سلام و بدرودی سراسر غم

Day 2,002, 23:56 Published in Serbia Iran by 11alexlee11

هر آمدنی رفتنی داره و هر لبخندی اخمی



یک سال و نیمه کنار تک تکتون خندیدم
اعصابم به هم ریخت
داد زدم اشک ریختم
حتی فحش دادم


دونه دونتون چه اون پژمان مغرور
چه مرتضی که واقعا تو مجلس گند زد
چه اون پیمان که با این که سن کم داره فکر بزرگ تو سرشه
چه محسنی که پر از شرارت ذاتیه
چه اون میلاد خدا نشناسی که خودم آوردم به بازی که خدایی تک تک حرفامو به بهترین نحو انجام داد و امروز یکی از بهترین تانک های دیو دو تو تمام دنیای مجازیه
از خشایاری بگم که مرام بازی رو یادم داد
از ....

زندگیم خیلی به هم ریخته و مدت زمانی میخوام به اون سرو سامون بدم
گاه و بیگاه میام و بهتون سر میزنم
حداقل یه چند ماهی از دستم راحتین

فقط میموند امانتی که از خشایار به دستم باقی بود و اونم ارتش نخبگان ایران بود
با مشورت هایی که شد تصمیم رو به اون گرفتم که ارتش به یکی از بهترین دوستانم سپرده بشه که اونم امانتداری فوق العدست
امیدوارم از پس همه چی بر بیاد
شایا مدتی تو سکوت کامل بود و امیدوارم به واسطه ارتش از این سکوت دربیاد
تا امروز کنار من بودین ممنونتونم
الهی بهترین ها نصیبتون


فقط یه یادگاری به همتون
اینجا یه بازیه
قدر رفاقتاتونو بدونین




پای رفتنم نیست اما
بدرود