سی سی سالم

Day 2,802, 14:21 Published in Iran Israel by Red SP Goat
مولا علی (ع): آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند


سلام

دیروز سر جنگ با گرجستان همه داشتن میجنگیدن و من دیگه داشتم بهشون حسودیم میشد
قهرمان های جنگ رو میدیدم وحرص میخوردم که چرا من سعادت حظور در بین اونها رو ندارم


به علت کم آوردن سی سی تو جنگ بدجور تحت فشار بودیم و شات های کل کل و ترول با گرج امان از ما بریده بود



















و داشتم فکر میکردم چطور میشه تو این یکی دو روزه یک مقدار سی سی سالم جور کنم تا به کشورم اهدا کنم ؟؟؟ به سالم بودن سی سی داشتم فکر میکردم که یک شات توجه من رو جلب کرد


همینجا بود که یاد جمله ای از صفحه ی دویست و سی و هفت پاراگراف سوم خط دوم نهج البلاغه که شامل سخنان قصار امیر المومنین بودافتادم که آن حضرت میفرمود: آنچه برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند
😃
خب من اگر چهار کا سی سی سالم داشتم و کشورم در شرایط حساس بود ، بدون شک اون پول رو دودستی به خزانه ی کشورم تقدیم میکردم

»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

خلاصه جنگ تموم شد و ما به طور چیزی باختیم



تمام شب اعصابم خورد بود و تو فکر اینکه که چطور میتونم به داریوش بزرگ کمک کنم خوابم برد
صبح که دوباره به بازی اومدم یک شات دیگه از داریوش دیدم که کمک میخواست و شکایت داشت رفتم زیر شات و سر صحبت رو باز کردم تا خودم رو بهش نزدیک کنم که بتونم بهش کمک کنم



با توکل برخدا و ائمه اطهار یک نامه بهش زدم با عنوان سی سی






وقتی دیدم که چقدر یک انسان میتونه به دیگران کمک کنه و من چقدر میتوم به کشور و مردمم خدمت کنم و چقدر انسان غافل و دنیا پرست داریم با خودم گفتم چرا در خدمت خلق مباشم
تفعلی زدم بر مفاتیح الجنان شیخ عباس قومی و این آیه اومد
قو علی خدمتک جوارحی
اشک از چشمانم جاری شد

از جام بلند شدم و به سمت مادرم رفتم و به دست و پاش افتادم و حلالیت خواستم وقتی لباس خاکی و ساک من رو دید ، از تو کمد سربند سبز یا زهرا رو درآورد و بر پیشونیم بست و رفت از آشپزخونه با سینی ای که سمت راستش یک کاسه آب بود و سمت چپش کتاب شیمی سوم دبیرستان بود باز گشت
کتاب رو بالا سرم گرفت و گفت از زیرش رد شو پسرم بهش گفتم مادر این کتاب یاسر پسر موستاجرمون هست فکر کنم اشتباهی اوردی دستی بر روی سرم کشید و گفت میدونم پسرم کتاب قرآن رو قرض دادم به اختر خانوم که شوهرش تازه مرده این رو هم بخاطر اینکه اسم خدا داره آوردم . با این جمله اش انگار دنیا رو سرم خراب شد و دوباره شروع به گریه کردم
از زیر کتاب رد شدم و در حیاط رو باز کردم و به سمت راست کوچه رفتم
پشت سرم صدای مادرم رو میشنیدم که بلند گفت برو ایشالله خبرت رو برام بیارن و صدای ریزش آب رو بر روی آسفالت شنیدم
عظمم رو جزم کرده بودم که به کشورم خدمت کنم ، به اولین کافی نت که رسیدم پشت اولین سیستم که شماره چهار بود سنگر گرفتم و وارد دنیای مجازی شدم
وسعت فعالیت های خودم رو از داریوش و سی سی های سالمش به شات باکس و گیفت فروش ها و پک فروش ها و دلالان سی سی و عرض رسوندم













در عرض چند ساعت سیل نامه ها و دونیت ها بود که به سمت من روانه میشد و بازار اقتصادی کشور به لطف من و کلمات قصار امام(ع) از کسادی و رکود خارج میشد







و در پایان این سیل اشکی بود که از دیدگان من بر روی گونه هایم جاری بود که چرا قبل از جنگ با گرجستان به فکر کمک به مردم و سی سی دار ها نبودم تا آنچه را برای خود میپسندد برای دیگران هم بپسندندم

»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

من همینجا قول میدم که تا زمانی که سی سی تمیز هست هیچوقت سراغ پول کثیف و مولتی بازی نرم


آدمیزاد موجود پیچیده ای هست طوری که فروید میگه دربرابر یک اتفاق مشخص و در شرایط یکسان عکس العمل انسانها نسبت به هم متفاوت است
من این رو به چشمهای خودم دیدم و با گوشت و پوست حس کردم
اون از داریوش که توبه کرد و مسلمون شد و این از رستیو و پژمان و این از این بی ادب ها












در پایان جا داره از داریوش علیجکس محمد و مابقی بچه ها تشکر کنم بابت همکاریشون که کمک کردن یکی از تخیلات من مقاله بشه



ایرانی سرافراز
ایران جاوید

احسان
2802 روز
1394/5/1
1:28
بامداد