چیزی شبیه باران
dandeey
در باران باریدم
دیدهام در فراز خود ،
که فرودم بیهودگی بود و گریز و سر پناه ،
نمیدانی ،
نمیدانی که غلام سیاه ، سیه تر نخواهد شد
من خیس تر از خیسم ،خیس تر نخواهم شد.
گذر پای در راهیست که تکرارش ، چتر بود
و باران زندگی بود ،
زندگی ابر بود،
در پس ابر بود،
بود؟
در دست بود کاسهای ، پر از بود و شد و خواهد شد ،
باد بود و دست دادم کاسه را ،
نیست ،
امانت داره خوبی نیست.
در باران باریدم
غلام سیاه ، سیه تر نخواهد شد ،
من خیس تر از خیسم ، خیس تر نخواهم شد
چتر نخواهم داشت ،
دل خواستهها را به چپم خواهم زد ، به راست خواهم کوفت
پرواز خواهم کرد
که من سیر تر از سیرم ، سیر تر نخواهم شد.
حماقت میدود و گریز میداند
ولی پای نمیشویم
چو میدانم که این راه چه تکراریست و
چه تکراریست و
چه تکراریست.
که مکدر بود افکارم ، که مکرر بود رفتارم ،
در عمقی از من که همه من بود و نقابی ،
واضح تر از من.
Comments
خوب بود 😮
حس خوبی داشت
مثل آیات قران بیغمبر دیوانه
v
V+E(Green)
خوب
وتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
زادروز روزنامه رستاخیز امروز
http://www.erepublik.com/en/article/-1344-2556810/1/20
V
راهکار ترکیه در دستان ماست
راهکار ترکیه در دستان ماست
https://www.erepublik.com/en/article/-1344-2556946/1/20
cm