

گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم

آیا تو چنان که می نمایی هستی؟

یادش گرامی
ممنون از یاد آوریتون
خیلی به جا بود

قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقیین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی
کی بی خبران راه نه آنست و نه این

v+s

❤️ >>>>> https://www.youtube.com/redirect?q=%64%61%74%65%34%66%75%71%2e%63%6f%6d%231775921