خریت
rdshryrsh
یک امشب کودکیام جا مانده
پی چیزی شاید
رفته به میان خاطرات تنهایی،
سرک میکشد از درز درب خیال کوچههای باران زده وجدانی برهنه
چشم در چشم زنیست
که بوی خیانتی کهنه میدهد
دنبال نگاه مردیست
که دهانش طعم گس خوشبختی میدهد
و ...
نه! مخاطب خاص دیشب و هر شبهای من
کودکیام این نیست
کودکیام نشسته بر لب دیوار باغ تردید
دانه دانه میچیند میوه تلخ جدایی
و زمزمه میکند
خـریت مزمن چندیست شایع شده
درمانی ندارد... فقط پیشـــــــگیری...
Comments
v
v
v
تردید مگه باغ داره؟ تردید بیا که دارن لب دیوار باغت نشستن می کنن 😃
vote and sub
احسنت
رای داده شد
خیلی زیبا
وت هم دادم
agha bizahmat tafsiresham benvis
vote
VOTE + SUB 🙂
vvvvvvvvvvvvvvvvvvvvvv
vote
سعید کثافت تو باغ داشتی لو نمیدادی؟؟ 😃
V+S
Vote