داستان عقاب ها [Amirgh]
Amir GH
در زمانهای قدیم در یک شهر بسیار دور چندتا عقاب با هم زندگی می کردند که هم شهرشون رو دوست داشتند و هم آدمایی که توی شهر زندگی میکردند و همیشه سعی می کردند از مردم شهر در برابر حیوانات دیگه دفاع کنند اما مردم شهر حس خوبی نسبت به اونا نداشتند و دوست داشتند این عقاب هارو از شهر خودشون دور کنند واسه همین با هم فکر کردن و غافل از سرانجام کار قرار گذاشتن لونه عقاب هارو آتش بزنند و این کارو انجام دادند و عقاب های بیچاره دلشون از مردم شهر شکست ، بدون اینکه کاری با مردم و شهری که زادگاهشون بود بکنند اونجا رو ترک کردند روزها گذشت و دوباره دشمنان به شهر حمله کردند ولی اینبار دیگه عقابی نبود که از اونا دفاع کنه و همه محصولات و دارایی مردم و بردن و خوردن اینجا بود که مردم یاد اشتباه خودشون افتادند و پشیمون شدند ولی زمانی پشیمون شده بودند که دیگه عقاب ها رفته بودند و پشیمونی سودی نداشت
Comments
1
چه هول کرده
😁))
1
به به به به
نریااااااا 😐
بری من میدونم و تو 😐
کجا بره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منظورش خودشه دگ 😐
اسم روزنامه + مقاله آخر البوس 😐
اسم روزنامه + مقاله اخر البوس؟؟؟؟؟؟؟؟
چه ربطی داره؟
v
HA? o_O joda az manzore poshte pardash vagheyi bod dastan ya az khodet dar ovordi?
داستان جغد ها رو هم يكي بگه
اونوقته ک ترکیه ای ها میان کون این مردمو جر میدن
آنجاست ک باید نگریستو خندید
🙂))
قیاست درست نبود
اینجا اگر بری میان اونجایی ام که هستی خودنتو اتیش میزنن
مگر اینکه خودشکشی مجازی کنی کلا از بازی بری
که در اون صورت من پا میشم خودم شخصا اتیشت میزنم😁
قیاست درست نبود ×2
مردم شهر یعنی همه
...
نامردیه
من که اورانگوتانم با مردم شهر کاری ندارم
امیر! همه در زندگی واقعی و مجازی درست رفتار نمیکنند
مقایسه ات هم که، بگذریم
🙂
نیکی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند
v
این داستانی که گفتی چقد شبیه شعارهای آمریکایی ها تو دنیای واقعیه....
shotor joze mardom mahsob nmyshe 😃
ایراد عقابا اینه که چیزی واسه دایورت کردن ندارن 😐
عقابها رو کباب میکردند بهتر بود
چلو عقاب میزدند به بدن
لطفا 25 کامنت برای رفع میشن
http://www.erepublik.com/en/article/-1344-2472304/1/20
دانشآموزش بروجردی معلم فیزیک را به قتل رسانید
V