☜ آن روى سكه ☞

Day 2,255, 15:56 Published in Iran Iran by Princess satan


سلام به همه دوستان خوبم تصميم گرفتم كه براى اولين بار بعد از مدت ها بازى كردن روزنامه ى خودم رو بزنم و با مقالات خودم افكارمو با شما سهيم بشم، لطفا اولين مقاله ى من رو مطالعه كنيد و ضمن وت و ساب با نظراتتون به بهتر شدن كيفيت مقالاتم كمك كنيد.



ميدونم كه ممكنه حرفام رو قبلا شنيده باشيد يا از نزديك لمس كرده باشيد ولى بعضى مواقع هيچ راهى جز نوشتن بعضى مطالب و تكرارشون براى ياداوريشون به ذهنمون نيست.



اینجا ایران است!

کشوری که بعضی مرد هایش

جوری نگاه به اندامت و پاهایت میکنند

که از زندگی خسته میشوی!

همیشه هم همان پسری که میگوید به فکر تنت نیست بیشتر دنبال رنگ لباس زیرت میگردد!

آری اینجا ایران است 100% اسلامی
آنقدر اسلامی که مردهایش به بهانه شلوغی مترو آنقدر خودشان را بهت میمالند که ارضا شوند!

همان جایست که در تاکسی پیرمرد آرام پشت دستش را به پاهایت میکشد

همان بهشتی که روی خط عابر پیاده بخواهی عرض خیابان را طی کنی کلکسیونی به عشق تنت ترمز میزنند

همان جایی که در دانشگاه استاد هایش برایت تیک میزنند 20 را میدهند به شرطی که اهل شیطنت باشی

حرف زیاد است من فرصت نوشتن دارم ولی شانه های تو دیگر کشش این سنگینی غم ها را ندارد , آن روی سکه بود که میخواستی!








مشکل مالی کلید واژه تمام آگهی‌های این چنینی است و نقطه مشترک همه آدم‌هایی که حاضرند کبد یا کلیه شان را به مزایده بگذارند. تاریخ بیشتر آگهی‌ها مربوط به دو سال گذشته است. یکی را صاحبخانه جواب کرده و نمی‌تواند برای رهن خانه‌اش پولی دست و پا کند، دیگری بدهکار است و آن یکی تصادف کرده و دیه بر گردنش است. شاید درهای بسته، آخرین راه را جلوی پایشان گذاشته است؛ فروش تکه‌ای از بدنشان...






به امید روزی که این گونه موارد رو در هیچ کجای جهان شاهد نباشیم.
ممنون از وقتی که برای خواندن مقاله گذاشتید.
تشکر ویژه از امیر کبیر عزیز بابت کمک در ارسال این مقاله.
priness satan
day 2256