من هم 3 ماهه بودم!

Day 2,478, 05:40 Published in Serbia Iran by Mafia Prince


بنام ادمین قادر و توانا 😃



از چوپانی پرسیدند: دنیا را توصیف کن
گفت: وقتی پشم گوسفندان را چیدم تنها چیری که دیدم ، یـــــــــــــک گله گــــــرگ بود


امروز 3 ماهه شدم

سه ماهگی بدترین دورانه ، حالت تهوع دارم و ویارهای کم و زیاد
از ویار مجلس گرفته تا ریاست جمهوری 🙂


این 3 ماه خیلی سخت گذشت خیــــــــــلــــــــــی

طوری که همون 10 روز اول می خواستم بازی رو ترک کنم اما یکی از دوستان نذاشت خیلی عصبی و داغون و ناامید بودم
بدون اینکه منو بشناسه حدود 3 گلد بهم داد
شاید بنظرتون 3 گلد چیز خیلی کمی باشه و نشه حتی یه زمین تمرین رو به درجه ی 2 رسوند اما برق گلد ها نبود که منو نگه داشت اون کار باعث شد بدونم کسانی هم هستند که بی چشم داشت کمک می کنند باعث شد بدونم کسانی هم توی این بازی هستند که معرفتشون از گلداشون بیشتره
باعث شد بدونم هنوز رفاقتها کاملا زنده بگور نشده




خیلی حرفها روی دلم مونده اما توی زندگی یاد گرفتم جواب هر کسی رو ندم و گاهی یه لبخند ساده از صد تا فحش بیشتر بعضی ها رو میسوزونه


***نمی خوام چشمای نازتون خسته بشه***

پس سعی می کنم چیزایی که توی این بازی دیدم رو بصورت یک سری روایت و جمله و ضرب المثل بنویسم که براتون خسته کننده نشه





روایت است
بعد از تسخیر ایران به دست مغولها، روزی چنگیز مغول سر قبر کوروش کبیر می رود و به طعنه این شعر را می خواند
"برآور سر ایران و توران ببین.........به دست دلیران و شیران ببین" !!!!

بعد با تمسخر می گوید: خیلی دوست داشتم ببینم اگر کوروش زنده بود چه جوابی می داد !
یک کشاورز ایرانی که از آنجا می گذشت رو می کند به چنگیز و می گوید: من می دانم چه جوابی می داد ، کوروش کبیر می گفت:

"چو بیشه تهی ماند از نرّه شیر............شغالان درآیند آنجا دلیر"




بعضی ها دلیر شدند چون توی بیشه شیر نیست



این رو با چشم و گوش و حلق و بینی خودم دیدم تو این بازی :
اعتماد بنفس بعضی ها رو اگه خر داشت الان سلطان جنگل بود


بعضی ها با "اعلام موجودی" حسابشان... "اعلام موجودیت می کنند!


بعضی ها هم که فقط برای سوء استفاده آدم رو می خوان و هیچ وعده ای رو عمل نمی کنند

پس وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که
دعایی غیر از پنچر شدن ، برات بکنم



بزرگترین اشتباهش این بود که فکر می کرد من تا ابد صبور خواهم ماند



بعضی ها هم که کلا بیخیالی طی میکنند و انگار نه انگار که رفیقند
لااقل هر 39 روز یکبار احوالی از دوست خود بگیرید که اگر مرده بود به چهلمش برسید
!!







در آخر از اون کسی که برام تمام انگیزه ی ادامه ی بازی شد تشکر می کنم
و از شما دوستان خوبی که درکنارتون بودن لذتبخشه
همیشه شاد و موفق و سلامت باشید



کــــاش زنــــــدگی

[◄◄ι] [ ιι ] [●] [■] [►] [ι►►]

داشت


♥♥♥ برای افزایش دوستیها رای و اشتراک یادتون نره ♥♥♥



بدستور وزارت بی فرنگا
هر گونه فحش ، توهین ، بی ادبی و اسپم و ... آزاد است 😉





این مقاله رو وقتی 3 ماهه شدم توی این بازی نوشته بودم و بنا به دلایلی پاک کردم!
حالا دوباره چاپ کردم که هم کمی خاطره زنده بشه و هم به خودم یادآوری بشه
دنیا همیشه یه جوره و این ماییم که تغییر می کنیم و گاهی بنظرمون زیبا میاد و گاهی زشت


می خواستم این مقاله رو وقتی به 50 کا رسیدم دوباره چاپ کنم اما فکر کردم ممکنه شبیه خودستایی و غرور بشه واسه همین الان زدم

خاطراتی کمرنگ
خنده ای گوشه ی لب
شاید تلخ
هنوز هم یادم هست
زنده بودم روزی
....

نادر o7