اندر حکایت ما 2 با تغییرات

Day 2,131, 14:49 Published in Iran Iran by MR.MAHV


در رابطه با حزب همیشه معتدل و معتمد به راه دلپی :دی
این متن هم از کارتاله وسطش به بعد واسه خودمه :دی

راوی حکایت میکند شبی خواب بودم که در خواب نور سفید و سبز مانندی بر ما ظاهر شد
ناگهان از این نور چهره ای زیبا و بشاش نمایان شد
گفتمش کیستی ؟
گفتا سربازی هستم از سربازان گمنام امام زمان
گفت بهر چه بر من ظاهر شدی
گفتا امام فرمایشی کردند و این افتخار را نصیبم کردند تا این سخن الهی را بر شما وارد کنم شاید اشاره ای باشد بر اهل دین
گقتمش ای ریس
تو که از مافیا دم میزنی
گفتمش ای ریس
تو که از نامربانی ها دم می زنی
گفتمش ای ریس
تو که از دزدی ها و تهمت ها در مینی

ای که می گویی خزانه خالی شده
ای که میگویی خاک ما آشیان بیگان شده
ای مدرک جعل و گقتنت ز کین است
آیا بر در خانه ما نیز سر میزنی ؟
ای که گویی پیمان خزانه خوردست
ای که گویی وزیرجنگش توپ و تفتگش دادند
ای که گویی ایران شدست خانه ویران
ای آن که گویی سایتش قات زده
دم دشمنان را از بیخ زدست
ای آنکه بر سر دشمنان زدی
ای آنکه گویی اندونزی با ایراسترایکرا زدیم
ای که میگویی تو تخریبم میکنی
اینجا و آنجا دم از دوستی ها میزنی
چرا پس اینجا دمی با ما گپ نزنی ؟
این منم فرزند ایران زمین
این تویی موش دنیا فریب
این منم خاک اندر باد خفته
این تویی آب اندر جوب نشسته
من برای صلح آمد
من برای زین اتحاد آمدم
تو برای سنگ اندازی آمدی
آمدی گفتی تا کتاب نیست حساب نیست
گفتم کتابش کردم حسابش کن
گفتی کتاب چینی کردی اصلش کو ؟
عکسش بدادم گفتی مدرکش کو؟
مدرکش دادم گفتی این نیست جوابم
گفتم سوالت کو گفتی دادم ز بادش
گفتم ایهاالناس حسینت را بردیند سر
گفتم توکه از قانون سر میزنی
چراقانون مارابدون تصویب سندش میکنی ؟
گفتا سزایت اینست ایافشاگر
گفتم سزایم اینست ای بامرام
گفتا خودت کردی که حقت باد
گفتا منم مجلس منم آن شیر غرنده
گفتم مجلسی گوید کجاست مدرکت؟
گفتا مدرک اینست مرا سهیم نکرده
گفتمش ای شاه تو که خواب بودی
گفتا مدرکم اینست خارجی سهیم شد
گفتمش خارجی بهر یاری آمد بر ما
گفتا کجایند یاران ما ؟
گفتم ملت یارحقند نی یار زر
گفتا جوابت دهم
گفتم بهر جوابی آمدم
گفتا پاسخت گویم ز استیضاح
گفتمش نماینده با حق است
گفتا منم آن حق روز
گفتمش تو حقت زکین است
گفتا هانی تورا استضاح کنمت
گفتم آبروی مجلس دست توست
ندانستی آبروی ایران بر باد است؟
ندانستی هر ماه عاقبتش شکست است؟
ندانستی دشمن بهر ان میخندد؟
ندانستی عقوبت پیروزی ناپاک است ؟
ندانستی اعتدال معتمدی به دلپی بیش نیست !
کلن اعتدال معناش چیست
اعتدال یعنی حق را خوردن
ایراسترایک میدم اما بردم
امتیاز میگه باختم اما نهی من بردم ! تو نمیدونی خری
اعتدال یعنی زیره دلپی بودن !
اعتدال یعنی ز هیچ باز خوردن
اعتدال یعنی که هی بن میشویم
اعتدال یعتی که ما خر میشویم
اعتدال یعنی کلید در قفل شکست
اعتدال یعنی کاسب کابینه پرست
اعتدال یعنی منم من من فقط
اعتدال یعنی برو آقا ایران ماله منست
اعتدال یعنی فقط دلپی و بس !
کز سرش خوردن فقط باشم من سر
اعتدال یعنی در راه و روش معتدل و نیمه ولرم است
نابودگر تندی و افراط شدید است!
در باطن پستانی خویش
پیرو خط افراطی پژمان کبیر است ( برای اونا البته کبیره :دی )


اعتدالی بودن مثه عکس زیره :دی یه خورده این ور اونور میشی مثه اینا که تو بازین افراطی افراطی
MAHV
وبه دوستان میانه رو

من که نفهمیدم چی گفتی ولی محض احتیاط خودتی و چنتا فحش هم روش :دی