مهتاب ماهی ها - تجدید چاپ

Day 1,963, 14:07 Published in Iran Iran by Albus



دقیقا 351 روز از حماسه ی "ببینیم و نخوانیم" گذشت و حکایت همچنان باقیست

واقعا من و ما کی اصلاح خواهیم شد؟


جهت مطالعه تازه واردین و یادآوری و هشدار به قدیمی ها ، مقاله ی دوم عوام نیوز تجدید چاپ می شود

روز 1963
پیمان

***********************************************************************


نشسته ای در قایق

رویاهایت را به سمت آبشار شکل می دهی

پارو ها را رها مکن بر سطح آب

حداقل به زیر قایق پنهان

شتاب آب در لب آبشار

نه همین است

که تو را به رویا برده است

دلم می سوزد برای ساده دلی ماهی ها

هر نوری را اشتباه می گیرند

با

مهتاب


شاید در این فرهنگ ، نه فرهنگی که از آبا و اجدادمون برامون باقی مونده ، فرهنگی که ما افتخاراتش رو مدال غرور و عبرت هاش رو توده پر کن زباله دونی هامون کردیم حتی دل سوزوندن برای خود و مردم خود گناهی کبیره باشه. گناهی که اولین آتشش مدالهای کاذب غرور ما رو ذوب خواهد کرد و شاید می ترسیم که بفهمیم جنس این مدالها نه از طلای زرد بلکه از طلای کثیف بوده

ولی شکر کنیم که هنوز شهرداری این دنیا زباله های ما رو خالی نکرده ، شکر کنیم که هنوز چیزهایی رو که قرار هست بهشون افتخار کنیم ، افتخارات و تجربه های واقعی که ما زباله پنداشتیم رو کاملا از دست ندادیم
با این اوصاف شاید اشکالی نداشته باشه که بگم هنوز هم به ایرانی بودن خودم افتخار می کنم

این نقدم نه بر دولت هست و نه بر کله گنده ها
نوبت نقد کردن خودم هست. خودم و ملتی که از خودم های بیشتر شکل گرفته ، تا بلکه جنس این عنصر عوام از اتم های "خودم" به مولکول تک پارچه ی "ما" تبدیل بشه

دوستان! بهتر از من و بیشتر از من واقف هستید که تا چه اندازه هر روز در هر عرصه ای توی اینترنت مقاله هایی در باب تاریخ افتخار آفرینمون کله ی ریز ما رو به آسمون بدبختی میکوبونه
سعی کردم بیشترشون رو مطالعه کنم ولی هنوز هیچ جایی این مطلب رو ندیدم که کوروش و داریوش و شاه عباس و ستار خان و میرزای جنگلی در برابر منتقدانشون نه دست به اسلحه بلکه زبان به فحش هم باز کرده باشند.
هیچوقت دستشون خالی از سلاح نبود ولی نه در برابر کسی که به حق یا نا حق مخالفشون بود بلکه در برابر دشمن این ملت و کشور ازش استفاده می کردند

در روزگاری هستیم که اگر حالمون خوش باشه زبونمون به لیست کردن افتخارات ملی باز میشه و اگر حالمون بد باشه به دشنام و فحش های ناموسی و ترور شخصیت و من واقعا نمی دونم کدوم یکی بیشتر ما رو بدبخت می کنه ، افتخار کاذب یا فرهنگ صحبت زیر صفر

دوستانی رو می بینم که در پیغام های خصوصی از کلمات زیبای ناموسی برای مخالفانشون استفاده می کنند و باعث می شند تا حداقل به اون شخصی که در روزنامه مقاله میزنه و کسی رو در انظار عمومی "الاغ" (این حیوان نجیب نام آشنا) صدا می کنه افتخار کنم
لازم به ذکر نیست که در این صورت کسانی که زیر مقاله های توضیحی مقامات دولتی ، از هر دولتی ، یا اطلاعیه های سیاسی مخالفانشون شروع به بحث و جدل و تحقیر و تمسخر می کنند ، در برابر دو گروه قبلی ، قهرمانان ملی و میهنی و مدال افتخار دیگری بر سینه ی این ملت عوام هستند

دوستی مقاله ای می زنه و به علت مشکل چندساعته در اسکریپت های سایت فونت فارسی درهم و برهم نوشته میشه ولی باور کنید حتی این هم برای خارجی و بی سواد تلقی کردن نویسنده از سوی بعضی ها و جوابیه های فوق ادبی!!! نویسنده به این اشخاص در یک مقاله ی دیگه کافی هست. گرچه می دونم که باور می کنید چون بیشتر و بهتر از من درون این جامعه مجازی هستید.

و اما باقی ملت چی؟ ملت دو قطبی من...ملتی که هیچوقت معنی خاکستری رو نخواهد فهمید و گرچه تلویزیون های سه بعدی چند میلیون رنگی نگاه میکنه ولی تصورش از این دنیا سیاه و سفید بوده و خواهد بود.

خودم های این ملت بزرگ عوام که مقاله ی جوابیه ی یک نفر رو می خونه و در ذهنش حق کامل رو به اون می ده ولی وقتی که زیر مقاله جواب مخالف مقاله رو می خونه نظرش 180 درجه عوض میشه و اینچنین تا آخر کامنت ها صد بار نظر عوض می کنه و در آخر طرفدار هرکی که شده باشه شروع می کنه به دعوا و فحاشی با طرف دیگه ، مثل یک ماهی که هر نوری رو مهتاب فرض میکنه

واقعا حتی دانشمندان شیمی هم نمی تونند به این زیبایی معنی دو قطبی بودن یک مولکول 2000 اتمی ، با اتم های یکسان ، به اسم "خودم" رو توضیح بدند

ملتی که حد وسطی نمیدونه و یا طرفدار سیاه هست و یا سفید و کلمه ی "میانه رو" تنها جواهر کمیابی هست که امروز فقط در جلوی اسم احزاب سیاسی می تونید پیداش کنید





دوستان در نقد قبلی من کاملا محترمانه درخواست کردند که پیشنهادی برای بهبود وضع حاضر بدم ، گویا که نمیدونند این ملت "عوام" ساخته شده از "خودم"ها تن به پیشنهاد و درخواست هیچ "خودم" دیگری نمیده چون باعث تباهی مدالهای غرور و افتخار کاذب روی سینه اش خواهد شد حتی اگر به پیشرفت کشورش منجر بشه

اما اگر این وظیفه ی من هست ، بر خلاف صیغه و روش این روزهای کشورم که شونه خالی کردن از وظیفه هست ، باشه من پیشنهادی می دم تا اگر خدا و ملتش از این حقیر راضی نباشند حداقل وجدان خودم ، "خودم" رو قبول داشته باشه

باید درک کنیم که ره صد ساله رو نمیشه یک شبه رفت و خواهش می کنم اینبار واقعا درک کنیم که کافی هست ما تصمیم به تغییر بگیریم
اونموقع هست که ما میتونیم هم افتخار پیشرفت کشورمون رو داشته باشیم و هم هیجان و شور و شوق رفتن ره صدساله در یک شب رو هرچند که شب های زیادی به طول بکشه

پس ما اینبار از ملت "عوام" خودمون می پرسیم :

1- چرا باید کسی که در مقالش به شخصیت یک انسان دیگه ، هرچند خوب یا بد ، توهین می کنه اونقدر وت و کامنت بگیره که احساس انجام کار درست بهش دست بده؟

2- چرا باید درصدد جوابگویی به کسی باشیم که به شخصیت ما توهین می کنه یا سعی در به هم زدن جو و متشنج کردن اوضاع ، هرچند غیرعمدی ، داره و باعث بشیم تا افراد بیشتری برگردند و صحبت های ادبی اون شخص رو بخونند؟

3- چرا باید فکر کنیم که با دادن جواب "دندان شکن" اون شخص سکوت خواهد کرد؟ مگر اون شخص هم یکی از "خودم" های این ملت نیست؟ آه که این ملت بدجاهایی معنی کم آوردن رو نمی دونه

4- چرا نمی تونیم میانه رو باشیم و متوجه باشیم که شاید هر دو طرف مقصر باشند و یا حتی اگر یک طرف مقصر کامل هست بی طرف بمونیم و هیزم روی آتش نندازیم؟

5- چرا انتظار داریم تا تخریبی که چندین ماهه بر سر این کشور مجازی اومده در عرض یک شب و با یک جنگ حماسی! برطرف بشه؟ مگر ندیدیم که شهرداری در عرض یک شب خیابون محلمون رو تبدیل به میدان جنگ میکنه و دوباره ساختنش ماه ها طول می کشه؟

ملت من! مردم من! دوست و دشمن من! اگر فقط یک چیز باشه که مارو متحد کنه ، اگر فقط یک هدف و یک وجه مشترک باشه که در این بحبوحه ی جنگ داخلی ارزش با هم بودن رو داشته باشه اون هم اسم یک کشور هست. هرچند یک بازی ولی یک اسم هم در میان هست. اسمی که آرزو داشتیم حداقل در دنیای مجازی سربلند باشه. اسمی که ماورای مدالهای افتخار من در آوردی ماست

اسم "ایران" مقدس

بیایید ره صد ساله رو صدساله بریم
پیشرفت کند رو به پسرفت سریع ترجیح بدیم
منتظر پیشرفت سریع نمونیم در حالی که هر روز عقب تر و عقب تر میریم
قدم اول رو باهم برداریم
به هبچ شخصی و حزبی توهین نکنیم
انتقادات و مخالفتمون رو نشون بدیم و ابراز عقیده کنیم حتی اگر جاش باشه با نقد و انتقاد سخت و تند ولی نه با فحش و توهین و ترور شخصیت





برادر من! خواهر من!

- مقاله های توهین آمیز ننویسیم

- مقاله های جوابیه در دفاع از "خودم" حتی اگر حق با ما باشه در برابر تهمت ها و افتراهای دیگران ننویسیم. بله این از خودگذشتگی بزرگی هست ولی حداقل بدونیم که کاری برای کشورمون انجام دادیم. این مقاله ها فقط جو رو متشنج تر می کنند

- هرچقدر که دلمون بخواد و وسوسه بشیم که جواب توهین شخص دیگری رو در کامنت یا پیغامی بدیم این کار رو نکنیم. به سادگی کامنتش رو نبینیم. گویا چیزی ننوشته

- به مقاله هایی که حاوی توهین یا جوابیه شخصی هست وت ندیم و کامنت نذاریم تا ببینیم که نویسنده دیگر همچین مقاله ای نخواهد نوشت. به سادگی انگارید که چنین مقاله ای زده نشده و ندیدید

- حتی اگر 1999 نفر به همچین مقاله ای وت داده باشند فکر نکنیم که یک وت یا کامنت ما بی تاثیر هست. خاص بودن بین 1999 نفر ارزش بیشتری داره

پس این هفته همه با هم قدم اول از صد قدم لازم برای آبادی کشورمون رو برداریم.
قدمی بی هزینه

توهین نکنیم و به توهین های دیگران جواب ندیم

اولین شعار ما برای قدم اول:

"ببینیم و نخوانیم"

اگر موافق هستید و احساس میکنید ذره ای و به اندازه ی نوک سوزنی و به میزان درس گرفتنمون از گذشته عدم توهین می تونه برای این کشور مفید باشه شعارمون رو در پروفایل ها و شات هامون بذاریم تا هرکسی ببینه

گرچه
هستند افرادی که کلاس پروفایل و توضیحات باحال انگلیسیشون با گذاشتن این شعار خدشه دار خواهد شد و یا "خودم" هایی که دوست ندارند کاری رو با توصیه این "خودم" حقیر دیگر انجام بدند ولی حتی اگر یک نفر این کار رو بکنه مزدی هست برای زحمت تایپ این مقاله و یک پیروزی واقعی که من بتونم بهش افتخار کنم نه تعداد وت ها و ساب ها و کامنت هایی که مثل همه ی چیزهای بی ارزش دیگه برای خودمون تبدیل به ارزش کنیم

پس اگر قصد "ایرانی" داریم

ببینیم و نخوانیم





چشمت به چشم ما و دلت پيش ديگري ست
جاي گلايه نيست که اين رسم دلبري ست

هرکس گذشت از نظرت در دلت نشست
تنها گناه آينه ها زودباوري ست

مهرت به خلق بيشتر از جور بر من است
سهم برابرِ همگان نابرابري ست

دشنام يا دعاي تو در حق من يکي ست
اي آفتاب! هرچه کني ذرّه پروري ست

ساحل جواب سرزنش موج را نداد
گاهي فقط سکوت سزاي سبکسري ست



آری به راستی فقط سکوت سزای سبکسری ست

با آرزوی اصلاح خودم
پیمان
1391/1/30
روز 1612

**************************************************************************************************************