داستان خواندنی سوال قورباغه ها !
Lord.jax
طولی نکشید که لک لکها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغهها. قورباغهها ناگهان دچار اختلاف دیدگاه شدند. عده ای از آنها با لک لکها کنار آمدند و عدهای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند. مارها بازگشتند ولی این بار همپای لک لکها شروع به خوردن قورباغهها کردند.
حالا دیگر قورباغهها متقاعد شدهاند که انگار برای خورده شدن به دنیا آمده اند ولی تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است: اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان!؟
یادمون باشه هر تغییری به ما نفع ما نیست و هر کسی که قدرت رو در دست میگیره فقط به منافع خودش فکر میکنه !! پس گور خودمونو با دستای خودمون نکنیم
شاد باشید
Comments
داستان خواندنی سوال قورباغه ها !
http://www.erepublik.com/en/article/-1344-2506307/1/20
شاتم نکردید نکردید
v
از صبح شات باکس رو گذاشتی سرت داری هوار هوار میکنی یه دقیقه ساکت شو سوال من رو جواب بده
بهتر نیست خودمون کودتا بزنیم تا مثلا کرواتها یا تریکو بیاند کو.دتا کنند ؟؟؟؟
خیلی از کشورهایه ضعیف خودشون دیکتاتوری کردند تا مثل استرالیا نشند
با این وضع همبستگی ایرانیها مخصوصا جماعت رای بده فایت نزن (مولتی سابق )
فکر نمیکنم میتونستیم مقابل تریکو شانسی داشته باشیم
مگر دوباره نادر دست به جیب میکرد یه 1.4 میلیون میذاشت وسط بقیه ماهم 100 تومن 150 تومن یه یک میلیون سی سی میخریدیم
بیرونشون میکردیم
اونوقت همین رفقات میومدند میگفتند نادر دزده نادر فلانه نادر فلانه
اول از همه من هیچ دوستی تو این بازی نداریم
دوما تو اون قضیه شماها که رفته بودید تو سوراخ موش خودم جلوی دکتر و پژمان وایسادم و حتی باهاشون درگیر شدم
سوما به تو چه برای من و بقیه تصمیم میگیری
چهارما خودشون گذاشتن مگه من گفتم بزارن ؟؟
پنجما از صب من از صب خواب بودم دو ساعت دارم شات میدم
اولا : رفقات معلومه کیا هستند
دو تاشون مجید حشر و ممد در خراب
دوما : من همیشه حرفم رو زدم شما یه جا نشون بده من ساکت بودم
ادعا میکنی حرف زدی چشمن میرم فروم رو نگاه میکنم ببینم چی گفتی
سوما : بهتو چه برایه بقیه تصمیم میگری
چهارما : تو نگفتی خودشون گذاشتند پس بزار باز هم بزارند
پنجما : از وقتی من ان شدم دیدم هر ده دقیقه داری داد و بیداد میکنی وسطش هم مقاله میدی
جالبه خارجی هم هستش اسمت هم حتی ایرانی نیست
شانس اوردیم ادمین به 10 دقیقه محدود کرده شات ها رو
والله با این نوناش
الوهابی کی پشت اکانت هست؟؟؟
😃
به روح تمام مرده هام ترکیدم از خنده
خداییش عالی بود
😃
برو شاتامو وت بده
خخخخخخ
همیشه مردم ایران کم حافظه بودن این که مشکلی نداره
در مورد بتوچه بجنگ تا بجنگیم 😃
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
میبینمت تو میدون جنگ حیف که دیدامون بهم نمیخوره
وگرنه با تانک از روت رد میشدم
آرش حیف پول ندارم وگرنه ی پک میخریدم میزدم تو دیوار همشو
اولا : رفقات معلومه کیا هستند
کیا با همه رفیقه و هیچ عیب و ایرادی نداره
اولا: رفقات معلومه آرش هستن
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
در ریم صاحب کیا اومدش
آقا به خدا ما نبودیم
من سوادم قد نمیده این الان فحش یانه :دی
ولی محض احتیاط خودتی :دی
یکی بدادوم برسه واویلا
این داستانو چند سال پیش المیرا نوشته بود
خدا بیامرزش
😃
v
haminjori V
کاش این داستان رو نمیزدی
🙁
v