◄☆تقدیم به ایرانم وطنم☆►
javadsd
گذر کردم ز دنیا حتی از دنیا
///////////////////////////
گذر کردم ندیدم واژه ای حتی
چو خاکم چو خونم چو آینم
///////////////////////////
با آنکه ویرانه گشته است آینه ام
ولی حفظ می کنم آینم
///////////////////////////
بیا بس کن لج ولج بازی را ای وطن
بیا از رنگهای بیرنگ دست بردار
///////////////////////////
ستاره گی را بیاموز هرچند
تو دانی نیک آن را
///////////////////////////
برای لحظه ای کوتاه بیا
بگشاییم راز افسانه بودن را
==========================
نه بیان تازه ای دارم نه واژه ای
بیا نگذار دیگر تکرار کنم ای دوست
که ما ایرانی هستیم سرافراز
قدرت واژه ها در دستان ماست
یک رنگ باید بود اگر حتی آن رنگ
بی رنگی باشد
///////////////////////////
سرفراز و پیروزی از آن ماست
به امید پیروزی
///////////////////////////
دور جدید انتخابات هم شروع شد
امیدوارم این انتخابات باعث نشه که
از هم کینه به دل بگیرم
Comments
اگه مشکلی داره یا غیره حتی اگه نیاز به حذف مطلب هست
خبرم کنید با تشکر فراوان از همه دوستان
[removed]
[removed]
به به مشاعره راه انداختی
به غربت آمدم جایی ندارم
در این ویرانه همتایی ندارم
سفر کردم جز این راهی ندارم
در این تنگ تهی ماهی ندارم
به قوم آریا سرور شد عالم
من از قومم ولی تاجی ندارم
که جان من در ره میهن فشانم
که دور از خاک, من جانی ندارم
به کورش من ببالم همچو ایران
که جز او یار من بانی ندارم
آبونمان
یاد اچ فقانی بخیر
به سان غرش رستم
کمند خویش بگشایم
بکوبم بر سر دشمن خویش
تا که راه بر هموطنانم بگشایم
ممنون از شما دوست گرامی
v + s ,sharmande ke farsi naneveshtam !
رای نارنجی :دی
بگو شعر گر می توانی
اگر شاعری شعر می سرایی
بگو حتی تو ای نا شاعری
بگو اری حتی اگر کوتاه می سرایی
www.poemse.com
راستی کسی هاست خوب و ارزون سراغ داره
اخه هاستم رایگان بعضی وقت ها لود نمی شه
هاست رایگان با امکانات مناسبم سراغ دارید بگید
[removed]
[removed]
v+s
هواي انتخابات رو شاعرانه كردي :دي
باید از محشر گذشت !
لجن زاری که من دیدم. سزای صخره هاست ...
گوهر روشن دل از کان و جهانی دیگر است
عذر می خوام پرم عذر می خواهم پری
من نمی گنجم در آن چشمان تنگ،با دل من آسمان ها نیز تنگی میکنند روی جنگلها نمی آیم فرود.
شاخه زلفی گو مباش.آب دریاها کفاف تشنه ی این درد نیست
بره هایت میدوند.جوی باریک عزیزم،راه خود گیرو برو
یک شب مهتابی از این تنگنای بر فراز کوهها پر میزنم
میگذارم میروم. ناله ی خود میبرم.دردسر کم میکنم.چشمهای خیره می پاید مرا
غرش تمساح می آید به گوش.کبر فرعونی و سحر سامریست
دست موسی و محمد با من است
میروم آنجا که با هم روزو شب را داشتیم
صبح چندان دور نیست..
اوه اوه
چقدر هم شاعر داریم با چه روح لطیفی
v
چه عجب توي ايريپ شعر هم ديديم
😃
[removed]
گلد باید داشت
من نمی دانم که المیرا
از کجا
دارد این همه گلد
و سوپر تانک شده
گلد باید داشت
تانک باید کرد
چشم ها را باید شست
باید امشب بروم مولتی هایم را فود بدهم
مولتی هایم کوشید
چه کسی بود صدا زد ادمین
....
دی :
بله چشم ها را باید شست
اگر مولتی هست
دگر جای صدا کردن ادمین جان نیست
چشم ها را نه دل ها را باید شست
v
بیا سوته دلان گرد هم آییم
سخن ها واکریم غم وانماییم
ترازو آوریم غمها بسنجیم
هرآن سوته تریم وزنین ترآییم
گر شاعری کنی در این ولایت
ادمین که از راه برسد تو را بییییییییییب
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم بجامع کوفه در آمدم دلتنگ یکی را دیدم که پای نداشت سپاس حق بجای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم .
مرغ بریان بچشم مردم سیر //// کمتر از برگ تره بر خوان است
و آنکه را دستگاه و قوت نیست //// شلغم پخته مرغ بریان است
یکی از پسران هارونالرشید پیش پدر آمد خشمآلود، که سرهنگزاده مرا دشنام مادر داد. هارون ارکان دولت را گفت: جزای چنین کس چه باشد؟ یکی اشاره به کشتن کرد و دیگری به زبان بریدن و دیگری به مصادره و نفی. هارون گفت: ای پسر کرم آنست که عفو کنی و گر توانی تو نیزش دشنام مادر ده. نه چندانکه انتقام از حد گذرد انگاه ظلم از طرف ما باشد و دعوی از قِبل خصم.
نه مرد است آن به نزدیک خردمند //// که با پیل دمان پیکار جوید
بلی مرد آنکس است از روی تحقیق //// که چون خشم آیدش باطل نگوید
برید تو کار حکایات پند آموز :دی
V + S
man az bachegi estedade ajibi to shaeri va naghashi dshtam!
S
!!!!!!!
عجایب آنددی دیدم دی این دشت
که مولتی در پی مولتی می گشت
در وصف بیگیلی بود