کمى بخندىم
sarlakirag
یکی از اساتیدمیگفت: "یه استاد داشتیم هر سری میومد سر کلاس به دختر خانمها تیکه میانداخت.
یه روز دخترا تصمیم گرفتند با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون....
قضیه به گوش استاد رسيد (ميدونيد كه، توسط عده اي از آقا پسرها) جلسه بعد استاد کمي دیر اومد سر کلاس و براي توجيه دير آمدنش گفت: از انقلاب داشتم میومدم، دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده، رفتم جلو پرسیدم، گفتند با کارت دانشجویی شوهر میدن!
دخترا پا شدند كه برن بیرون، استاد گفت: کجا میرید، وقتش تموم شد، تا ساعت 10 بود! تمام کلاس رفت رو ﺑﺮﺍﻡ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺍﻭﻣﺪﻩ... ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﺳﻤﺖ ﮔﻮﺷﯿﻢ
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺗﺎ ﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ:
ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﺴﺮﻡ ﺍﺳﺘﺨﻮﻭﻥ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ! |:
ﺍﺻﻦ ﯾﻪ ﻭﺿﯽ هوا !!!
Comments
اول اول
شیرینی
وت
آخه الان وقت خندیدنه داداشم؟؟؟
وقت گریس چون هم مجازی و هم واقعی ایران داره به فنا میره
سلام.
ایول خوب بود.
خنده بهترین حرکت در این روز هست.
شاید این جک ها غم های مارا کمی زیر خاک پنهان کنند.
شاید
ایول ایول
خیلی عصبی بودم اینو خوندم حال اومدم
v/s
باحال بود
😃
کلاس چندی پسرم؟؟؟
کلاسه دو پیش دبستانی چدور مگه عمو میخوای شیرینی بخری برام ؟
😃