...نه سال گذشت... / برای تو که تکرار نمی شوی
The.Lord.Armenia
:اخبار صبحگاهی
...زلزله ای به بزرگی6.7 ریشتر صبح امروز "بم" را ویران کرد
...هنوز آمار دقیقی از تلفات در دست نیست
...اطلاعات تکمیلی در بخش بعدی اخبار
...چند ساعت بعد
... اولین تصاویر تلوزیونی ارسالی از بم از صدا و سیما پخش می شود
ایران در شوک. همه بهت زده اند.
"عجب رسمیه... رسم زمونه ... قصه ی برگ و باد خزونه"
در چشم به هم زدنی جاده های منتهی به بم مملو از جمعیت می شود.
همه برای کمک آمده اند. اما کسی نمی داند از کجا شروع کند. از كوچههای درهم تنیده خشتی، از خیابان معلم، از روستای بروات یا روستای خواجه عسكر، جای جای شهر بم را فریاد و شیون و مرگ و عزا گرفته بود، زیرا بیش از 90 درصد این شهر ویران شده بود
کمک های مردمی ، کمک های دولتی و حتی کمک هایی از دیگر کشورهای دنیا
خاطره ای نوستالژیک برای ایران رغم زد.
...سی هزار کشته
...سی هزار کشته
...سی هزار کشته
اما 1 نفر
یک نغر
و آن یک نفر یک صدا بود. یک صدای جاودانه. یک شخصیت استوار. مظلوم و بی همتا و بی شک اسطوره ای برای من
ای خطه ی ایران مهین ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
(
🙁اشک مجال نوشتن نمی دهد )
.
.
.
.
.
.
آری
استاد ایرج بسطامی
بی شک اسطوره ای در موسیقی سنتی بودی ایرج
از پنج سالگی شروع به آواز خواندن کردی
با این همه سختی و دوری راه ، هفته ای 1 روز از بم به تهران راهی میشدی برای فراگیری آواز
تویی که با اسطوره ای دیگر به نام پرویز مشکاتیان به اوج رسیدی
"و آلبوم "وطن من
بی هتا
فوق تصور
یادمه از یکی شنیده بودم گفته بودی می خوای "وطن من" رو بازخوانی کنی و طوری بخونی که جاودانه بشه. تبریک. موفق شدی.
تویی که در گام های بلند آوازی هیچ کس ، حتی استاد محمدرضا شجریان نیز به پای تو نمی رسید و قطعا کسی نخواهد رسید
تویی که با این همه استعداد فروتن بودی و مظلوم .
با این همه هنر در فقر به سر می بردی
(هیچ گاه ازدواج نکردی ( و شاید به نوعی با هنرت ازدواج کردی
سرپرستی خانواده برادر مرحومت را بر عهده گرفتی تا سرپناهی شوی برای خانواده اش.
اجازه نمی دادی عکست بر روی کاست ها چاپ شود.اجازه ی چاپ مقاله در مورد خودت را نمی دادی.واقعا نمی توانم این همه فروتنی را درک کنم.
...و در آن روز تلخ
...گلچین روزگار عجب باسلیقه است
بالاخره در خانه ی پدری ، به دور از هیاهوی دنیا به دیدار معبود شتافتی
"و "ما مانده ایم تنها کنار سیل غم ها
:آن روز که ندا سر میدادی
"گل پونه ها ، نامهربانی آتشم زد ، آتشم زد"
"گل پونه ها ، بی هم زبانی آتشم زد"
کسی نفهمید که بودی. چه می گفتی و از چه می نالیدی
...اما
به قول خودت:
"زمانه کیفر بیداد سخت خواهد داد"
"سزای رستم بدخو مرگ سهراب است"
بی شک "سرو آزاد" برازنده ی امثال استاد مشکاتیان و توست ای بلبل آواز ایران
قطعه "وطن من" را از اینجا دریافت یا گوش کنید
http://tarabestan.com/?p=3152
روحت شاد
یادت گرامی
نامت استوار
Comments
vottttttttt
Vote
🙁
vote
V
vote o/
vote 😁
Vote
vote
vote
VOTE
vote
vote
وت
عالی بود عزیز
ممنون دوستان
v
vote
v+s
v&S
:'(
V
voted
Vote 😞
R.I.P
یاد همه عزیزان آن حادثه تلخ گرامی باد
v
voted
🙁
Votato
کاش میشد صدها رای به این مقاله داد
: (
هر نگاهت بیش از 1000 رای می ارزد
مخاطب عام
v
RIP
v s
V : (
v
v
v
v
Vote
روزهای دردناکی بود ..... وقتی اولین تصویر از بم پخش شد و ارگ هزاران ساله که از هیچ زلزله و باد و بارانی آسیب ندیده بود، با خاک یکسان شده بود .... بهت و حیرت قبل از درک به سراغ آدم میومد
متاسفانه اکثریت کسانی که برای کمک به بم رفته بودند، نه تنها کمکی نمیکردند، بلکه یک بار اضافی برای امدادگران بودند! .. ای کاش درسی باشه تا در آینده، هرکسی جلوی اعمال احساسی خودش رو بگیره و اجازه بده تا متخصصین به کارها برسن
توی اون روزها، یک سگ زنده یاب، 100 برابر یک کارمند آموزش ندیده ی هلال احمر می ارزید
روس ها و بلغارهایی که فقط با پرچم توی شهر رژه میرفتند و خودنمایی میکردند. آلمانیهایی که از همون لحظه ی پیاده شدن از هواپیما، درخواست اعزام به منطقه ی تعیین شده(!) برای خودشون رو داشتند و خیلی کمک کردند. آمریکاییهایی که فقط مقداری تجهیزات آوردند و دور نشستند. دزدهایی که از اقصی نقاط کشور برای غارت تشریف آورده بودند. بعضی کارشناسان هلال احمر برخی استانها که از هر زنده یابی مسلط تر بودند و در هر ساعت چندین زنده و دهها جسد پیدا میکردند
بوی پرتقال و .... چهره های بهت زده ی مردم بم
خاطرات یک هفته حضور در محشر
عجب خاطراتی....
v
یاد مردم بم زنده
به خصوص یاد مرحوم ایرج بسطامی
و زنده باد استاد محمدرضا شجریان که استاد آواز ایرج بود و استاد بسیاری دیگر هم هست
درود بر همیشه استاد محمدرضا شجریان
vote
vott
vote
v
Vote
: (
vote